به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس، قصه از دیدار با یک مادر شهید شروع شد؛ مادر شهیدی که میگفت: «30 سال است از پسرم بیخبرم»؛ مادر شهیدی که هر زنگ تلفن یا در قلبش را به تپش میانداخت، اسم احمد که میآمد، یاد آخرین حرفهایشان در آخرین اعزام میافتاد.
ـ مامان، من میروم و دیگر برنمیگردم.
ـ تو که همیشه همینو میگی اما برمیگردی!
ـ نه این دفعه مطمئنم برنمیگردم.
این مادر 30 سال انتظار کشید، نمیدانم چه حرفهایی را شبانه در گوش قاب عکس احمد زمزمه کرد که بالاخره احمد در ایام شهادت حضرت زهرا(س) به آغوش مادر بازگشت.
پدر و مادر شهید احمد صداقتی
او بالاخره آمد، چه شهادتی و چه آمدنی! مانند حضرت ابوالفضل(ع) شهید شد، در ایام میلاد رسول اکرم(ص) پیکرش تفحص شد و در ایام فاطمیه بر شانههای مردم نشست.
برای نحوه تفحص این شهید، به سراغ «حاج جعفر نظری» از جستجوگران نور در منطقه شرهانی رفتیم؛ او حرفهای جالب و خواندنی را از روزی که این شهید و شهید دیگری که ابوالفضل نام داشت پیدا شدند، برایمان روایت کرد.
قمقمه آب شهید که بعد از 30 سال آب داشت
* تفحص شهیدی به نام ابوالفضل
عملیات محرم در 3 مرحله صورت گرفت؛ مرحله اول در محور زبیدات، مرحله دوم در جبل حمرین و مرحله سوم، مرحلهای بسیار مهم و حساس بود که از نقطه صفر مرزی به طرف خاک عراق و ارتفاعات بسیار مهم 178 و 175 اجرا شد.
شاید این دو قله بلندترین قلههایی هستند که اهمیت نظامی بالایی برای دشمن و نیروهای خودمان داشت؛ بر همین اساس دو طرف تلاش میکردند این ارتفاعات را از دست ندهند؛ لذا در این منطقه عملیات طی 10 روز انجام گرفت.
این ارتفاعات چندین بار هم دست به دست شد؛ تعداد زیادی از نیروهای لشکر 14 امام حسین(ع) و یگانهای دیگری از قمر بنی هاشم(ع) در این منطقه درگیری تن به تن داشتند لذا پیکرهای تعدادی از شهدای این عملیات در منطقه ماند. بعد از عملیات، گروه تفحص تلاش کرد تا پیکرهای مطهر این شهدا را به خانوادههایشان بازگرداند؛ اما با توجه به اینکه طی چند سال گذشته، تجهیزات مهندسی برای یافتن پیکر شهدا ضعیف بود، تعدادی از شهدا در ارتفاعات 178 مانده بودند.
تجهیزات الان نسبت به گذشته بهتر شده است؛ لذا به دستور سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین کار را با همراهی گروه چهار نفره روی ارتفاعات 178 آغاز کردیم.
ارتفاعات 178، نزدیکترین نقطه به کربلای معلی است؛ خودبه خود هر کسی روی این ارتفاعات قرار میگیرد، انگار حرم آقا امام حسین(ع) روبهروی اوست.
بین گروهمان قرار گذاشتیم تا هر موقع روی این محور کار میکنیم، در ابتدا به طرف کربلا بایستیم، دست روی سینه بگذاریم و به امام حسین(ع) سلام کنیم.
در یکی از عملیاتهای تفحص که در آستانه میلاد پیامبر اکرم(ص) بود، وقتی روی ارتفاعات قرار گرفتیم، به رسم معمول دست روی سینه گذاشتیم و گفتیم: «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و علی ابوالفضل العباس(ع) اخی الحسین(ع)» کار را شروع کردیم.
بعد از طی کاوش در چند تا از سنگرها، به نقطهای رسیدیم؛ پاکت بیل مکانیکی (دهانه بیل مکانیکی که زمین فرود میرود) بالا آمد؛ قبل از اینکه شهیدی را ببینم، شاهد جاری شدن آب زلال از داخل پاکت بیل روی زمین بودیم. خیلی تعجب کردیم آنجا که چشمه آبی نبود، در آن سراشیبی هم نمیشد، آب نگهداری کرد؛ آب در حدی جریان داشت که تا رفتم، دوربین عکاسی بیاورم و از صحنه عکس بگیرم، این جریان آب ادامه داشت.
بیل مکانیکی را پایین آوردیم؛ دیدیم پاکت بیل مکانیکی به قمقمه آبی که روی کمر شهید بود، برخورد کرده و در این قمقمه باز شده بود؛ قمقمه مربوط به شهیدی بود که سال 61 در عملیات محرم به شهادت رسیده بود. این قمقمه از سال 61 تا 91 که 30 سال و چند ماه میگذرد، سالم مانده بود؛ آبی زلال و پاک.
شهید را پایین گذاشتیم، وقتی مدارک او را بررسی کردیم، دیدیم نام آن شهید «ابوالفضل» است. این نشانی بود که ما را به یاد مشک حضرت ابوالفضل(ع) میانداخت.
پیکر و دست مصنوعی شهید احمد صداقتی بعد از 30 سال
* شهیدی که با دستهای قطع شده و فرق شکافته تفحص شد
حرکت بعدی را شروع کردیم؛ به دومین، سومین و چهارمین پیکر شهید رسیدیم. در زمان تفحص چهارمین شهید، وقتی پاکت بیل بالا آمد، در ابتدا با یک دست مصنوعی مواجه شدیم؛ دست آن شهید از کتف تا انگشتان مصنوعی بود که داخل اورکتش دیده میشد.
شهید را پایین گذاشتیم؛ دست دیگر این شهید در عملیات محرم قطع شده بود؛ مدارک او را بررسی کردیم، نامش «احمد صداقتی» از لشکر 14 امام حسین(ع) اصفهان بود.
پیکر شهید احمد صداقتی
در پیکر شهید صداقتی هم چند نشانه از آقا ابوالفضل العباس(ع) پیدا کردیم؛ اینکه دو دست شهید قطع شده بود و سر ایشان هم از فرق شکافته شده بود.
این هم نشانی از آقا ابوالفضل(ع) است که دو دست مبارکشان در روز عاشورا قطع شد و عمود آهنین بر فرق مبارکشان فرود آمد؛ هم اینها نشانه سلام به آقا ابوالفضل(ع) در ابتدای کار بود.
شهید احمد صداقتی ارادت خاصی به آقا ابوالفضل(ع) داشت؛ او در عملیات محرم فرمانده گردان امام جعفر صادق(ع) بود؛ در حین عملیات، فرماندهی گردان حضرت زهرا(س) هم به دلیل درگیری شدید و شهادت رزمندگان این گردان، به شهید صداقتی واگذار کردند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
سلام بر مولایشان حسین (ع) ...
تشییع پیکر این شهید بزرگوار روز قبل شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) خیلی زیبا بود .
به لطف وجود این پیکر پاک توروز تشییع ایشون بارون رحمت تو اصفهان اومد.
جای همتون خالی بود لحظه خاکسپاری این شهید .
یادم نمیره از اول تشییع پیکرایشون بودم تا لحظه خاکسپاری.
یه حاجتی داشتم که متوسل شدم به همین شهید(حاج احمدصداقت) و واسط قرار دادم ایشون پیش حضرت زهرا (سلام الله علیها) و خدارو شکر مشکلم حل شد.
لحظه خاکسپاری جای همتون خالی بود.خدا این افتخارو نصیبم کرد از وسط جمعیت خودمو رسوندم به پیکر ودفنش کردیم.
حس عجیبی بود انگار داشت جونم بالا میومد دیگه دوس نداشتم تو این دنیا باشم گریه امانمو بریده بود تواون لحظه فقط یه دعا کردم
الهم ارزقنا شهاده فی سبیلک.
انشاالله که نصیب تک تک دوستان عزیزم بشه. برا همتون ارزوی شهادت میکنم تورو به روح همین شهید شما هم برای بنده ارزوی شهدت و عاقبت بخیری بفرمایید.
التماس دعا
من از این به بعد شما راهم علاوه بر اقا مرتضی وخواهر موسوی ویک ناشناس (از کاربران بولتن)خصوصا وهمه مشتاقان را عموما در دعای شهادت شریک میکنم وازشما هم همین خواهش را دارم.
البته این کار من شاید دلایلش با شما متفاوت باشد
اول اینکه من خیلی گناهکارم ودوم اینکه شایستگی ندارم وبرای همین میخواهم خودم را باخوبانی چون شما ودیگر دوستانی که نام بردم قاطی کنم شاید درهم بخرند.
انشاالله
ضمنا ازشوخی که دراین خبر(http://www.bultannews.com/fa/news/134101 ) با شما کردم که ناراحت نشدی؟!! چون جوابش را ندادی!
یاعلی
نه اقا محمود بنده ناراحت نشدم من کوچیک شما و همه بولتنیای عزیز هستم
آقا محمود متشکرم که با ظن خوب خودتان مرا هم خوب می بینید.
چه حلاوت و لذتی دارد که خوبان نام مرا هم در لیست خودشان می نگارند(یاد لیست بدها و خوبهای زمان دبستان بخیر)
امیدوارم جوانان مسلمان در پناه ائمه اطهار سالم و ولائی باشند و بعد از عمری طولانی و با عزت و مفید، با داشتن نسلی صاحب الزمانی به فیض عظیم شهادت برسند.
سياه نامهتر از خود كسي نميبينم
چگونه چون قلمم، دود دل به سر نرود؟
محمود جان برادرم از شما نيز كه حقير را علي رغم فقد شايستگي لازم در كنج زيباي قلبتان جاي دادهايد و در لحظات ناب عشق ورزي با خدا فراموشم نميكنيد، صميمانه ممنونم.
الهي تا جهان باشد به شادي در جهان باشي
الهي از بلاهاي الهي در امان باشي
مراد و مطلبت را من نميدانم، خدا داند
الهي همنشين مهدي صاحب زمان باشي
ما که هستیم و چکار میکنیم؟
وقتی این صحنه ها رو میبینم با خودم فکر میکنم نامردیه اگه ما رو بهشت ببرن.
ايام رحلت خانم ام البنين مادر ابالفضل عباس را هم تسليت عرض مي كنم.
ما که هستیم و چکار میکنیم؟
وقتی این صحنه ها رو میبینم با خودم فکر میکنم نامردیه اگه ما رو بهشت ببرن.
در مورد شهدا مطلب زیاد خوندم اما هیچ وقت به اندازه این یکی جگرم نسوخته بود.
برای پدر و مادرش خوشحالم که این شبها با آرامش سر بر بالش میزارن .
خدایا بحق محمد و آل محمد (ع) ما را قدردان خون شهدا قرار بده . الهی آمین
به ما بیچارگان زان سو نخندید
اگر اه تو از جنس نیازاست
در باغ شهادت باز باز است...
اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک
یاعلی
اين گردبادها كه به غيرت درآمده
تسليم رهبرند كه توفان نميكنند
اي رهبرا به پاي دفاع از حريم دين
مردم دريغ از سر و از جان نميكنند
احسنت با این خبر
بولتن از این خبرها بیشتر منتشر کن
ممنون
عکس شهدا را میبینیم و . . .
آنقدر خيره به دنيا شده و كور شديم
معذرت از همه خوبان و همه همرزمان
ما براي شهدا وصلهي ناجور شديم
شهدا در همه جا فاتح اصلي بودن
عجب اينجاست كه ما اين همه مغرور شديم
شكر، با سابقهي دوستي با شهدا
ما عزيز دل مردم شده مشهور شديم
و از آن بركت خون شهدامان حالا
ما مدير كل و مسئول شده، مسرور شديم
و اگر حرفي خلاف شهدامان گفتيم
يحتمل مصلحتي بوده كه مجبور شديم!
پركشيدند چه مستانه و رفتند و ما
در ميان قفس نفس چه محصور شديم
ما براي شهدا وصلهي ناجور شديم
﴿ياسر مسافر﴾
مزهي عشق به اين خوف و رجاهاست رفيق!
عشق سرگرمياش آزار و تسلاست رفيق!
قيمت يك سحر آغوش چشيدن، صد شب
گريه و بغض و تب و آه و تمناست رفيق!
نشدم راهي اين چشمه كه سيراب شوم
تشنگي خاصترين لذت دنياست رفيق!
بارها تا لب اين چشمه دويده است دلم
آبش اما فقط از دور گواراست رفيق!
اسم آن روز كه ناميدهاي اش روز وصال
در لغتنامهي من "روز مباداست" رفيق!
"نيست در شهر نگاري كه دل از ما ببرد"
بنشين شعر بخوان، دور جوانهاست رفيق!
﴿انسيه سادات هاشمي﴾
اما يك خواهش دارم ، تمنا ميكنم وقتي از شهيدي ياد ميكنيد ، كمي هم بصورت حماسي به عملكرد و نحوي شجاعت و مبارزه اش اشاره كنيد ، اين طور نباشد كه تصوير شهدا بصورت كليشه ايي يادآور از دست دادن عزيزي باشد ، بلكه بايد از او با روح حماسه و شجاعت كم نظيرش ياد كرد ، تا با ياد شهدا در كنار ساير عوالم ، بهجت روحي و نشاط باطني نيز به سايرين منتقل شود . البته در اين گزارش تقريبا كمي به اين موضوع پرداخته ايد . بهر صورت ممنون .
شهداي عزيز ، گر چه شرمنده ايم ، اما اميد داريم به شما ملحق شويم اگر دعا كنيد ما را .
سلام بر همه شهداي اسلام ، از صدر تا كنون و سلام ويژه به همه شهداي گمنام و بي پلاك كه تا ابد چون ستاره بر رخ تاريخ اين مملكت و اسلام عزيز خواهند درخشيد .
روحش شاد ، ایشالا که ما را فراموش نکنند.
جسمشان
كه مپنداريد انها مرده اند بلكه زنده اند
پس به يادشان صلواتي ميفرستيم و با يادشان و ادامه راهشان پيش ميرويم
یکی اومد گفت :خواهرشه عیبی نداره بذارید ببوسه خب
گفتند: نمی شود اصرار نکنید
با ناله وگریه التماس می کرد ومی گفت:چرا نمیذارید من خواهرشم می فهمید؟!
خواهرشم......
گفتند تشریف بیاورید وببینید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عشق یعنی همت و یک دل خدا
توی سینه اشتیاق کربلا
عشق یعنی شوق پروازی بزرگ
در هجوم زخمهای بیصدا
عشق یعنی قصه عباس و آب
در " طلاییه " غروب آفتاب
عشق یعنی چشمها غرق سکوت
در درون سینه، اما انقلاب
عشق یعنی آسمان غرق خون
در شلمچه گریهگریه.... تا جنون
عشق یعنی در سکوت یک نگاه
نغمــه انــا الیــه راجعـــون
عشق یعنی در فنا نابود شدن
در میان تشنگان ساقی شدن
عشق یعنی در ره دهــلاویـه
غرق اشک چشم، مشتاقی شدن
عشق یعنی حرمت یک استخوان
یادگار از قامت یک نـوجـوان
آنکه با خون شریفش رسم کرد
بر زمین، جغرافیای آسمان
در لحظات نابی که برایتان پیش آمد لطفا" نویسنده متن و شاعر را دعا کنید.
نمیتوان دین خود را به انقلاب اسلامی و شهدا و جانبازان و مهاجرین جنگ تحمیلی و علی الخصوص
خانواده های صبور و رنج دیده مفقودین ادا نمود .
باید هر کس در هر موقعیت اجتماعی با همه توان
کار و فعالیت کند و اگر احساس میکند توان و لیاقت
و برش کاری ندارد بدون فوت وقت استعفا دهد .
احساساتی شدن و دکلمه کردن و سرودن شعر برای ادای دین کافی نیست اما لازم است و با مطلبی که در قسمت دوم نظرتان فرمودید کامل میشود.چراکه اگر این احساسات وعشق نباشد بعید است تعهدی که شما فرمودید بوجودبیاید.
یاعلی
از خویش بریده،عزم ما کرد و گذشت
"هل من "چو شنید، پای در راه نهاد
بر خون حسین(ع)اقتدا کرد و گذشت
دوستداران انقلاب اسلامی ایران جایگاهی رفیع خواهد
داشت . ما هر چه داریم از ثمرات خونهای مطهر این
بزرگواران و جانبازان دلاور و مفقودین جنگ تحمیلی و
خانواده های مهاجرین می باشد اما به حرمت ایثار
این عزیزان باید تلاش کنیم فقر و جهل و خرافات و
تبعیض و مفاسد اخلاقی در ایران جایی نداشته باشد
یک بیابان مرد مجنون داده ایم
یادمان باشد پیام افتاب
دست نا اهلان نیفتد انقلاب
برادران شهیدم به غربتتان در لحظه شهادت ، به ابدان اقتدا کرده به سالار شهدا نتان که در حرم آفتاب جنوب بر زمین ماند ، به قبرهای مخفیتان که نشان از زهرایی بودنتان دارد با شما هم پیمان می شویم که برای *نان* نام و راهتان را نفروشیم و لحظه ای امام و مقتدایمان حضرت سید علی را تنها نگذاریم
جنگ شهیدان تو را دیده ام روی سپیدان تو را دیده ام
من زشهیدان تو شرمنده ام گرچه زکف تیغ نبافکنده ام
مرگ الهی بپذیرد من را تنگ در آغوش بگیرد من را
غیر شهادت که مرا دم دهد خنده زنان خاطره شادم دهد
چنگ کجایی که دلم تنگ توست رقص جنون تشنه آهنگ توست
ای شرف و عزت ما باز گرد تا برهانی دل ما را زد رد
کاش که من هم به شهادت رسم کز قبل آن به سعادت رسم
کسانی که با تمام پاکی جنگیدند
حاج احمد صداقت روحت شاد باد ما رو هم دعا کن
همین
گفتا به خون
گفتم چرا گفت از جنون
گفتم زکی گفتا کنون
گفتم مرو
خندید و رفت
از بینم ما خنید ورفت
یاد همه شهدا گرامی باد