گرامی باد پنجاه روز تنهایی ...
میدانم که تمامی عاشقانت در فکر این هستند کهبی تو، در شب بیست و سوم رمضان المبارک کجا قرآن سر بگیرند و با کدام نفس رحمانی به در خانه ی نیم سوز باطن لیلة القدر (سلام الله علیها) بروند و صاحب الزمان (عج) را در ترسیم و ترمیم امور زندگیتان به آن باطن مکرمة قسم دهند که : آقا امام زمان، ای قلب عالم امکان ...
یادش بخیر هق هق آقاجانمان، آقا مجتبی، که تابشی بود بر دلهایمان تا نرم شوند و زار بگریند، چوناو بود واسطه ی فیضی که ما را وصل میکرد به قلب عالم امکان (عج)...
در تمام مراسمات آقامجتبی آمدیم شاید کسی بحق وصف ایشان نماید تا هم تسلی بر جگر داغدارمان باشد و هم دوباره وصف پیرمان شعفی، شور انگیز ایجاد کند،اما هیچ ندیدیم ...
برم سراغ بحثم، میخواستم به مطلب مهم در سیره علمی شیخ برگوارمان اشاره کنم، که با بند بند وجود حس کرده ام و آنرا سبب امتیاز ایشان از سایرین میدانم، و آنمنظومه ی نظریَ اوست، که بحقگنجینه ای بود، پر ز معارف اسلامی.
اندیشه ی او و منظومه ی نظری او به سبب دو عنصر مهم ممتاز می شود، که این دو عنصر بیانگر ژرفا و عمق اندیشه های اوست، و سبب تأثیرگذاری آن منظومه ی نظری میباشد.
اول استفاده از عنصر استنباطی شیعه در استخراج معارف دینی، که این عنصر استباطی سبب برتری و تمایز مکتب تشیع از سایر مکاتب و ادیان میباشد، یعنی روش ضابطه مند اجتهاد؛ بله به بیان خودشان:"من در معارف اسلامی اجتهاد میکنم". لذا هر گاه کلامی را در بابی خاص از معارف اسلام بیان میداشتند، آنچنان قوی و مستدل بود که هیچ جایی برای خدشه و اشکال باقی نمی گذاشت، و آنقدر دقیق جایگاه آنرا تبیین می نمودند که کاملا ارتباط آن باب را با تمامی ابواب دیگر معارف اسلام لحاظ کرده بودند، و این بیانگر وسعت آن منظومه نظری- اجتهادی ایشان بر تمام ابواب معارفی دین مبین اسلام و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) میباشد. در نتیجه او بر معارف اسلامی آنچنان تسلطی داشت که می توان به حقیقت او را عارف به معارف اسلامی نام گذاریم.
دوم ارائه ی معارف اسلام در سطحی که تمام عقول، در هر مرتبه از کمال که بودند، در می یافتند و حقانیت کلام او را که کلام دین بود را تصدیق میکردند. اما ایشان یکلم الناس علی قدر عقولهم رادر رفتار و عملکرد با روشی تفسیر کرد که مختصبه خودشانبود و لاغیر، و آن این بود که سعی میکردند بر اساس احکام فطرت انسانی مطالب را تنقیح کنند تا مخاطب،آن حکم مورد نظر معارفی اسلام را سهل و بی پیچش در یابد و آنرا به صورت یک قضیه ی اولیی بدیهی تصدیق نماید. و سر مطلب، این بود که احکام فطری انسان همانی است که دین به آن حکم کرده است، چون به نص صریح قرآن، فطرت انسانی بر دین حنیف ( 1) یعنی اسلام است.
در
نتیجه باید گفت : امتیاز اندیشه های او در روش استخراج آنها بود که به روش
اجتهادی شیعه میباشد و که آن اندیشه ها به منظومه ای از معارف تبدیل شده
بودند، و در روش بیان آنها میباشد که در تنقیح مطالب از احکام فطرت انسانی
استفاده می شد. و معلوم است سخنی که مسلح به این دو سلاح باشد تا چه اندازه
محکم و برنده است، و تمام حجاب های ظلمانی را میدرد و آن نورانیت کلام وحی
را به جان آن جانها می چشاند.
تنها میگویم و میگذرم و بنایم بر وعظ نیست، چون حکمی است بسیار واضح و معلوم ؛
ما تماما کسانی هستیم که سالهای سال با صدای شیخ بزرگوار آرامش پیدا میکردیم و در پیشگاه علم بی کران او زانوی تلمذ زده ایم اما تلمذ ما دلیل بر این نیست تا ادعای شاگردی نماییم، چون شاگرد را بایستی استاد به رسمیت بشناسد ...
و بیایید به دنبال ترویج افکار آن بزرگ اندیشمند جهان اسلام باشیم ....
و دیگر مثل او زاده میشود ؟! هرگز ...
ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدها شیء
والسلام
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com