رسانه و تولید فرهنگی ضعیف ما بویژه به زبان عربی و فعالیت جاهلان و تندروها و مزدوران غرب که بعضا به شکل مداح ، روحانی و کارشناس دینی در شبکههای ماهواره فعالیت دارند، باعث شده است نما و ویترین شیعه را در کشورهای عربی امثال یاسر الحبیبها و اللهیاریها تشکیل دهند. البته رسانههای غربی و وهابی هم سعی کردند تا اینها را به عنوان شیعه معرفی کند، بنابراین برنامههای جاهلان و تندروها در دو نوع شبکه پخش میشود یکی شبکههای خودشان و دیگری شبکههای وهابی.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از
598،
حجتالاسلام محمد باقر اسدی مدرس مکالمه عربی و ترجمه درحوزه و دانشگاه و
مراکز تربیت مبلغ، بهعنوان مترجم یا پژوهشگر با چند موسسه تحقیقاتی در قم و
چند موسسه مستند سازی در تهران در زمینه جهان عربی و اسلام همکاری دارد.
در
زمینه آموزش اینترنتی زبان عربی و ارايه منابع آموزش مکالمه عربی در
اینترنت فعالیت ميكند از 4 سال پیش سایت «عربی برای همه» را بهطور شخصی
ایجاد کرده که یکی ازبزرگترین سایتهای آموزش عربی درسطح جهان است وبالای
3000 بازدید روزانه دارد همچنين انجمن اینترنتی مکالمه عربی را راهاندازي
نموده که 5000 نفرعضو از داخل و خارج ایران دارد. درحال حاضر نيز به تدریس
مکالمه عربی و ترجمه در دانشگاه ادیان و مذاهب قم، مرکز تربیت مبلغ و
تبلیغ بین الملل مشغول است. متن گفتگوی پایگاه 598 با استاد زبان عربی
کشور در ادامه می آید.
دوسال
از بيداري اسلامي در منطقه ميگذرد، انقلاباتي كه متاثرازانقلاب اسلامي
ايران هستند اما دشمن براي به انحراف كشاندن آنها برنامهريزي وهزينه
زيادي كرده است بهخصوص در حوزه فرهنگي، برآورد شما دراينباره چيست؟شکی
نیست که غرب و مخصوصا آمریکا به دنبال سوء استفاده از این انقلابهای
مردمی در جهت حفظ منافع خود است، با این که این انقلاب ها برای آن ها
امری غافلگیر کننده بود و موجب دست پاچگی آنان شد ولی بلافاصله دست به کار
شدند و قبل از همه چیز مراکز تحقیقاتی شان بررسی این بیداری و علل آن را
آغازکرد كه با حضور درمیان مردم، نخبگان سیاسی و فکری رویکرد حاکم
برافکارعمومی این کشورها را شناسایی کردند.
به عنوان مثال یک
نظرسنجی گسترده میان مردم مصر انجام شد که نتایج آن درمجله «فارن پولیسی»
تاریخ 10 مارس سال گذشته منتشر شد. در این نظر سنجی 87.4 درصد از شرکت
کنندگان اظهار کردهاند که میخواهند اسلام منبع قانونگذاری درمصر باشد،
حدود دو درصد با این طرح مخالفت کرده بودند و بقیه گزینه « نمی دانم» را
انتخاب کرده بودند. این برای آمریکا و غرب زنگخطر بود، زیرا از آن
میهراسیدند که اين انقلابها مانند انقلاب ایران بهبارنشینند. برای آنها
اثبات شد که این انقلابها برخاسته از اراده ملتها بود و تلاش میکرد که
عزت کشورهای عربی را بازگرداند، عزتی که در نتیجه مزدوری حکام این کشورها
برای غرب و ناتوانی برابر اسرائیل پایمال شده بود البته مشکلات اقتصادی و
اجتماعی را هم نمیتوان نادیده گرفت ولی اینها فتیله انقلاب را آتش زد و
شعارهاي مردمي و نظرسنجیها و انتخابات نشان داد که هدف چیزی فراتر ازمسايل
اقتصادی و اجتماعی است. بههمین خاطر غرب ابتدا تلاش کرد وضعیت موجود را
حفظ وبا حمایت از احزاب لیبرال وموافق با آمریکا در این کشورها ازسرنگونی
هم پیمانانش جلوگیری کند كه با توجه به قدرت انقلابها واصرارمردم
برتغییرنظام بیفایده جلوه میکرد. بخصوص اینکه اصرار بیش از حد غرب
برابقای این رژیمها وجهه آنها را میان ملل این منطقه تخریب میکند و این به
معنای افزایش قدرت و محبوبیت جریانهای ضد آمریکایی در منطقه بود که عمدتا
اسلامگرا بودند.
لذا غرب به مرحله دوم نقشه خود رفت و آن گفتوگو
با اسلامگراها و درصورت نیاز اعمال فشار برای حفظ منافع غرب بود. ازطرف
دیگرهمپیمانان آمریکا درمنطقه و خصوصا عربستان و قطر دست بهکار شدند و با
حمایت مالی از اسلامگرایان این کشورها کنترل آنها را به دست گرفته و آنها
را به سمتی که می خواستند سوق دادند. مثلا در تونس پولهای هنگفتی را خرج
کرد ند تا جنبشهای اسلامی را مهار کرده وتحت کنترل قراردهند، آنقدر آنها
را مورد فشار و تهدید قراردادند و افکارعمومی را علیه آنها شوراندند که
حرکتهای اسلامی تونس از اصل قانونگذاری برمبنای اسلام که رهبرانشان سالها
بخاطر آن مبارزه کردند و کتاب تالیف کردند و زندانی شدند، کوتاه آمدند! به
نظرم این انقلابها توانست هدف نخستش را که سرنگونی دیکتاتورها بود محقق
کند ولی به اهداف بعدی نرسید، وغرب و مزدورانش بر این انقلابها سوار شدند.
دو هفته بعد از پیروزی انقلاب در تونس اولین کسی که به تونس آمد فیلتمان
بود، حتی سید حسن نصر الله از لبنان فریاد زد که ای تونسیها مواظب باشید،
این فیلتمان بدبختی را برای شما به دنبال دارد! بعد از آن وزیر امورخارجه
آمریکا به تونس آمد به بهترین شکل از او استقبال شد و شبکههای ماهوارهای
را در اختیار او قرار دادند ولی همینکه مقام معظم رهبری درخطبه نمازجمعه
گفتند به ملت تونس بخاطر انقلاب مبارکش تبریک میگویم، اعلام شد این دخالت
درامور داخلی تونس است! نمونه این موضوع درمصر ولیبی هم کم وبیش نمایان
است.
اگربخواهیم از علل فرهنگی این تحریف در جریان بیداری کشورهای
عربی صحبت کنیم قطعا باید ازنقش رسانههای غربی و هجمههای رسانهای علیه
اسلام و اهداف بیداری اسلامی و جریانهای اسلامگرا غافل نباشیم. رسانههای
غربی ازهمان لحظه که شعار«الله اکبر» درکشورهای عربی طنینانداز شد، با
تشبیه شعارها حتی چهره ظاهری انقلابیان به شعارها وچهره اعضای طالبان و
القاعده، افکار عمومی جهان را دچار این هراس کردند که به قدرت رسیدن
اسلامگرایان در این کشورها به معنای برپا شدن نظامی طالبانی و القاعدهای و
تخریب این کشورها است. حتی بسیاری ازمردم این کشورها مخصوصا تونس که
جریانهای سکولار با سابقهتری دارد تحت تاثیراین تبلیغات هستند. هجماتی که
درطول این مدت علیه اسلام وجریانهای اسلامگرا صورت گرفته درهمین راستا
بوده است. بهعنوان مثال فیلم موهن « معصومیت مسلمانان» چهرهای خشن از
اسلام نشان میدهد که اسلام وحکومت اسلامی اززمان پیامبر تاکنون چیزی جز
قتل، عقبماندگی، انحراف و فشار براقلیتها نیاورده است، نقشهای صهیونیستی
آمریکایی برای خنثی کردن جریان بیداری اسلامی و جلوگیری از رسیدن آن به
اهداف واقعیش؛چراکه به مردم حتی بخشی ازمسلمانان که آگاهی کمی نسبت به
اسلام دارند اینگونه تلقین میکنند که اگر اسلام به حکومت برسد همان کاری
را با شما بویژه اقلیتها خواهد کرد که در این فیلم میبینید، درنتیجه باید
ازموفقیت جریانهای اسلامخواه جلوگیری کنید.
همزمان
سفارتخانهها، موسسات دولتی وغیردولتی غربی هم با تمام توانشان آغازبه
فعالیت فرهنگی کردهاند که از مهمترین آنها برگزاری همایشهایی سیاسی،
اجتماعی وحمایت ازسازمانهای مردم نهاد همسو دراین کشورهاست. بهعنوان مثال
نوامبر سال 2011 اولین همایش زنان لیبی درطرابلس با حمایت مادی و معنوی
اتحادیه اروپا وحضور نمایندگانی ازآنها برگزار شد؛ البته منظورم این نیست
که این همایشها کلا منفی بوده؛ چراکه نکات مثبت زیادی هم داشتهاند، بلکه
منظور فعالیتی است که آنها انجام میدهند وبرای آن سرمایهگذاری کردهاند و
نخبگان اقشارمختلف را دورهم جمع كرده و سعی میکنند ازطریق آنها برجامعه
تاثیرمیگذارند ويا برگزاری دورههای آموزشی خبرنگاری و روزنامهنگاری برای
دانشجویان وفارغالتحصیلان رشته ارتباطات وعلاقمندان است. موسسات غربی با
کمک برخی موسسات رسانهای درکشورهای حاشیه خلیج فارس وبرخی شبکهها مانند
شبکه الجزیره والعربیه این دورهها را دراین کشورها برگزار میکنند
ميبينيد كه آنها دقیقه دستشان را روی نقاط تاثیرگذار قرار دادهاند.
از قرار کنار این فعالیتها، تهاجم گسترده و همه جانبهای علیه ایران وتشیع بهراه انداختهاندبله
هدف آنها دور کردن این ملتها ازانقلاب اسلامی و مذهب اهلبیت(ع) است
متاسفانه برخی جریانهای تندرو شیعهنما هم آب در آسیاب اینها میریزند.
اقدامات آنها باعث شده غرب فعالیتشان را گسترش میدهد ولی کوچکترین فعالیت
فرهنگی حتی یک تبریک ونصیحت معمولی ازطرف ایران، توسعهطلبی وترویج تشیع
تلقی میشود و توسط مسئولان و علما حتی مردم که تحتتاثیراین تبلیغات هستند
با آن مقابله میشود. این نتیجه ایرانهراسی و شیعهراسی است که مثلث غرب و
صهیونیسم، و شیعه نماهای تندرو، و جریانهای تندرو وهابی آن را ایجاد کرده و
به آن دامن میزند حتی کسانی که در مورد انقلاب ایران وامام خمینی و تمجید
آنها تالیف داشتهاند و از دوستداران انقلاب محسوب میشوند، پس از به
قدرت رسیدن دیگر جرات نمیکنند ازایران و انقلاب اسلامی حرفی بزنند. نقشه
آنها درتونس زیرکانه بود، اول کارگاهها و کارخانهها را آتش زدند و
زندانیهای مجرم را آزاد کردند تا درشهر منتشر فساد بهپا کنند.
کارخانهها
تعطیل شدند و سرمایه گذارها فرار کردند، مردم بیکار و گرسنه شدند، سرقت
افزایش یافت، امنیت مختل شد و مردم دچار وحشت شدند. بعد ازآن فرانسه
وآمریکا آمدند وگفتند ما به تونس کمک میکنیم ومردم تسلیم آنان شدند.
رهبرما این نقشه آنها را درک کرده و گفتند مواظب حرفهای فریبنده آنها
باشید به شما حرفهای فریبندهای میزنند تا برشما مسلط شوند. واقعا هم
اینگونه شد. وقتی انقلابیهای آزاده به سفارت اسرائیلی حمله کردند با آنان
چگونه رفتار شد؟ زندانی شدند. اما در ایران وقتی که مردم به سفارت آمریکا
حمله کردند امام خمینی آن را مبارک دانست که انقلاب همین است وبه مردم
تبریک گفت. درمصرهم این اشخاص را زندانی کردند وازاسرائیل عذرخواهی کردند.
تفاوت اینجاست البته گروهی از آزادگان هستند که این بیداری اسلامی درمیان
آنان زنده است، کسانی که ترس را کنار گذاشته و گفتند هیهات منا الذلة واین
جریان گستردهتر خواهد شد .
مهمترين
شاخصه هرانقلابي ديدگاههايي است كه حول مسايل فرهنگي ميچرخد وبه نوعي
قالب حركتهاي انقلابي را شكل ميدهد به نظرشما تا به امروز اين فعاليتهاي
فرهنگي در كشور ما براي كشورهاي انقلابي منطقه به چه صورت بوده است؟فعالیتهایی
که تا کنون انجام شده کم نیست ولی درعین حال کافی نیست. یک سری فعالیتها
در زمینه تالیف،ترجمه و تبلیغات اینترتی گسترده درحال برنامهریزی و پیاده
شدن است البته تا زمانیکه که مشکل شیعههراسی و ایرانهراسی حل نشود
بیشتر این انرژیها هدر میرود. درنتیجه تعدادی ازموسسات هم در اقدام بسیار
مفیدی از جوانان و نخبگان این کشورها دعوت میکنند و آنها را از نزدیک با
ایران و انقلاب اسلامی آشنا میکنند که همین نزدیکی و آشنایی بسیار
سودمند خواهد بود.بهنظرم مساله صدور انقلاب و ترویج افکار انقلاب اسلامی
درکشورهای عربی باید از طریق وحدت و تقریب بین مذاهب صورت گیرد. باید
تندروها را ازاین میدان طرد کرد، علمای ما باید مانند مقام معظم رهبری و
سید حسن نصرالله از این جریانها اعلام برائت کنند و آنها را مرتبط با
تفکر اصیل شیعه ندانند و این کارباید با تاکید بیشتری ازسوی رسانههای ما
انجام شود.
شیعههراسی وایران هراسی باعث شده که ما نتوانیم با
مساجد و مراکز مردمی کشورهای عربی که قلب تپنده فعالیتهای مردمی بود
ارتباط داشته باشیم چون متهم به اهانت به مقدسات آنها هستیم و این جلوی
بسیاری ازفعالیتهای مفید برای جلوگیری ازمنحرف شدن بیداری اسلامی را
میگیرد. فعالیتهای ما بیشترمنحصربه فعالیتهای سایبری و برگزاری همایش در
ایران وتالیف کتاب و نوشت مقاله وحضورکم رنگ نخبگان در این کشورها بوده
است. ولی باید درمیان مردم حضور داشته باشیم و آنجا فعالیت فرهنگی و
آموزشی انجام دهیم. کاری که الان غرب و کشورهای حوزه خلیج فارس انجام می
دهند.
با اين تفاصيل براي مقابله با موج سلفيگري در كشورهاي منطقه كه با شدت و حدت تمام درحال فعاليت هستند چه بايد كرد؟ اول
باید از خودمان شروع کنیم، یعنی از جامعه اسلامی متشکل از شیعه و سنی و
سایرفرقهها، باید تندرویها را کناربگذاریم، تندرویها و اختلافاتی که جز
برافروختن آتش فتنه فایدهای ندارد باید کنار گذاشته شود. اینجا باید به
یک مساله مهم توجه کرد آن اینکه تعصب وتندروی در مذاهب اسلامی امری مردود
است و اصل مذاهب اسلامی آن را نمیپذیرند. این تندرویها به هیچ یک ازمذاهب
اصیل اسلامی ارتباط ندارد حتی میتوان گفت تندوری یک مذهب انحرافی است،
زيرا تندروها آیات و روایات را بر مبنای دیدگاههای خود قرار میدهند البته
بنده با این نظرمخالفم که همه آنها از روی نادانی این کار را انجام
میدهند و نمیفهمند، نه، آنها میفهمند اما تنها زبان مرگ و خونریزی و
انتقام وتفرقه بین مسلمان و به حاشیه راندن دیگران وقتل گروهی و فردی مردم
را میفهمند. مطمئنا خیلی از آنها مزدور صهیونیستها و غرب هستند و برای
این کار از آنها پول میگیرند.مذهب آنان یک راه انحرافی است که جدای از راه
و شیوه امامان همه مذاهب اسلامی است، از جمله مذاهب پنج گانه یعنی مذهب
ابو حنیفه و امام جعفر صادق(ع)وشافعی و مالکی و احمد بن حنبل و همچنین
ظاهریه و اباضیه و....اصل همه این مذاهب عاری ازاینگونه تندرویها هستند.
ائمه
این مذاهب با هم رابطه شاگرد و استادی داشتند وهمدیگر را تعریف و تمجید می
کردند. آنهایی که معاصر با امام جعفر صادق بودند میگفتند که کسی را
عالمتر و با تقواتر از او نمیشناسند؛ بنابراین، تندورها وابسته به هیچ
یک از مذاهب اسلامی نیستند، بلکه خودشان مذهب جداگانهای به شمار میروند و
با پیشفرضهای خودشان متون قرانی و روایی را تفسیر میکنند و تکیه گاه
آنها جز حدس و گمان نیست و با همین فهم خطایشان ازقرآن و روایات جواز کشتار
مردم مسلمان و مومن را صادر میکنند. پیامبر فرموده است:«هرکس که مانند ما
نمازبخواند و به سوی قبله ما رو کند و ذبایح ما را بخورد مسلمان است واین
چنین مسلمانی درامان خدا و پیامبر است پس عهد و امان خدا را نشکنید. شکستن
عهد و امان خدا خیانت به خداست.» ازنظرم این قتلها و ترورها یکی از
انواع خیانت است که خدا و رسولش از آن نهی کردهاند زمانیکه میگوید عهد و
امان خدا را نشکنید.
با ریختن خون بیگناهان به آنان خیانت نکنید؛
پس اولا آنها مذهبی انحرافی و جدای ازمذاهب اسلامیاند ثانیا آنها ازطرف
برخی طرفهای سیاسی داخلی وخارجی حمایت میشوند، یعنی هم ازطرف برخی
طرفهای سیاسی درکشورهای ما حمایت میشوند وهم ازطرف گروههای ماسونی
وصهیونیستی که هدفشان ایجاد فتنه و تفرقه بین مسلمانان است اما خداوند
فرموده است: هر زمان آتشى را براى جنگ افروختند خدا آن را خاموش كرد و خدا
آتش این فتنه را با نورعقل علما و انسانهای آگاه خاموش میکند و به برکت
علما و انسانهای آگاه جلوی این خطر که به امت ما هجوم میآورد گرفته
میشود.
پیامبر افراط و تندروی را رد کرده است پیامبری که طبق قرآن
از روی هوای نفس سخن نمیگوید، فرمود:هلک المتنعطون,هلک المتنطعون ,هلک
المتنتطعون. ( متعصبان هلاک میشوند) راوی گفت پیامبر این را سه بارگفت،
از پیامبرسوال شد: متنطعون چه کسانی هستند؟ پیامبرفرمود: آنان همان
تندروهایی هستند که در دین غلو می کنند. اینان با مسائل فقهی با تعصب بیجا
مواجه میشوند و گروههای دیگر را که با او در مسائل فکری و فقهی مخالفند
به کفر متهم میکنند، سپس دلایلی از آیات و روایات میآورند که: قاتلوا
الکفار و قاتِلُوا الْمُشْرِكينَ كَافَّةً ، با اینکه این آیات اشاره به
مشرکان و کفاری دارد که علیه مسلمانان شمشیر کشیدند وتوطئه چیدند وسالها
آنها را شکنجه کردند. در حقیقت با اینکه سلفیگری به معنای بازگشت به
میراث گذشتگان و متون اصیل اسلام است ولی در موارد بسیاری عکس این قضیه را
شاهدیم.آنها درخیلی موارد کاملا برخلاف آنچه درقرآن، سنت، کتبشان و عمل
صحابه هست عمل میکنند، برای همین در قدم دوم باید با نشر برداشت واقعی اهل
بیت ازقرآن و سنت شریف پیامبر، جلوی برداشتهای متحجرانه و تکفیری را
بگیریم.
چرا دركشور مصر كه به اهل بيت علاقه زيادي وجود دارد اما با گسترش تشيع و فرهنگ شيعي مخالفند؟ علت
اصلی این مساله ایرانهراسی و شیعههراسی دراین کشورهاست. رسانه و تولید
فرهنگی ضعیف ما بویژه به زبان عربی و فعالیت جاهلان و تندروها و مزدوران
غرب که بعضا به شکل مداح ، روحانی و کارشناس دینی در شبکههای ماهواره
فعالیت دارند، باعث شده است نما و ویترین شیعه را در کشورهای عربی امثال
یاسر الحبیبها و اللهیاریها تشکیل دهند. البته رسانههای غربی و وهابی
هم سعی کردند تا اینها را به عنوان شیعه معرفی کند، بنابراین برنامههای
جاهلان و تندروها در دو نوع شبکه پخش میشود یکی شبکههای خودشان و دیگری
شبکههای وهابی. الان چند نفردرجهان عرب و جهان اسلام علما وکارشناسان اهل
علم و معرفت شیعه را میشناسند؟ چند نفرعلامه جوادی یا علامه مصباح را
میشناسند؟ چند نفر با افکارشهید صدر آشنا هستند؟ چند نفرمیان اهل سنت
کتابهای شهید صدر را خواندهاند؟ مطمئنا تعدادشان اندک است. من با خیلی
ازمصری ها که صحبت کردهام میگفتند حتی اسامی این علما وخصوصا علمای فارسی
زبان را هم نشنیدهاند.
درمقابل تقریبا همه آنها جاهلان و تندروها
را میشناسند و تفکرشیعه را ازطریق آنها میشناسند. اگرکسی تفکرشیعه را
ازطریق شهید صدربشناسد میشود دکتر تیجانی. ولی اگر ازطریق این تندروها
بشنود میشود وهابی تکفیریای که نه تنها با تشیع مخالف است بلکه قتل
شیعیان را واجب میداند. چون فکر میکند همه شیعهها جزفحش واهانت به طرف
مقابل ندارند کسانی که به جای گفتوگو ازطریق حکمت وموعظه حسنه ومجادله به
نحو احسن، احساسات دیگران را جریحه دارمیکنند وضد قرآن عمل میکنند.
سالهاي
زيادي است كه غرب به اشكال مختلف براي اسلامزدايي دركشورهاي منطقه
بهخصوص مصر سرمايهگذاري زيادي كرده است با اين حال چرا انقلابهاي منطقه
رويكرد اسلامي دارد حتي اگر اين حركتها به سمت سلفيگري باشد كه با عقل
ومنطق نميخواند؟ رویکرد اسلامی دارد چون مردمش اسلام را
دوست دارند و از سکولارها جزخیانت و وطن فروشی ندیدهاند. سکولارهای
کشورهای عربی حتی به دموکراسی و آزادی که شعاراصلی سکولاریسم و لیبرالیسم
است پایبند نبودهاند. درنتیجه چه امیدی میتوان به آنها داشت؟ نه به درد
دنیای مردم خوردهاند و نه آخرتی برای آنها گذاشته اند. سکولاریسم درغرب
حداقل امور مادی مردم را تامین کرده ولی درکشورهای عربی هیچ دستاوردی
ندارد. درمقابل، آنها میبینند که ایران و حزبالله با وجود همه مشکلاتی که
هست و کسی منکر آنها نیست، هم از نظر مادی وهم ازنظرسیاسی، علمی و فرهنگی
حرفی برای گفتن دارند.
دیگر اینکه درنتیجه خیانتهای حکومتهای
سکولار حاکم، مردم به سمت جریان مخالف با این حکومتها متمایل شدند وچون بخش
عمده مخالفان این حکومتها را اسلامگراها تشکیل میدادهاند طبیعتاآنها
اسلامگراها را انتخاب میکنند. البته عوامل دیگری هم میتوان برای این
مساله ذکر کرد ومهمترین آنها اسلام دوستی مردم واعتماد کامل آنها به
قوانین و احکام دین است و اینکه دین تنها راه سعادت دنیوی و اخروی فرد
وجامعه است. این امر وظیفه سیاستمداران اسلامگرا و علمای سنی و شیعه را
سنگینتر میکند نباید کاری کنند که این اعتماد خدشهدار شود.
ظاهرا
فيلم موهن براساس يكسري كتب تاريخي نوشته شده كه به غيراز توهين، ساخت
بسيار ضعيفي هم داشته است آيا چنين فيلمي ميتواند بر مخاطب اثرمنفي بگذارد
؟اکثریت قریب به اتفاق محتوای این فیلم ساخته و پرداخته
ذهن نویسنده آن است. برخی از آنها تحریف و زشت نمایاندن اتفاقات ساده با
غرضورزی و دروغگویی تمام است و مقدار اندکی از آن هم درروایات جعلی
کتابهای تاریخی و روایی سنی وشیعه آمده است. روش بسیاری از نویسندگان
کتابهای روایی و تاریخی مانند تاریخ طبری این بوده که هر روایتی را از
هرکسی میشنیدند ثبت میکردند با اذعان به اینکه ممکن است آن روایت
جعلی باشد. بههمین خاطر گاهی روایتی را از یک منافق یا کسی که با اسلام
دشمنی داشت میشنیدند و برای اینکه کتابشان جامع باشد آن را ذکر میکردند.
در برخی موارد خود آنها و درغیراینصورت سایرعلما به جعلی بودن این
روایات تصریح کردهاند ولی با این حال میبینیم که دشمنان از این روایات
سوءاستفاده میکنند. خیلی ازآنها بخاطرعدم آشنایی با اسلام،
از این روایات اطلاع نداشتند. این خود مسلمانان بودند که در دعواهای بین
مذهبی برای عیبجویی ازکتب طرف مقابل این روایات جعلی کتابهای آنها را ذکر
میکنند و با این کار روایات جعلی موهن را در اختیار دشمنان شیعیان و اهل
سنت قرار میدهند. فیلم ازنظر تولید آنقدر ضعیف بود که حتی افراد
غیرمتخصص درفیلمسازی هم به ضعف آن پیبردند. بدون شک همانطورکه عرض کردم
هدف ازساخت فیلم، گسترش اسلام هراسی و ترساندن مردم از گروههای اسلامگرا
بود.
البته نه فقط به طورمستقیم، چون تاثیرمستقیم فیلم بخاطرنداشتن
قدرت اقناع مخصوصا برای جوامع اسلامی کم بود. به نظرم آنها روی واکنشهای
خشونتآمیز به این فیلم بیشتر حساب باز کرده بودند تا تاثیرآن در قبولاندن
این اکاذیب به مردم. هدف آنها این بود که واکنش مسلمانان به این فیلم به
خشونت علیه غیرمسلمانان منجر شود تا آن وقت بگویند این همان خشونت و
تروریسم اسلامی است که ما ازآن صحبت کردیم. وقتی آنها دیدند مسلمانان
اعتراض خود را در قالبی مسالمتآمیزبیان می کنند، خودشان سعی کردند آن را
به خشونت بکشانند حتی مساله کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی هم از نقشههای
خودشان است، آمریکایی که بخاطر رسیدن به هدفش دو برج تجارت جهانی و افراد
داخل آن را قربانی میکند تا به بهانه آن به جهان اسلام هجوم بیاورد،
بهراحتی میتواند یک سفیر خود را بکشد وعلیه مسیحیان کشورهای عربی خشونت و
قتل کشتار راه بیاندازد تا این کشورها را از دست ندهد.
ساخت
سريالهايي چون عمر فاروق يا امام حسن و امام حسين دركشورهاي عربي به نظر
شما چه هدفي را دنبال ميكند؟ چرا اين نوع آثاردر اوج بيداري اسلامي اتفاق
ميافتد؟طرح این آثارازسالها قبل ریخته شده بود، قبل
ازانقلابهای بیداری اسلامی. ولی ازآنجایی که ساخت فیلم چند سالی طول
میکشد، تولید آنها، همزمان با جریان بیداری اسلامی به پایان رسید و دراین
دوره پخش شد. آنها پس ازمشاهده تاثیر گسترده فیلمها و سریالها، چه
فیلمهای ایرانی وچه غیرایرانی، متوجه شدند که فیلم میتواند تاثیری
درجامعه بگذارد که کتاب ومنبرنمیگذارد. مطمئنا آنها با توجه به اینکه
فیلمهای ساخته شده درایران وسایرکشورها بعضا با عقاید آنها سازگار نبود و
دید آنها را به گذشته و حال زیر سوال قرار میداد، این فیلمها را تولید
کردند. در فیلم حسن وحسین سعی دارند همان مساله شیعههراسی را گسترش دهند و
اینگونه تلقین کنند که منشأ تشیع یک یهودی به نام عبدالله بن سبأ است.
ازطرفی
بنیامیه مخصوصا معاویه ویزید را تبرئه کنند و جنایتهای آن زمان بیگناه
جلوه دهند كه البته اين تبرئه صرفا تبرئه یک یا چند شخص نیست، بلکه تبرئه
یک مکتب و روش سیاسی است که از آن با نام مکتب و روش اموی یاد میشود،
همان روش ومکتبی که هم اکنون حکام کشورهای عربی خلیج فارس سردمداران آن
هستند. در واقع کسی که روش حکومتی بنیامیه را بپذیرد مطمئنا حکام مستبد
خلیج فارس را هم خواهد پذیرفت و آنها را اولی الأمر خواهد دانست. درعین
حال، برای حفظ این حکام و روش امویشان باید مردم را ازمکتب مخالف آن که
همان مکتب انقلابی شیعه است هراساند و این دو مساله، یعنی تبرئه منهج اموی و
هراساندن ازمنهج علوی که تخت پادشاهان را تهدید می کند، دقیقا دراین
سریالها مشهود است. علاوه براین انگیزههای اقتصادی را هم نباید نادیده
گرفت، هرکس با شبکههای ماهوارهای عربی آشنا باشد دقیقا میداند که این
شبکهها برای جذب بیننده، مخصوصا درماه رمضان چه کارها که نمیکنند.
* مصاحبه از معصومه طاهری