کد خبر: ۱۱۷۹۵۸
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
حسين قدياني:طنز و جدي از سياست

لطفاً به من نامزد بينوا كمك كنيد!

اگر هر كه از «آقا» حكمي دارد - به سبب اين انتصاب- نبايد نقد شود، پس ديگر چه كسي مي‌ماند براي نقد؟! از ساير اعضاي مجمع تشخيص بگيريد تا اغلب رجال سياسي ما، عاقبت يكي دو حكم از رهبر عزيز دارند، حتي جواناني كه كوچك‌ترين‌شان خود من هستم نيز از سوي «آقا» حكم زيباي «افسران جوان جنگ نرم» داريم. پس با اين حساب كلاً بايد در نقد را گل گرفت!

شايد طنز/ لطفاً به من نامزد بينوا كمك كنيد!
يكي از نامزدهاي محترم انتخابات كه در دولت‌هاي سازندگي، اصلاحات و دوره اول احمدي‌نژاد سابقه وزارت داشته، ضمن تأكيد بر نامزدي خود در انتخابات رياست جمهوري پيش رو، شماره حسابي اعلام كرده، بلكه هزينه تبليغاتش از طريق كمك‌هاي مردمي جور شود!
من اما بيش از آنكه اين «اعلام شماره حساب» را بگذارم پاي سلامت مالي و ساده‌زيستي ايشان، ترجيح مي‌دهم از اين نامزد انتخابات، يك سؤال بپرسم، كانديدايي كه از پس هزينه تبليغات خود برنمي‌آيد و به ملت رو مي‌اندازد، آيا ممكن است بار سنگين رياست جمهوري را درست و صحيح و تا آخر، بر دوش بكشد؟!
طرفه حكايت اينجاست، من هم مثل خيلي‌هاي ديگر، بر سلامت مالي و ساده‌زيستي جناب سعيدي‌كيا - حتي بي‌توجه به اعلام رسمي شماره حساب!- لااقل در قياس با شمار ديگري از نامزدهاي انتخابات صحه مي‌گذارم، اما سالم بودن به حيث اقتصادي، اگر چه شرط لازم براي رياست جمهوري است، ولي فكر نكنم اين شرط، براي يك رئيس‌جمهور ايده‌آل، شرط كافي باشد. گمانم رئيس‌جمهور بايد‌اندكي از هزينه‌هاي مردم كم كند، نه اينكه همين اول بسم‌اللهي، شماره‌حساب بدهد به خلق‌الله. چنين كاري بيش از آنكه صحه مضاعف بر سلامت مالي كانديدا بگذارد، نمايش نوعي ناتواني مالي مديريتي است، قطعاً!
آقاي سعيدي‌كياي عزيز! ساده‌زيستي شما به روي چشم، ليكن اگر واقعاً اينقدر بي‌پول هستيد، چه اصراري است به نامزدي؟! به هر حال آن‌كه در خود توان اداره كشور به لحاظ امور اجرايي و گرداندن كابينه را مي‌بيند، آيا بايد از قبل فكري براي تأمين هزينه‌هاي مالي خود كرده باشد يا خير؟! حتماً و طبعاً من و امثال من طرفدار نامزدهاي سرمايه‌دار نيستيم، اما «اعلام شماره‌حساب» هم، باور بفرماييد‌اندكي به لوس‌بازي شبيه است و كمي نچسب! 

شايد جدي/ سخني با پير مؤتلفه
به سخنان اخير جناب عسگراولادي نقدهاي جدي وارد است. ايشان در چند روز گذشته، به بهانه تواصي مكرر رهبر انقلاب به حفظ وحدت و آرامش گفته‌اند؛ «نبايد به بهانه نقد مهدي هاشمي، شخص آقاي هاشمي و ديگر اعضاي خانواده ايشان تخريب شوند... بايد با حسن‌ظن به ديدگاه‌ها و مواضع آقاي هاشمي نگاه كرد... نظر رهبر نيز ناظر بر انتصاب مجدد ايشان به رياست مجمع تشخيص مصلحت، حفظ آقاي هاشمي در خانواده انقلاب است.»
در اين باره از آقاي عسگراولادي محترم چند سؤال بايد پرسيد:
يك: اگر هر كه از «آقا» حكمي دارد - به سبب اين انتصاب- نبايد نقد شود، پس ديگر چه كسي مي‌ماند براي نقد؟! از ساير اعضاي مجمع تشخيص بگيريد تا اغلب رجال سياسي ما، عاقبت يكي دو حكم از رهبر عزيز دارند، حتي جواناني كه كوچك‌ترين‌شان خود من هستم نيز از سوي «آقا» حكم زيباي «افسران جوان جنگ نرم» داريم. پس با اين حساب كلاً بايد در نقد را گل گرفت!
دو: انتقاد از آقاي هاشمي، ربطي به حفظ يا حذف ايشان ندارد. ايشان گاهي رفتار و گفتاري دارند كه نقدش واجب مي‌نمايد، مثل نامه سرگشاده يا حمايت‌هاي مكرر از «م. ه» و «ف. ه». پس بحث حفظ يا حذف نيست؛ بحث نقد است. آقاي هاشمي در سال‌هاي اخير آنقدر خطا داشته كه چهار تا نقد به مواضع ايشان بلامانع باشد. اين نقدها عمدتاً نقد است و هرگز تخريب يا حذف ايشان نيست، اما گمانم آنچه بيشتر دارد، تخريب مي‌شود، نه آقاي هاشمي توسط منتقدانش، بلكه انقلاب اسلامي است توسط ايشان و خاندان محترم‌شان. غير از اين است جناب عسگراولادي؟!
سه: دمي با خود درنگ كنيد؛ چرا احدي به خاطر مواضع غلط مهدي خزعلي، آيت‌الله خزعلي را نقد يا به قول شما تخريب نمي‌كند؟! القصه، آقاي هاشمي هميشه و هميشه پشت بچه‌هاي‌شان مثل كوه ايستاده‌اند، لذا اصلاً و اصولاً ممكن نيست كسي بتواند «م. ه» يا «ف.ه» را نقد كند و كاري به كار آقاي هاشمي نداشته باشد! اين وسط گلايه بايد از همراهي آقاي هاشمي كرد كه چرا خود را جدا از آقازاده‌هاي خطاكار و فتنه‌گرشان نمي‌كنند؟!
چهار: تلاش براي حفظ آقاي هاشمي در مجموعه نيروهاي انقلاب، البته تلاش ممدوحي است و فقط هم بحث هاشمي نيست. اصولاً «جذب حداكثري» و «دفع حداقلي» در ذات انقلاب اسلامي است و نظام علي‌الدوام از در مداوا وارد برخورد با نيروهاي بعضاً خطاكارش مي‌شود، مگر اينكه مجبور به استفاده از قهر و شدت و عدل و حصر شود. سخن اينجاست، اگر جايي «حفظ انقلاب» نسبت به «حفظ اين و آن» داراي اولويت بيشتري بود، آنجا چه بايد كرد؟! خوب است آقاي عسگراولادي عزيز بفرمايند، اگر قرار بود به مفاد «نامه سرگشاده» عمل شود، از جمهوريت و اسلاميت جمهوري اسلامي دقيقاً چه چيزي باقي مي‌ماند؟!

اين همه را گفتم، اما باوري دارم. در كنار جوانان آرمان‌خواه، وجود امثال عسگراولادي و عسگراولادي‌ها ضرورتي غيرقابل‌انكار است. گيرم نقدي هم به سخني از اين پيران جمع داشته باشيم، منكر ذي‌قيمت بودن حضورشان نيستيم و نخواهيم بود. من كاري با آقاي هاشمي ندارم، اما در نقد موسپيدهايي مثل جناب عسگراولادي، مي‌بينم گاهي دوستان آرمان‌خواه، تند مي‌روند و افراط مي‌كنند، اين نيز غلط است. من هر جور كه حساب مي‌كنم، به اين نتيجه نمي‌رسم، آقاي عسگراولادي، آدم هاشمي است! گاهي هم كه حرفي من‌باب جذب مي‌زنند - اگر چه قابل نقد!- اما از وراي شدت علاقه‌شان به انقلاب و شخص «آقا»ست كه حتي‌المقدور دور اين شمع، پر از سليقه‌هاي مختلف باشد و عقيده‌هاي متفاوت. عقل و تجربه مي‌گويد، ذات اين نگاه، نگاه درستي است. پس دوستان عزيز، حد نقد نگه دارند، در باب همه.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۲
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۳
1
2
وزیر مسکن سابق جناب سعیدی کیا، سیر نزولی و نجومی قیمت مسکن در زمان ایشان پدید آمد.
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۰۲ - ۱۳۹۱/۱۰/۱۴
1
0
بابا بذاريد ايشونم دلش خوش باشه. خب از قديم گفتن وصف العيش نصف العيش. ملت در تراز بالايي قرار گرفته و به امثال اين كانديداها نگاه هم نميكنه ولي خب چه ميشه كرد ، ايرانه ديگه ، هر كي از راه ميرسه ميگه ان شريك
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین