ادعای دولتمردان جمهوری آذربایجان که در این کتاب برجسته شده مبنی بر وجود کشوری قدرتمند با نام آذربایجان در قرن چهارم پ.م است که توسط دولت های ایران و شوروی تقسیم گردیده و دولت جمهوری آذربایجان فعلی پس از فروپاشی شوروی سابق استقلال یافته و بخش های جنوبی آن هنوز در اشغال ایران است.
خبرگزاری فارس بدون توجه به اهداف چاپ و انتشار این کتاب در جمهوری آذربایجان و محتوای آن، در مصاحبه ای با مترجم آن کتاب، خبر از توزیع آن از 15 مهر در بازار می دهد.
خبرگزاری های ایسنا و ایلنا نیز در یکی دو پاراگراف به توضیح بخش هایی از این کتاب پرداخته و خبر از انتشار آن می دهند.
سایت خانه کتاب نیز بخش هایی از این کتاب را توضیح می دهد.
انتشارات ققنوس نیز که این کتاب را در شمارگان 1100 جلد چاپ کرده در سایت خود ضمن معرفی این کتاب با بیان اینکه «دورة موجوديت آتروپاتن مرحلة مهمي در تاريخ كشور جمهوري آذربايجان محسوب ميشود» بر ادعای دولتمردان آذری و تجزیه طلبان که سابقا کشوری قدرتمند با نام آذربایجان وجود داشته که توسط ایران و روسیه تقسیم گردیده و سال ها زیر اشغال این دو کشور قرار داشته است، صحه می گذارد.
گویا انتشارات مزبور و خبرگزاری ها و نهادهایی که اجازه چاپ این کتاب را در جمهوری اسلامی ایران داده اند از تحریف تاریخ در این کتاب به نفع تجزیه طلبان خبر دار نبوده اند.
اینکه در سایت انتشارات ققنوس آمده است دوره موجودیت آتروپاتن مرحله مهمی در تاریخ کشور جمهوری آذربایجان محسوب می شود در خوشبینانه ترین حالت مؤید آنست که مدیر آن سایت و انتشارات، اطلاعی از تاریخ نداشته صرفا موارد مطرح شده در کتاب فوق را بیان نموده است.
اگر نگاهی به تاریخ بیندازیم برایمان هویدا خواهد شد که اولین بار چه کسانی و با چه اهدافی واژه آذربایجان را برای مناطق شمالی ارس (یا همان آران) به کار برده خواستار ایجاد کشوری به نام آذربایجان به پایتختی تبریز شدند.
اگر مدیر انتشارات مزبور کمی به خود زحمت داده اسناد تاریخی موجود را مطالعه می کرد حتما به این حقیقت پی می برد که کشور جمهوری آذربایجان 20 سال پیش و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شده و پیش از آن موجودیتی نداشته است که برای خود تاریخی داشته باشد.
این مناطق 200 سال پیش طی معاهدات ننگین گلستان و ترکمنچای از ایران جدا شده اند و پیش از آن همواره بخشهایی از ایران بوده توسط حاکمان ایرانی اداره شده یا خراجده حکومت مرکزی ایران بوده اند.
در هیچکدام از اسناد و نقشه های موجود شمال ارس با عنوان آذربایجان بکار برده نشده است، بلکه در طول تاریخ به مناطق جنوبی ارس، آذربایجان اطلاق شده و مناطق شمالی با عناوین شیروان و آران بکار گرفته شده اند که هر سه جزو ایالت های ایران بوده اند.
با مراجعه به نقشه ها و اسناد تاریخی مبرهن است که در طول تاریخ کشور مستقلی به نام آذربایجان در این منطقه وجود نداشته است و آتروپات نام سرداری ایرانی بود که در جنگ میان داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی و اسکندر مقدونی در نبرد گاگامل در سپاه ایران فرمانده مادها بودهاست.
دولت جمهوری آذربایجان با توطئه و همراهی رژیم صهیونیستی در تلاش است با تحریف تاریخ این منطقه، به افکار عمومی مردم جمهوری آذربایجان و مناطق شمالغرب کشورمان تلقین نماید که سابقا کشوری با نام آذربایجان در این منطقه وجود داشته که به اشغال روس ها و فارس ها درآمده، بخشی که به اشغال روس ها درآمده بود اکنون استقلال خود را بازیافته مناطق جنوبی تحت اشغال ایران نیز باید به امپراتوری آذربایجان بپیوندد. غافل از اینکه 20 سال پیش وقتی اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید هزاران تن از مردم فهیم شمال ارس خود را به حاشیه ارس رسانده خواستار بازگشت این مناطق به کشور پهناور ایران شدند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بچه ها؟
من هنوزم که هنوزه خیلیا رو باهم قاطی میکنم؟حکومت ها و زمانشون و اشخاص رو و...
من ایرانیم خاک ایران مراست
کجاخاک من جای دریوزه هاست
مرا یادگار اهورا تویی
تمنای اشگ صفورا تویی
کجا می گذارم به جنگت غریب
توراباغریبان مردم فریب
توعشق منی بی تو مرگم رواست
به یمن تو گردیده این خانه راست
هر آن کس که درپهنه ات حکم راند
به رفت وبه جز نام ایران نماند
دلت ای وطن جز به شادی مباد
به جز خاک شیران نمانی به یاد
فدایت شوم خاک گلگون من
به شکرانه جانم بگیر ای وطن
خدایا نگهدارش از اهرمن
رهایش کن از هرزه های چمن
آقای اقرارعلی اف کافیه یا بازم بگم
باورم نمیشود .
آنهاییکه منفی میدهیدآیا شما واقعا ایرانی هستید؟
شما کجائید ایرانیان؟
حرکت شما مرابه یاد لطیفه ای انداخت که گفتنش خالی ازلطف نیست.
میگویند بنده خدایی که سی سال ترک وطن کرده بود به هنگام بازگشت به وطنش شنید که همه چیز عوض شده وباید برای گفتن هرجمله ای اول به نام خدا بگوید حلاصه این بابا زنگ میزند به یک پیتزافروشی ومیگوید یک پیتزا میخواستم پیتزافروش بعدازگرفتن آدرس میپرسد
به نام ؟
این بنده خداهم که فکرمیکند قاف داده فوری میگویدببخشید
به نام خدا یک پیتزا میخواستم.
چشم. بعد از این، اسم تمام اشعارم را بهنام خدا خواهمگذاشت.
فقط نمیدانم چگونه از یکدیگر جدایشانکنم. فکر میکنم با عدد خوباست. مثلا: (بهنام خدای 2) - (بهنام خدای 3) یا (بهنام خدای 4). بهنظرت فکر خوبیاست؟
و بعد هم جناب جعفزی خدا را نپیچان که خدای نکرده بد می پیچانت،خدا واحد است و یک عدد بیشتر ندارد.
(امیدوارم مزاح کرده باشید)
منظور برادرمون آقا مرتضی اینه که اصلا چرا اسم شعرت رو گذاشتی به نام ایران؟؟؟
هرچی میخوای برای شعرت اسم بذار ولی اینکه بگی به نام ایران ، حالا یا اسم شعرته یا تیتر جملته یا چیز دیگه خلاصه این عبارت از بیخ و بن اشتباهه
هیچ کاری و هیچ عملی آغاز نمیشود مگر با یاد و نام خدا
امیدوارم ایران دوستی و میهن پرستی به تعارض با ارزشهای دینی و اسلامی منجر نشه
اتفاقا به مثال بسياري خوبي اشاره نموديد. فرموديد "خداي مني ايران" نشانه عشق بسيار زياد به كشور است. كاملا درست است و دقيقا همن امر كار را خراب ميكند!
وقتي ميگوييد "خداي مني ايران" منظورتان چيست؟ چرا محك شدت اين عشق را با چيز ديگري مقايسه نميكنيد؟ كاملا درست است. چون چيزي بزرگتر از خدا نميشناسيم و وقتي ميگوييد "خداي مني ايران" عملا ميخواهيد ايران را هم سنگ خدا كنيد تا عظمت عشق خود را نشان دهيد و بگوييد عشقتان در منتهي عليه بزرگي است و از همينجا كار خراب ميشود و اين يعني شرك!
متاسفانه برخي بدون توجه و برخي ديگر با توجه، چيزهايي را سر زبانها انداختهاند كه از بيخ و بن غلط و شرك است. مثل خدا تومن، خدا قدر، به اندازه خدا و ... كه بايد با آنها مبارزه نمود. با بستن عبارات دهن پركني همچون هنري و ادبي و غيره مشكل برطرف نميشود. هنر آن است كه بدون گفتن خزعبلات زيبايي بيآفرينيم، نه به هر قيمتي.
مرتضی.ام حجت م.سادات موسوی مجید ساغر .
ازاین که وقت عزیزتان راصرف خواندن ، نکوهش ، یا تائید شعربنده کردید وبا آرای مثبت ومنفی تان احساس با هم بودن رابه من دادید از شما صمیمانه تشکر میکنم.
خصوصا ازساغرعزیزم که اصل مطلب را ادا کرد.
واما عزیزانم :
بنده عادت به اثبات خورشید در صلات ظهرندارم.
درنوشتاراگرنویسنده خبرازیک روز گرم میدهد دیگرنیازی به ذکرنام خورشید نیست .
چراکه خواننده ازگرمای روز پی به درخشندگی خورشید خواهدبرد .
به نظر شمانوشته ی (روزبسیارگرمی بود خورشید هم میدرخشید ) نازیبانیست.
عزیزانی که فقط نام شعرراخواندید وعجولانه به توبیخش برخواستید.
مگردر بیت دوم شعر سرزمین ایران یادگاری از اهورا خوانده نمی شود .
مگردلیل ارزش این سرزمین ساخته شدن آن به دست خالق هستی نیست.
مگرمیشود کسی رادوست داشت وهدایایش را بی ارزش انگاشت.
مگردربیت آخر این سرزمین به خدا سپرده نمی شود . مگربرای رهائیش ازبدخواهان ازاوکمک حواسته نمیشود .
ازطرفی عزیزانم عالم شعر عالم پروازاست درهزارتوی کوچه ی عشق لطفا به بیت زیرتوجه فرمائید .
دل ودین وعقل وهوشم همه رابه آب دادی.
زکدام باده ساغی به من خراب دادی.
معنی ظاهری این بیت اردست دادن دین عقل وهوش توسط یک پیمانه شراب است ولی آیا براستی شاعرچنین منظوری داشته است.
دیگرسرتان رادردنمی آورم واگرتا اینجا بامن بوده اید بسیارسپاسگذارم درخاتمه عرض کنم که این شعررا به صورتی که شما دوست دارید اصلاح ومجددا ارسالخواهم کرد .
ازشما هم میخواهم که با آرای مثبت خود به حاکمان دروغین شمال ایران ، این پاره جداشده ازمام میهن بفهمانید که حاکمان امروز ایران نه ازنسل قاجار که ازنوادگان کورش کبیرهستند.
بسیارسپاسگذارم.
خدانگهدار
بولتن شما بیا رفع شبهه کن ما رو تو این بحث ها به نتیجه برسون....
همچنين اين دوستان دليل صحت گفتار خود را اين دانستند كه اگر آن گونه است كه عرض كردم، پس چرا برخي افراد رعايت نميكنند و مثلا اسم فرزند خود را رحمان ميگذارند!!!! آخر عزيز من. برخي دزدي هم ميكنند، هزار كار خلاف ديگر هم ميكنند. اين هم شد استدلال؟ بگذريم كه در بين برادران عرب زبان و آنان كه به زبان عربي آشنا هستند، كسي را نمييابيد اسم فرزند خود را مثلا "رحمان" بگذارد و همه از عبدالرحمان استفاده مينمايند. "رحيم" ايرادي ندارد و لذا عبدالرحيم نداريم و هيچ كدامتان نيز تاكنون چنين نامي نشنيدهايد. اما نام "رحمان" كه اشاره به يكي از صفات خاصه خداوند دارد، براي هيچ موجودي قابل استفاده نيست و به همين دليل هم برادران عرب از "عبدالرحمن" استفاده ميكنند كه فراوان شنيدهايد.
اين فارس زبانها هستند كه به دليل بياطلاعي، از اين اشتباهات فاحش ميكنند. نه فقط برخي اسامي خداوند، بلكه برخي اسامي ديني ديگر را نيز بر روي فرزندان خود ميگذارند كه كاملا اشتباه است. نمونه آن نام "انسيه" است كه در اصل "انسيه الحورا" و مختص حضرت زهرا ﴿سلام الله عليها﴾ است و كس ديگر حق استفاده از آن را ندارد و ميبينيم كه خيليها از اين موضوع بياطلاعند و آن را، آن هم ابتر شده و بيمعني، بر رو فرزندانشان ميگذارند.
واقعا عجيب است ميبينم برخي دوستان پاي حرف غلطي ميايستند كه با كمي تحقيق ميتوانند صحت و سقم آن را بيابند.
مثلا ساغر خانم ميفرمايند "کلمه رب چی؟" و بعدا بلافاصله ميگويند: "مگه اون هم یکی از صفات خدا نیست؟". خب خانم محترم! خودتان ميفرماييد رب اصلا اسم نيست! به قول شما رب كه بلااشكال است، پس چرا كسي از آن براي فرزندش استفاده نميكند؟! مگر هرچه بلااشكال بود را به عنوان نام استفادهميكنند؟ تازه مگر هرچه در آن رب باشد از ريشه رب است. خدا را شكر در مثالهايتان از مربّا استفاده نكرديد!
فرموديد كلمه خدا به نظر من بدون وضو ميتوان به آن دست زد! اولا نظر بنده و شما ملاك نيست. حكم شرع با نظر بنده و شما تعيين نميگردد. در ثاني اسم خدا كه سهل است، بدون وضو به اسامي اهل بيت هم نميتوان دست زد. به اسم كه سهل است، به حرفي كه از آن اسم منقطع شده است نيز نميتوان دست زد و بياحترامي كرد. مثلا يكي از كارهاي مرسومي كه بعضا ميبينم اين است كه مينويسند "بسم ا…" در حالي كه هيچ تفاوتي بين "بسم الله" و "بسم ا…" از نظر احترام نيست و هردو عين هم هستند! چرا كه آن "ا" همچنان مشتق از "الله" است و نه ميتوانيد بدون وضو به آن دست بزنيد و نه به آن بياحترامي كنيد. يا بايد بگويند "بسم …" يا قشنگ بنويسند "بسم الله" ﴿كه اين آخري صحيح است. نبايد براي راحتي كار خودمان، نام الله را از زندگيمان حذف كنيد﴾.
جالبتر اين كه اين موضوع آنچنان عادت شده است كه برخي حتي در فضاي مجازي نيز "بسم ا…" مينويسند كه يك وقت زير دست و پا نيفتد‼
لطفا به رساله عمليه مرجع تقليد خود رجوع فرماييد تا يقين كنيد. بدون وضو دست زدن موضوعي است و آنچه بنده قبلا در مورد نامگذاری افراد عرض كردم موضوعي ديگر.
در مورد God هم دقيقا درست فرموديد. نه ميتوانيد بدون وضو به آن دست بزنيد، نه ميتوانيد به آن بياحترامي كنيد و نه ميتوانيد آن را بر روي فرزندتان بگذاريد. نام خدا به هر زباني باشد، حرمت يكسان دارد و عربي و انگليسي و فارسي و غيره بودن آن باعث تغيير ماهيتش نميگردد.
ضمنا نه به بنده، نه به بولتن و نه حتي به يك فرد روحاني استناد نكنيد. مستقيما از مرجع تقليدتان بپرسيد تا ديگر شك و شبههاي برايتان باقي نماند و تكليفتان یقیناً معلوم شود.
گذشت آنزمانی که بشود با پول تاریخ خرید . باور بفرمایید
با نظر این برادر ناشناس موافقم.
شما نمیتونید خبری رو بزنید بدون اینکه سند ارائه بدید. من وقتی این خبر رو میخونم تازه باید برم تحقیق کنم ببینم ایا چیزی که شما میگید درسته یا نه!
در صورتی که شما موظفید با ذکر منبع ، اسناد رو هم رو کنید. نه اینکه فقط به ذکر یه خلاصه بسنده کنید. اگر قرار باشه من ادم عادی بابت هر خبر اینطوری بخوام به خاطر فهمیدن صحت و یا اصل قضیه و داشتن اطلاعات کافی و یا بیشتر وقت خودم رو صرف تحقیقی کنم که معلوم نیست به جواب درست برسم یانه ، که نمیشه.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان.
خداوند هرخاک و هر آسمان.
به نام خدایی که جان را بساخت.
به سرپنجه ای آسمان رابساخت.
خدایی که ایرانم از دست اوست .
خزر قطره ی جام سرمست اوست.
من ایرانیم خاک ایران مراست.
کجاخاک من جای دریوزه هاست.
مرا یادگار اهورا تویی.
تمنای اشگ صفورا تویی.
کجا می گذارم به جنگت غریب.
توراباغریبان مردم فریب.
توعشق منی بی تو مرگم رواست.
به یمن تو گردیده این خانه راست.
هر آن کس که درپهنه ات حکم راند.
به رفت وبه جز نام ایران نماند.
دلت ای وطن جز به شادی مباد.
به جز خاک شیران نمانی به یاد.
فدایت شوم خاک گلگون من.
به شکرانه جانم بگیر ای وطن.
خدایا نگهدارش از اهرمن.
رهایش کن از هرزه های چمن.
خداوند منان نگهدارتان