گروه سیاسی، این تغییر موضع، بیش از آنکه ناشی از یک تحول فکری باشد، بازتابی از یک «فراموشی انتخابی» است؛ فراموشی اینکه روزگاری نقدهای تند و تیزش در رسانهها، بخش مهمی از هویت او را شکل میداد. اما حالا که به جایگاه قدرت رسیده، گویی ترجیح میدهد رسانهها را در نقش «ابزار» ببیند، نه «منتقد».
به گزارش بولتن نیوز، در مواجهه با خبرنگاران، به جای پاسخهای شفاف و احترام به پرسشگری، لحنی آمرانه و گاه تحقیرآمیز در پیش میگیرد؛ گویی که رسانهها باید در خدمت تفسیر رسمی او از واقعیت باشند، نه در پی کشف حقیقت. این چرخش، بیش از هر چیز نشاندهنده نوعی ناهماهنگی در ادعای رسانهای اوست: کسی که زمانی از آزادی بیان میگفت، حالا تحمل کوچکترین پرسش را ندارد.
سوال اینجاست: آیا قدرت، آینهی واقعی شخصیت افراد است؟ آیا ثابتی، زمانی که در جایگاه یک چهرهی رسانهای بود، حقیقتاً به آنچه میگفت باور داشت، یا صرفاً از رسانه به عنوان نردبانی برای صعود استفاده کرد؟
این روزها، او در مجلس نشسته، اما رویاروییاش با رسانهها یادآور این جمله است که «قدرت، ذات افراد را تغییر نمیدهد، بلکه آن را آشکار میکند.» و شاید بزرگترین تراژدی این باشد که امیرحسین ثابتی، حالا که در جایگاه قدرت قرار گرفته، دارد خودش را به همه ما دوباره معرفی میکند—اما این بار، بدون نقاب. لذا باید به او گفت: «بهتر است هرچه سریعتر کرکره این مغازهای که باز کردی را ببندی.»