کد خبر: ۸۳۱۲۹۳
تاریخ انتشار:

از ولخرجی‌ها کم کنیم به مردم فایده برسانیم

این کارشناس مذهبی گفت: درسی که از پیامبر می‌آموزیم کم‌خرج کنیم اما برای مردم نافع باشیم.

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری بولتن‌نیوز؛ مهدی توکلی واعظ و سخنران دینی طی سخنانی در حسینیه حضرت رباب(س) با اشاره به روایتی از پیامبر اکرم(ص)  «یُسَلِّمُ عَلی مَنِ اسْتَقْبَلَهُ مِنْ کَبیرٍ وَ صَغیرٍ وَ غَنیٍّ وَ فَقیرٍ و لا یُحَقِّرُ ما دُعِیَ اِلَیهِ و لو اِلی خَشفِ التَّمْرةِ وَ کانَ خَفیفَ المَؤونَةِ کَریمَ الطَّبیعَةِ، جَمیلَ المُعاشَرَةِ، طَلِقَ الوَجهِ، بَشّاشا من غَیرِ ضِحکٍ، مَحْزونا مِن غَیرِ عَبوسٍ، مُتَواضِعا مِنْ غَیْرِ مَذَلَّةٍ، جَوادا مِن غَیْرِ سَرَفٍ، رَقیقَ القَلبِ، رَحیما بِکُلِّ مُسْلِمٍ ؛ رسول اکرم(ص) به هر کس برخورد می‏نمودند، از بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر، سلام می‏‌کردند و اگر به جایی حتی برای خوردن خرمایی خشک دعوت می‌شدند، آن را کوچک نمی‏‌شمردند.

وی ادامه داد: زندگی پیامبر کم هزینه بود، بزرگ طبع، خوش معاشرت و گشاده رو بودند، بی آن‏که بخندند، همیشه متبسم بودند.

این واعظ دینی افزود:  پیامبر محزون بود اما عبوس و اخمو نبود، پیامبر متواضع بود ولی ذلیل نبود عزیز بود بخشنده بود ولی اسراف نمی‌کرد دل نازک و نسبت به تمام مسلمانان مهربان بودند.

نامه امام علی(ع) به عُثمان بن حُنَیف

استاد توکلی با اشاره به اینکه انسان‌های پرخرج مضر هستند و از ویژگی مردان خدا این است که خرجشان کم اما فایده ‌شان زیاد باشد گفت:عثمان بن حنیف کارگزار امام علی(ع) در بصره بود. این نامه پس از اطلاع امام علی(ع) از رفتن عثمان به مهمانى‌ای در بصره که او را دعوت کرده بودند، نوشته شد. در این نامه از رفتن عثمان به مهمانی‌ای که تهی‌دستان به آن دعوت نمی‌شوند و مختص ثروتمندان است، انتقاد شده است.

این سخنران مذهبی ادامه داد: در این نامه به ساده‌زیستی رهبران و کارگزاران حکومت اسلامی تأکید شده است چراکه امام جامعه باید در سختی‌های و تلخی‌های مردم شریک و الگوی آنان باشد. همچنین امام علی(ع) از کارگزارانش خواسته است که اگر به روش او که دو جامه كهنه و دو قرص نان قناعت می‌کرد، نمی‌توانند زندگی کنند با رعایت تقوا، كوشش در عبادت، پاكدامنی و درستی او را یاری کنند.

انجام سه کار مهم با ۱۲ درهم

استاد توکلی در پایان با اشاره به اینکه کسی که ولخرجیش زیاد باشد خیری به کسی نمی‌رساند به داستانی از زندگی پیامبر اشاره کرد که در ادامه می‌خوانید:

مردى حضور پیامبر(ص) آمد و چون متوجه شد كه پيراهن حضرت كهنه و پاره می‌باشد، مبلغ دوازده درهم به آن حضرت داد.حضرت رسول(ص) به علی(ع) فرمود: اين درهم‌ها را بگير و پيراهنى مناسب براى من خريدارى نما.

على(ع) می‌فرمايد: پول‌ها را گرفتم و روانه بازار شدم و پيراهنى به دوازده درهم خريده و نزد رسول خدا(ص) آوردم .

حضرت نگاهى به آن پيراهن انداخت و اظهار داشت: اگر اين پيراهن را عوض كنى و فروشنده پس بگيرد، بهتر است.

به همين جهت نزد فروشنده برگشتم و گفتم: رسول اللّه اين پيراهن را دوست نداشت؛ اگر ممكن است آن را پس بگير، فروشنده هم پيراهن را تحويل گرفت و پول ها را برگرداند و چون پول ها را خدمت آن حضرت آوردم، با يكديگر روانه بازار شديم تا پيراهنى مطابق ميل خود خريدارى نمايد.

 در مسير راه كنيزكى را ديديم كه كنارى نشسته و گريه می‌كند، رسول خدا(ص) علت گريه او را جويا شد؟

كنيز گفت: خانواده‌ام چهار درهم به من داد كه براى ايشان چيزى خريدارى كنم؛ وليكن آن ها را گم كرده ام و جرئت برگشتن به منزل را ندارم .

در اين هنگام حضرت چهار درهم به كنيز داد و فرمود: به خانه ات برگرد.

سپس به بازار رفتيم و حضرت پيراهنى را به چهار درهم خريد و چون آن را پوشيد خدا را شكر نمود.

وقتى به سمت منزل مراجعت كرديم، در بين راه مرد برهنه اى را ديديم كه مى گفت: هر كس مرا بپوشاند، خداوند او را از لباس هاى بهشتى بپوشاند.

رسول خدا(ص) پيراهن خريدارى شده را از بدن خود در آورد و به آن مرد برهنه پوشانيد، سپس به بازار برگشتيم و حضرت پيراهنى ديگر به همان مبلغ خريدارى كرد و پوشيد و شكر خدا را نمود، و چون به طرف منزل مراجعت كرديم، هنوز آن كنيزک در جاى خود نشسته بود.

حضرت رسول به او فرمود: چرا به منزلت نرفته اى؟

كنيز پاسخ داد: مى ترسم مرا كتک بزنند، حضرت فرمود: همراه من بيا تا به منزلتان برويم . یعنی حضرت از آبرویشم مایه گذاشت.

پس حركت كرديم و چون به منزل رسيديم ، پيغمبر خدا(ص) جلوى درب منزل ايستاد و اظهار داشت: ((السلام عليكم يا اهل الدار))؛ كسى جواب نداد، حضرت دومرتبه سلام كرد و باز جوابى نشنيد.

و چون مرتبه سوم سلام بر اهل منزل داد، از درون منزل جواب آمد: ((وَ عَلَيْكَ السّلامُ يا رَسُول اللّه و رحمة اللّه و بركاته ))؛ رسول خدا فرمود: چرا در مرحله اول و دوم جواب سلام مرا نداديد؟

در پاسخ اظهار داشتند: چون سلام شما را شنيديم، دوست داشتيم كه صداى شما را بيشتر بشنويم.

پس از آن پيامبر خدا اظهار داشت: اين كنيز شما در آمدن به منزل قدرى تأخير داشته است، از شما مى‌خواهم او را شكنجه نكنيد.

اهل منزل گفتند: اى رسول خدا! به جهت قدوم مبارک شما او را آزاد كرديم .

امام علی(ع)  افزود: چون رسول خدا(ص) چنين ديد فرمود: شكر خدا را كه چه بركتى در اين دوازده درهم قرار داد كه دو برهنه پوشيده گشتند و يک بنده آزاد شد.

علیرضا برومند

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین