کد خبر: ۸۲۴۲۷۵
تاریخ انتشار:
دکتر بهمن آرمان ، اقتصاددان ؛ در گفت و گوی اختصاصی با بولتن نیوز :

سازمان تامین اجتماعی با مدیران ناکارآمد راه به جایی نمی برد

سازمان تامین اجتماعی ، بزرگترین و انحصاری ترین سازمان بیمه ای کشور سال هاست با کسری شدید درآمد و ناترازی منابع و درآمدها در مقایسه با میزان مصارف فزآینده رو به....

سازمان تامین اجتماعی با مدیران ناکارآمد راه به جایی نمی بردگروه اقتصادی – افشین اورکی در یادداشتی نوشت: سازمان تامین اجتماعی ، بزرگترین و انحصاری ترین سازمان بیمه ای کشور سال هاست با کسری شدید درآمد و ناترازی منابع و درآمدها در مقایسه با میزان مصارف فزآینده رو به رشدی مواجه شده و از سوی دیگر انباشت بدهی دولت های پس از انقلاب به این سازمان نیز تا سال گذشته به بیش از 460 هزار میلیارد تومان رسیده است !
به گزارش بولتن نیوز، از سوی دیگر موج گسترده نارضایتی بیمه شدگان و مستمری بگیران این سازمان در سال های اخیر ، بحران های اجتماعی رو به رشدی را در کشور رقم زده که در صورت بی توجهی دولت به این مساله ، طی سال های آینده و با افزایش میزان بدهی های بیشتر دولت به تامین اجتماعی و استمرار روند استقراض هرچه بیشتر سازمان از برخی بانک های عامل برای پرداخت
هزینه های جاری خود و بویژه پرداخت حقوق مستمری بگیران ، اوضاع نابسامان موجود در این سازمان از این سطح نیز فراتر خواهد رفت.دکتر « بهمن آرمان » ، اقتصاددان و کارشناس برجسته اقتصادی کشور بر این باور است که بدون
بهره گیری از افراد متخصص ، صاحبنظر و خبره در حوزه مسائل اقتصادی و بویژه بیمه ای نمی توان به برون رفت از مشکلات موجود که اقتصاد کشور به طور کلان و سازمان تامین اجتماعی به طور ویژه را در بر گرفته است خارج شد . وی در طول این گفت و گو بارها و بارها بر این موضوع که گزینش های ایدئولوژیک و با گرایش و تفکر امنیتی در خصوص انتصاب مدیران متخصص برای حوزه های اقتصادی نمی تواند گره گشای مشکلات ریز و درشت کشور باشد تاکید می کند. به اعتقاد این کارشناس خبره مسائل اقتصادی، وقت آن رسیده تا به تغییر در نوع نگرش ها در حوزه های مختلف توجه کرد.وی در پاسخ به این پرسش استراتژیک که آیا سازمان تامین اجتماعی به مرز ورشکستگی رسیده یا خیر،می گوید:«بدون بررسی آمارها و بیلان عملکرد اقتصادی سازمان تامین اجتماعی،نمی توان با قاطعیت اعلام کرد که این سازمان به ورشکستگی اقتصادی رسیده است،اما می توان گفت که این بنگاه کلان اقتصادی مانند سایر بنگاه های کلان اقتصادی کشور حال و روز خوبی ندارد و با مدیران عقیدتی کنونی حاکم در این مجموعه، نمی توان به آینده آن خوشبین بود.»دکتر بهمن آرمان ،پیشتر مدتی به عنوان معاون سازمان بورس و اوراق بهادار فعالیت داشت و در زمینه مسائل اقتصادی،گفت و گوهای متعددی با رسانه های مختلف داشته و کتاب ها و مقاله های گوناگونی از وی به انتشار رسیده است.با وی در خصوص وضعیت اقتصادی سازمان تامین اجتماعی و البته راهکارهای برون رفت از بحران هایی که این سازمان را در میان گرفته است گفت و گویی انجام داده ایم که در ادامه از نظرتان می گذرد :
یکی از مسائل و مشکلاتی که البته موضوع جدیدی هم نیست و در واقع می شود گفت سال های سال است گریبان سازمان تامین اجتماعی را گرفته است، نابرابری و نبود تعادل میان درآمدها و منابع سازمان در مقابل هزینه ها و مصارف آن یا بهتر است گفته شود پیشی گرفتن مصارف و هزینه ها از منابع و درآمدهاست.به شکلی که در حال حاضر دولت چیزی بیش از 460 هزار میلیارد تومان به سازمان تامین اجتماعی بدهکار است.پرسش مهم این است چرا باوجود اینکه همه دولت ها و بویژه دولت سیزدهم،دستکم در اعلامیه ها و بیانیه های سیاسی،همواره به نوعی حمایت همه جانبه خود از تامین اجتماعی را بارها و بارها اعلام کرده اند ، اما در عمل موفق نبوده اند تا بدهی های انباشت شده شان به این سازمان بیمه ای را بپردازند ؟!

سازمان تامین اجتماعی با مدیران ناکارآمد راه به جایی نمی برد
دکتر آرمان :البته این مساله صندوق های بازنشستگی و مشکلاتی که با آن روبرو هستند تنها محدود به کشور ما نمی شود و در سایر کشورها نیز این چنین مسائلی اتفاق می افتد.ولی ریشه آنچه که هم اکنون ما در ایران شاهد آن هستیم مربوط می شود به سوء مدیریت،ضعف مدیریت و مسائل مشابه آن و از آنجایی که ما ناکارآمدی را تنها در میان سازمان تامین اجتماعی و یا این نهادهای بیمه ای مشاهده می کنیم در عمل چیزی شبیه به سایر موارد است.معمولا صندوق های بازنشستگی بایستی این منابعی را که در اختیار آنها گذاشته می شود در موارد مختلف سرمایه گذاری کنند و در نهایت از طریق این سرمایه گذاری ها هم به رشد اقتصادی کشور کمک می شود و هم اینکه بتوانند از طریق درآمد به دست آمده،هزینه مربوط به بازنشستگان را پرداخت کنند.در پاره ای از موارد این مسائل آنقدر پیچیده شده است که به طور مثال در کشورهای حوزه خلیج فارس که از تخصص کافی برخوردار نیستند نگهداری این وجوه را در اختیار شرکت های مشاور بسیار معتبری قرار می دهند که با آنها سرمایه گذاری های لازم را انجام دهند و بتوانند ایجاد درآمد کرده و در نهایت این درآمدها بتواند کفاف پرداخت های آنها را بدهد،اما شوربختانه در کشور ما،سیستم دولتی داریم که این سیستم دولتی دارای ضعف های گوناگونی است و ما این
ضعف های گوناگون را می توانیم در همه زمینه ها مشاهده کنیم.یعنی افرادی را که دارای تخصص کافی نبوده و نیستند در راس امور قرار می دهند و اصولا سیستم گزینشی در ایران به گونه ای است که ملاحظاتی را مد نظر قرار می دهند و یا پارامترهایی را در نظر می گیرند که این پارامترها در هیچ کجای جهان مطرح نیستند،مگر در کشورهایی که دارای سیستم های توتالیتر هستند مانند: روسیه،کره شمالی،چین و امثال آن.یعنی یک نفر را که می خواهند برای کاری گزینش کنند،این موضوع را عملا بر اساس شیوه های اطلاعاتی و امنیتی انجام می دهند! در حالیکه در کشورهای دیگر،شرکت های بزرگ و معتبر جهانی برای گزینش افراد،حتی از روانشناسان و روانپزشکان نیز استفاده می کنند تا ببینند فردی که قرار است این مسئوولیت به وی واگذار شود،از نظر روحی و شخصیت روانی،اصولا چگونه فردی است؟ آیا فردی است که دارای توانایی کاری که به او واگذار می کنند است یا خیر؟ شوربختانه ما در ایران با این سیستم های گزینشی خودمان را محروم کرده ایم از بهره گیری از خلاقیت،دانش و نبوغ نخبگان و کسانیکه توانایی انجام این کارها را دارند.معمولا در سایر کشورها اینگونه نهادها یا در اختیار افراد دارای دانش و تجربه کافی است یا اگر هم نیست از مشاوران مربوطه استفاده می کنند،اما در ایران چنین چیزی نیست،به خاطر اینکه مدیریتی هایی که در راس کار هستندآآنقدر ضعیفند که اصولا توان رویارویی با مسائل پیچیده سرمایه گذاری و سودآوری را ندارند! از سوی دیگر چون این افراد،افراد ضعیفی هستند و بر اساس شیوه های گزینشی حاکم بر کشور انتخاب شده اند،یعنی یا فامیل کسی هستند و یا پسر کسی و یا اینکه انتخاب شان بر اساس معیارهایی است که دولت برای سپردن کارهای خود از آنها بهره می برد،طبیعتا در این سیستم گزینشی که دولت در ایران در پیش گرفته است،نخبگان نمی توانند در مراکز تصمیم گیری حضور داشته باشند و حتی از آنها به عنوان مشاور هم نمی توانند استفاده بکنند،زیرا محدودیت های شدید عقیدتی وجود دارد و معمولا اینگونه سیستم ها که بر پایه شیوه های گزینشی ایدئولوژیک انتخاب می شوند،با شکست مواجه می شوند.
سازمان تامین اجتماعی با مدیران ناکارآمد راه به جایی نمی برد

شما در صحبت هایتان به چند مولفه اشاره داشتید.تخصص،توانایی و دانش مدیران برای انتخاب آنها در پست های مدیریتی مهم و استراتژیک حوزه های اقتصادی به طور کلان و بنگاه های اقتصادی که سرنوشت و زندگی میلیون ها نفر با آن گره خورده است مانند سازمان تامین اجتماعی به طور ویژه و البته پارامترهای دیگری را نیز برشمردید مانند نبود سرمایه گذاری در زیر ساخت های مهم و حیاتی اقتصادی.با این مقدمه اگر بپذیریم که سازمان تامین اجتماعی،بنگاهی اقتصادی است و اداره کردن آن مانند هر بنگاه اقتصادی دیگر متاثر از مولفه ها و پارامترهایی ویژه است و لازم است برای قرار گرفتن در کانون اقتصاد کشور،قوانین و قواعد بازی را رعایت کند،این پرسش مهم مطرح می شود که آیا این سرمایه گذاری هایی که شما و سایر کارشناسان اقتصادی،آن را تنها راه برون رفت از مشکلات موجود می دانند انجام شده است و اگر انجام شده از ساز و کارهای متناسب و موزونی برخوردار بوده است و آیا توانسته پاسخگوی نیازهای اقتصادی فراوان سازمان تامین اجتماعی باشد یا خیر؟

دکتر آرمان: به شکل کلی خیر.چند روز پیش از نمایشگاه « بورس،بانک و بیمه » بازدیدی داشتم و با یکی از مسئوولان غرفه مربوط به سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی کشوری گفت و گویی داشتم.همین پرسش شما را از ایشان داشتم.پرسیدم شما تاکنون چه طرح هایی را انجام داده اید و در نهایت دیدم از یک سو طرح هایی را که آنها انجام می دهند در مراحل اولیه است و پیشرفت چندانی هم نداشته و از دیگر سو برای اجرای آنها از افراد متخصص هم استفاده نشده است و خوب طبیعی است که در چنین شرایطی اینگونه صندوق ها نتوانند به منابع مالی کافی دسترسی داشته باشند.به طور مثال خود من بازنشسته شرکت ملی فولاد مبارکه هستم،یعنی بزرگترین بنگاه اقتصادی کشور،ولی به علت اینکه صندوق بازنشستگی فولاد را به افرادی داده اند که این افراد توانایی کافی نداشتند و یا احتمالا دارای فساد مالی هم بودند و از کارآیی لازم نیز برخوردار نبودند،دولت ناچار شد
بودجه ای را تعیین و در نهایت به این صندوق پرداخت نماید.یعنی در واقع بازنشستگان صندوق بازنشستگی فولاد از درآمد های این صندوق پولی دریافت نمی کنند و در واقع از دولت حقوق دریافت می دارند و ما این ناکارآمدی را در کل اقتصاد کشور مشاهده می کنیم.بنابراین شما مشاهده می کنید که بخش خصوصی جایگاهی در اقتصاد کل کشور ندارد! شوربختانه اقتصاد ایران توسط بنگاه های دولتی اداره می شود و طبیعی است که در چنین شرایطی و آن هم یک اقتصاد مبتنی بر «ایدئولوژی» نمی تواند موفق باشد.باید بپذیریم که اقتصاد یک علم است و دو ضربدر دو یعنی چهار.بنابراین،موضوع(اداره اقتصاد کشور)، نمی تواند تحت تاثیر ایدئولوژی هایی باشد که به یک نفر بگویند باید سابقه حضور در جنگ،نماز جمعه و از اینگونه موارد را داشته باشید! در واقع علم اقتصاد و مدیریت امروز هم نمی پذیرد.شما ببینید در کمتر دانشگاهی در جهان ما می توانیم ببینیم که یک استاد دانشگاه ایرانی حضوری فعال ندارد،اما همان استاد دانشگاه که در آنجا مثمر ثمر است و حتی طرف مشاوره هم قرار می گیرد و یا فراتر از آن در کانون های مراکز تصمیم گیری از آنها استفاده می شود،اگر در ایران می خواست کاری بکند طبیعتا مردود شناخته می شد.باید با صراحت عرض کنم در جهان امروز،اصولا نه نژاد مهم است و نه ملیت.مهم دانش است که از آن دانش استفاده کنند.شوربختانه در کشور ما،عملا خودمان را محروم کرده ایم و این افرادیکه سرکار می گذاریم،آنقدر ناتوان هستند که حتی حاضر به گفت و گو هم نمی شوند!

شاید به این دلیل حاضر به گفت و گو نمی شوند که اصولا حرفی برای گفتن ندارند؟

دکتر آرمان:بله همینطور است.علاوه بر آن من فکر می کنم و در اینجا می خواهم استناد کنم به گفته های آقای علی یونسی، وزیر اسبق اطلاعات(دولت هفتم)که اخطار داده بود به مدیران کشور مبنی بر اینکه دشمنان در کنار شماها هستند،یعنی عوامل نفوذی در مراکز تصمیم گیری حضور دارند! به این خاطر است که می بینیم ایران عملا در حال از دست دادن تمام موقعیت های استراتژیک و تاریخی خود است.من در یک مقاله ای که در روزنامه«جهان صنعت»منتشر شد نوشتم که دارند ایران را به طور کامل دور می زنند و یا موارد دیگری نیز وجود دارد که اینها نه به منابع ارزی ارتباط دارند و نه با تحریم ها مرتبط هستند.

اما ما مشاهده می کنیم که شوربختانه همین موارد نیز انجام نمی شوند! مثلا ساخت آزادراه ها که می توانند صرفه جویی های بسیار زیادی در مصرف حامل های انرژی داشته باشند،این نه نیاز ارزی است و نه مشمول مساله تحریم هاست و نه به مولفه های دیگری مرتبط می شود.همچنین می توانم به موارد دیگری نیز اشاره کنم.قبل از بارندگی های کنونی،ما نگران برداشت برنج در استان مازندران بودیم.از پیش از انقلاب،مساله ای مطرح بود که یک سدی به نام سد«هراز»برای تامین آب برای سال هایی که بارندگی کم است ساخته شود،ولی هنوز که هنوز است پس از گذشت 44 سال که از انقلاب اسلامی می گذرد این سد ساخته نشده و به بهره برداری هم نرسیده است! در حالیکه ساخت این سد توان تامین منابع آبی 97 هزار هکتار را دارد و اگر این سد ساخته می شد،کشاورزان منطقه دیگر نگران این مساله نبودند که اگر بارندگی نشود چه اتفاق هایی برایشان رقم خواهد خورد.شوربختانه این پروژه تاکنون تکمیل نشده است! یا در استان خوزستان،ما شاهد این هستیم که میلیاردها متر مکعب آب بدون هیچ استفاده ای روانه خلیج فارس می شود،اما سدهایی که پیش از انقلاب،مشاوران خارجی برای ساخت آنها مطالعاتی را انجام داده اند تاکنون نساخته ایم!

سازمان تامین اجتماعی با مدیران ناکارآمد راه به جایی نمی برد

همین چند روز پیش در اخبار تلویزیون خودمان شنیدیم که بر اثر افزایش بارندگی های در سرشاخه های کارون،سد «گتوند»پر شده و در نهایت تعداد زیادی از روستاهای مجاور این سد به زیر آب رفته است!

اینها مواردی است که نشاندهنده آن است که ما برای گزینش افراد،مواردی را مطرح می کنیم که در هیچ کجای جهان مطرح نیستند.شما نگاه کنید وزیر امور خارجه و نخست وزیر کنونی انگلستان،هندی تبار هستند.خلاصه کنم،صندوق های بازنشستگی در کشورمان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و عملکرد آنها نیز اقتصادی نیست و در نهایت توان پرداخت مستمری بازنشستگان خود را ندارند و به همین دلیل است که می بینیم این بازنشستگان هر از گاهی،اعتراض های خود را با حضور در خیابان ها ابراز می دارند.

شرکت سرمایه گذاری شستا با ارائه آمارهایی مدعی شده  که سرمایه گذاری هایی انجام داده است.اما این آمارها را مقایسه کنید با آمارهای دیگری که این سو و آن سو منتشر می شوند.مثلا میزان بدهی های دولت تا پایان سال گذشته به سازمان تامین اجتماعی بالغ بر 460 هزار میلیارد تومان گزارش شده است و یا معاون درمان وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی میزان بدهی های تامین اجتماعی به بیمارستان ها و مراکز درمانی را 13 هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود.صرف نظر از درست بودن و یا نبودن این آمارها،آیا
سرمایه گذاری که شستا مدعی آن بوده است متناسب با ساز و کارهای اقتصادی و نیازهای کنونی و آینده سازمان تامین اجتماعی بوده است یا خیر؟

دکتر آرمان:اگر به فهرست سرمایه گذاری هایی که شستا دارد انجام می دهد نگاه کنیم می بینیم طرح هایی وجود دارد که در صورت اجراء،از سودآوری بالایی برخوردار خواهند بود.مثلا با تغییر وزیر تعاون،کار و رفاه اجتماعی و مدیریت شستا،ما شاهد انجام سرمایه گذاری های جدیدی توسط تامین اجتماعی در بخش های کلیدی اقتصاد ایران مانند فولاد و بویژه فولاد اکسین بوده ایم.همین طرح «فولاد اکسین»بعد از گذشت بیست سال از حالت کما خارج شده است.یا به طرح پترو پالایشگاهی ورود کرده اند که اجرای اینگونه طرح ها می توانند درآمدهای سنگینی برای سازمان تامین اجتماعی ایجاد کنند.

منظورتان درآمدهای پایدار است؟

دکتر آرمان:بله همینطور است.چون به هر صورت کارخانه ای است که با فعالیت روزمره خود و فروش محصولاتش به  سودآوری هم می رسد و با این وضعیت دیگر نیازی نیست که اینها مراجعه کنند به دولت برای تامین منابع مالی شان،اما این همه مشکل و مساله موجود نیست.مشکل اصلی ما در شیوه اداره و مدیریت واگذاری مدیریت ها به افراد است.یعنی یا باید جزء جریان های سیاسی خاص باشند و یا از ویژگی هایی برخوردار باشند که باید با صراحت بگویم آن ویژگی ها به هیچ وجه
نمی توانند تضمین کننده مدیریت های سالم و درآمدزا باشند.

پس شما می خواهید بگوئید با ادامه این روند،این حجم گسترده بدهی های دولت های پیشین و دولت کنونی به سازمان تامین اجتماعی رو به کاهش نخواهد گذاشت و خیلی نمی توان به آینده این سازمان بیمه ای امیدوار بود؟

سازمان تامین اجتماعی با مدیران ناکارآمد راه به جایی نمی برد

دکتر آرمان:البته باید بگویم حرکت هایی را اخیرا دارم مشاهده می کنم که اینگونه دستگاه ها مانند سازمان تامین اجتماعی فعال شده اند و در زمینه های سرمایه گذاری در صنایعی که ایران در آنها دارای مزایای نسبی است ورود پیدا می کنند.اما اینکه تا چه حد و اندازه و میزانی موفق بشوند یا خیر،مشخص نیست و من پاسخی برای آن ندارم،ولی به هر صورت گام هایی دارد برداشته می شود.اما باز هم تاکید می کنم،بایستی در کل نظام سیاسی کشور و شیوه انتخاب مدیریت ها تغییرات اساسی و بنیادین صورت پذیرد.لازم است این تغییرات بر اساس شایسته سالاری و توانایی انجام کارها صورت گیرد و نه گرایش های فکری و عقیدتی افراد.

با توجه به مسائل و مولفه هایی که شما به آنها اشاره داشتید باید گفت مدیریت کنونی سازمان تامین اجتماعی که سازمانی صد در صد تخصصی و مبتنی بر اصول بیمه ای است از یک نهاد حمایتی امدادی به این مجموعه آمده و بیشتر معاونت های مهم و استراتژیک این سازمان نیز چنین وضعیتی دارند،حالا با وجود چنین مدیران غیر تخصصی و آنچه به باور شما شرط اصلی و لازم برای اداره هر بنگاه اقتصادی و از جمله سازمان تامین اجتماعی است و بارها و بارها در این گفت و گو نیز بدان اشاره کردید،می توان به بهبود شرایط اقتصادی سازمان تامین اجتماعی،نه در کوتاه مدت که در میان مدت و دراز مدت امیدوار بود؟

دکتر آرمان:بدون شک نمی توان امیدوار بود.بدون شک اگر افراد مناسب در جای یا جاهای مناسب قرار نگیرند،همین وضعیت را در آینده هم شاهد خواهیم بود،چرا که مدیران ارشد سازمان تامین اجتماعی از درآمدهای بالایی برخوردار خواهند بود و بیشتر مستمری بگیران این سازمان،دارای درآمدهای اندکی هستند! بنابراین شرایط فعلی به گونه ای است که نمی توان امیدواری چندانی به این مسائل داشت

با این شرایط می توان گفت که سازمان تامین اجتماعی،بنگاهی ورشکسته است،هرچند که خود مدیران ارشد این مجموعه کلان بیمه ای به هیچ عنوان قبول نمی کنند که سازمان تامین اجتماعی ورشکسته شده است،در حالیکه اگر همین آمارهای ممیزی شده سازمان را هم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهیم به پدیده«ورشکستگی اقتصادی»سازمان رهنمون خواهیم شد.به عنوان نمونه وقتی شما ضریب پشتیبانی تعداد بیمه شدگان این سازمان در برابر تعداد مستمری بگیران را با یکدیگر مقایسه کنید به واقعیت های تلخی خواهید رسید.اجازه دهید این آمار را از زبان مدیر عامل کنونی سازمان تامین اجتماعی که بهمن ماه پارسال در گفت و گو با روزنامه اطلاعات بیان کرده بود بررسی کنیم:

« میر هاشم موسوی: 44 سال پیش تعداد مستمری بگیران ما ۸۰ هزار نفر با ضریب پشتیبانی ۲۲ بود ولی اکنون ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار بازنشسته داریم و ضریب پشتیبانی ما به کمتر از ۲ر۴ رسیده است./ سه شنبه 18 بهمن 1401 »

تحلیل شما از مقایسه این آمارها چیست؟

 

دکتر آرمان:من فکر می کنم با روش کنونی اداره اقتصادی کشور،حالا چه سازمان تامین اجتماعی باشد و چه کل کشور،آینده خوبی را نشان نمی دهد و باید بگویم اینگونه اداره کردن اقتصاد کشور بر پایه مسائل عقیدتی نمی تواند روشی پایدار و مانا باشد.شما می توانید نمونه اش را در جاهای دیگر نیز ببینید.بنابراین سازمان تامین اجتماعی نیز مستثنی از این قاعده کلی نیست و نمی تواند باشد.

راهکارهای موجود برای برون رفت از این دست مشکلات که شما در طول این گفت و گو بارها بدان اشاره کردید نه در کوتاه مدت که در میان و دراز مدت توسط دولت چه می تواند باشد؟

دکتر آرمان: من فکر می کنم لازم است دیدگاه دولت نسبت به مسائل اقتصادی در کل باید عوض شود.در نهایت این امکان را بدهند که صاحبنظران و صاحبان علم و دانش،حتی اگر ساختار سیاسی کشور اجازه حضور مستقیم به آنها در مراکز
تصمیم گیری را نمی دهد،دستکم از این افراد به عنوان مشاور استفاده شده و در واقع این افراد مورد مشورت قرار گیرند.

و پرسش آخر اینکه با همه این پیش فرض ها و واقعیت های موجود،آیا می توان گفت که سازمان تامین اجتماعی به ورشکستگی اقتصادی رسیده است؟

دکتر آرمان:چون صورت های مالی سازمان تامین اجتماعی را در اختیار ندارم،نمی توانم در این ارتباط اظهار نظر قطعی داشته باشم.اما از نظر اینکه اوضاع اقتصادی کشور بر پایه و مدار درستی نمی چرخد و سازمان تامین اجتماعی نیز بخشی از زیر مجموعه این اقتصاد است،می توانم با قاطعیت بگویم کل اقتصاد کشور دچار بحرانی جدی شده است.

جناب آقای دکتر آرمان از وقتی که برای این گفت و گو در اختیار پایگاه خبری و تحلیلی بولتن نیوز و خوانندگان آن قرار دادید ، صمیمانه از جنابعالی تشکر و قدردانی می کنم.

دکتر آرمان:من هم از شما و خوانندگان خوبتان برای فرصتی که در اختیارم گذاشتید ممنون و سپاسگزارم.

برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین