غربال نیروها در اردوگاه اصولگرایان ضروری است

غبار فتنه ها یکی پس از دیگری در حال عبور از درخت تنومند جمهوری اسلامی است و از فواید این فتنه ها(در کنار رنج و مشقت فراوانش) شناخته شدن هر چه بیشتر جوهره وجودی اشخاص و به تعبیر شهید فتنه ها، امیرالمومنین علیه السلام: «فی تَقلّب الاحوال تُعرَفُ عِلمُ جواهر الرجال» (در دگرگونی های روزگار، جوهره اصلی افراد شناخته می شود.)

آقایان به اصطلاح اصولگرا که با بلیط ولایت به اریکه قدرت راه پیدا نمودند، امروز با عملکرد خود چنان کردند که عمود خیمه انقلاب،«ولایت فقیه» در خط مقدم دریافت ترکش و حمله های دشمن قرار گرفته است.

ضد انقلاب که در طول این 30 سال متحمل سخت ترین ضربات از سوی اصل مترقی ولایت فقیه بوده است در روزهای اخیر در رسانه های خود سعی داشته است که نابه سامانی موجود در ایران ( به خصوص اختلاس اقتصادی ) را دستاویزی قرار دهد و هجمه جدیدی را علیه شخص رهبری آغاز کند. 

سایت کلمه در سرمقاله خود ابراز می دارد: «سرانجام رهبری در جمع دست اندرکاران حج، در خصوص بزرگترین اختلاس تاریخ ایران، رسانه‌ها را به سکوت فراخواند. رهبری با اشاره به اینکه «عده‌ای می‌خواهند از این ماجرا برای زیر سؤال بردن مسوولان استفاده کنند» تاکید کرده اند «رسانه‌ها بیش از این نباید به جنجال و هیاهو درباره این ماجرا ادامه دهند. این در حالی است که این اختلاس، در نزد خواص و عوام عملاً به معیاری برای اندازه گیری برای اندازه گیری میزان «انحراف‌ها و خطا‌ها» تبدیل شده است و می‌رود که به یک شاخصِ مشهور و همه‌ فهم برای سنجش عملکرد مسئولان تبدیل شود...»

جرس نیز در تحلیل عملکرد رهبری، آورده است :

«اکنون می‌توان به صراحت وبا اطمینان گفت که بازنده و ناکام اصلی تحولات سالهای اخیر عرصه سیاسی کشور نه هاشمی رفسنجانی بود و نه میرحسین موسوی و کروبی و خاتمی و نه اصلاح طلبان و راست گرایان و باند احمدی‌نژاد.

هیچ کس به اندازه آیت الله [خامنه ای] هزینه نپرداخت و چه تجارت زیانباری کرد آیت الله...»

شاید این تعابیر در سنجش مدعیان اصولگرایی معیار بدی نباشد و این جملات می تواند تلنگر خوبی به نیروهای انقلاب باشد.

محمود احمدی‌نژاد در پاییز سال 83 و   هنوز چند ماه مانده به حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم که شگفتی‌ساز آن شد،   ابراز داشته بود: «که وظیفه ما اصولگرایان و حامیان رهبری آن است که نگذاریم تیرهای  دشمنان داخلی و خارجی روانه خاکریز رهبری نظام شود و باید خاکریزهای متعددی پیش از ایشان بسازیم و سپر رهبری در برابر حوادث شویم.»

مجلس هفتم نیز با تایید صلاحیت افرادی که خود را «ملتزم عملی» به ولایت فقیه می دانستند، شروع به کار کرد و مجلس هشتم نیز به همین منوال تشکیل شد.

از رهگذر این مطلب توجه به چند نکته ضروری است:

1- تناقض در اخبار رسانه های ضد انقلاب

تکلیف رسانه های بیگانه و ضد انقلاب کاملا مشخص است؛ این رسانه های طی سه دهه سعی داشته اند که بیشترین هجمه را علیه اصل «ولایت فقیه» داشته باشند.

اما بر کسی پوشیده نیست که پس از حوادث انتخابات 88، حجم تبلیغات آنها علیه رهبری چند برابر شده است و این مطلب گویای این پیام است که گردانندگان رسانه های «سه حرفی» (bbc،cnn،جرس و...) از اهمیت و واکسینه شدن نظام اسلامی از برکت اصل ولایت فقیه با خبر شده اند.

از آنجا که هدف همه این رسانه ها نابودی این اصل به هر قیمت است، از توسل به هر راهی فروگذار نمی شوند و همین مسئله موجب می شود که تناقضات فراوانی در تولیدات آنها مشاهده شود؛ از سویی در مستند اخیر بی بی سی فارسی که در جهت تخریب رهبری ساخته شده است، تمام سعی بر آن بود که نشان دهند رهبری افسار همه امور را در دست گرفته است و از سوی دیگر در مطالب اخیر خود مدعی شده اند که امور از دست ایشان خارج است و بدین ترتیب نظام به سمت سقوط می رود.

2- تجربه حمایت رهبری و چرخش افراد

بر همه نیروهای اصولگرا لازم است که بدانند دلسردی در شرایط حاضر همان چیزی است که این رسانه ها دنبال می کنند؛ عمده حملات این رسانه ها در روزهای اخیر بر سر این مسئله است که کسانی دچار اشتباه فاحش می شوند که مورد حمایت رهبری بوده اند.!

باید دقت داشت که رهبری نظام همواره در پی حفظ و حمایت از ساختارهای قانونی موجود بودند و اگر در شرایطی به تعریف و تمجید از شخص یا ساختاری پرداختند، بدون شک نه از روی مبالغه بلکه کاملا به حق و درست بوده است اما کاملا واضح است که اشخاص در معرض تغییر قرار دارند و تعریف رهبری هیچگاه مترادف «عصمت ابدی» نبوده است؛ کما اینکه حضرت امام نیز در مقطعی به تعریف از اشخاصی(مانند بازرگان، حمایت ظاهری از بنی صدر، حمایت از مرحوم منتظری و...) پرداختند که پس از چندی همان افراد مورد ذم ایشان قرار گرفتند.

حضرت امام در نامه ای خطاب به مرحوم منتظری (تیر ماه 1367) فرمودند: « جنابعالى يكى از ذخاير اين انقلاب مى‏باشيد...» (صحیفه امام، ج21، ص69) اما پس از مدت کوتاهی (فروردین 1368) در خطابی عتاب آمیز به مرحوم منتظری ابراز داشتند: «با دلى پر خون و قلبى شكسته چند كلمه‏اى برايتان مى‏نويسم... از آنجا كه روشن شده است كه شما اين كشور و انقلاب اسلامى عزيز مردم مسلمان ايران را پس از من به دست ليبرالها و از كانال آنها به منافقين می سپاريد، صلاحيت و مشروعيت رهبرى آينده نظام را از دست داده ‏ايد...» (صحیفه امام، ج21، ص330)

بنابر این مساله چرخش افراد با وجود حمایت های رهبری، برای اولین بار در جمهوری اسلامی تجربه نمی شود.

3- وضعیت فعلی    

رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگزاران حج فرمودند:

«حالا ده سال است يا بيشتر است - من توصيه‌هاى مؤكدى را راجع به مقابله‌ با فساد اقتصادى به مسئولين كشور كردم؛ استقبال هم كردند؛ اما خب، اگر عمل ميكردند، ديگر اين فساد بانكى اخير - كه حالا همه‌ى روزنامه‌ها و همه‌ى دستگاه‌ها و همه‌ى ذهنها را پر كرده - پيش نمى‌آمد. وقتى عمل نميكنيم، دچار اين حوادث ميشويم. اگر با فساد مبارزه بشود، ديگر اين چند هزار ميليارد - يا هرچه - سوءاستفاده‌اى كه افرادى بيايند بكنند، پيش نمى‌آيد. وقتى عمل نميكنيم، خب، پيش مى‌آيد؛ ذهن مردم را مشغول ميكند، دل مردم را مشغول ميكند، دل آدمها را ميشكند. چقدر در اين كشور از بروز يك چنين فسادى دلها ناراحت ميشود؟ چقدر آدمها اميدشان را از دست ميدهند؟ اين سزاوار است؟ اين به خاطر اين است كه عمل نكرديم.»

این درد دل ها از سوی رهبر انقلاب به همه دوستان مدعی گوشزد می کند که کارهای فراموش شده فراوانی وجود دارد که پیگیری مجدانه نیروهای انقلاب را می طلبد.

به راستی اگر توصیه های معظم له در برخورد قاطع با مفاسد اقتصادی از سوی مسئولین امر که خود را «خودی» می دانند، جدی گرفته می شد، امروز صدای قهقهه دشمن از کوتاهی های ما به گوش می رسید؟!

همچنان مسائل فراوانی از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح گردید که هیچ کدام مورد مطالبه جدی نیروهای حرب الله قرار نگرفت؛ مطالبی چون: جنبش نرم افزاری، تولید علم، کرسی ها آزاداندیشی (که به فرموده خود ایشان صدبار گفتند) و... از جمله منویات ایشان که مورد توجه قرار اگرفته است.

انتخابات پیش رو فرصتی مناسبی است که جریان اصولگرایی با نگاه به کارنامه مدعیان اصولگرایی، در غربال نیروها دقت بیشتری به خرج دهد و به قول لسان الغیب:

خوش بود گر محک تجربه آید به میان/ ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد...