بولتن نیوز: اگر یادتان باشد چند وقت پیش عماد افروغ در مصاحبهای عنوان داشت که به علت عدم وجود اعتماد عمومی به خاطر حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم، شرایط برای برقراری انتخابات دیگری وجود ندارد و باید نظام از مردم عذرخواهی کند تا شاید بتوان اوضاع را به روال گذشته برگرداند و توقع حضور چشمگیر مردم را در پای صندوقهای رأی داشت. حال پس از چند روز از این اظهار نظر غیر واقعبینانه، مصاحبهای از «آیتالله» محمد علی دستغیب پخش شده که در آن، ایشان نیز به شکل دیگری همان حرفهای افروغ را تکرار کرده است. البته اگر خلاف این را از وی میدیدم جای تعجب داشت زیرا ایشان همان فردی است که:
قبل از به وجود آمدن فتنۀ 88 ایشان از آن افرادی بود که همواره مسئله آفرین بوده و با سخنرانیهای ساختارشکنانۀشان، جلوهای از نظام را به دیگران عرضه میکرد که همواره مستمسک رسانههای بیگانه قرار میگرفت.
اما مشکل آفرینی وی زمانی بیش از اندازه شد که با آغاز فتنۀ 88، شاهد همراهی تام و تمام ایشان با فتنهگران بودیم. همراهی مداومی که یک سر آن مقابله با نظام و مردم بود و سر دیگرش بزرگنمایی و سیاهنمایی اتفاقات حول و حوش انتخابات. این همراهیها از دعا کردن برای فرج فتنهگران بود تا نامهنویسی به بزرگان نظام و انذار ایشان از جنایتهایی که به زعم وی توسط نظام در حال اتفاق افتادن است! این کارها تا جایی ادامه داشت که در دوران فتنه، مردم حزبالله شیراز جلوی بیت وی دست به اعتراض زدند و خواستار برکناری وی از عضویت در مجلس خبرگان شدند و البته نیروهای اندک حامی او نیز با چوب و چماق و پاره های آجر به جان مردم افتادند.
دامنۀ مطالبات مردمی در مورد اخراج ایشان از مجلس خبرگان، به داخل این مجلس و سایر اعضای آن کشیده شد و همه چیز برای کنار نهادن این نمک خورده و نمکدان شکسته فراهم بود که در اقدامی اخلاقی و بزرگوارانه همراه با تسامح، پروژۀ حذف آیتالله دستغیب از مجلس خبرگان منتفی شد و با رأفت اسلامی که نصیب وی گردید، همچنان در این جایگاه باقی ماند. اما چه فایده که همان فتنهانگیزیها ادامه یافت و تنها در همین اواخر بود که وی باز هم در مصاحبه با سایتهای ضدانقلاب مثل جرس، پس از توهینهای غیرمستقیم به جایگاه ولایت فقیه و بزرگان نظام، خواستار رفع حبس خانگی موسوی و کروبی و سایر فتنهگران شده و جمهوری اسلامی را منحرف شده از آرمانهای انقلاب و امام معرفی کرده است.
این کارهای ناجوانمردانه در حق انقلاب و نظام و رهبری و مردم ادامه یافت تا مصاحبهای که اخیراً از ایشان به بیرون درز پیدا کرده و فارغ از تکرار مطالب پیشین، فتح بابی در مورد انتخابات آیندۀ مجلس کردهاند و جوری صحبت کردهاند که انگار همۀ مردم از نظام بریده و قرار نیست کسی پای صندوقهای رأی بیاید. به طور مثال در بخشی از این مصاحبه میخوانیم:
«مردم به قانون اساسی رای دادند، به جمهوری اسلامی که در راس آن حضرت امام خمینی (ره) بود رای دادند، امام امت (ره) وعده تحقّق عدل علی بن ابیطالب )ع) و سنّت رسول خدا (ص) به مردم داد و تا حدودی لذت اسلام محمّدی (صلی الله علیه و آله) را چشیدند. اما اکنون آن وعده ها از میان رفته و مردم حالت نا امیدی و دلسردی پیدا کرده اند. لذا بر بزرگان است تا دیر نشده به اصل خود برگشته و انقدر خط ونشان نکشند، مردم هم قطعا اهل گذشت هستند. بنابراین در صورتیکه نظارت استصوابی برداشته شود و ولی فقیه بعنوان یک فقیه تنظیم کننده قوای سه گانه باشد و خبرگان ناظر بر اعمال وی باشند؛ دادگاه ویژه روحانیت که غیر قانونی است برچیده شود و آقایان موسوی و کروبی و همسرانشان بهمراه جمیع زندانیان سیاسی آزاد شده و اعاده حیثیت شوند و سه قوه مستقل عمل کنند و نیروهای امنیتی و نظامی از دخالت در سیاست و اقتصاد و امور مردم ممنوع شوند و مردم حکومت کنند و خواسته آنها انجام گیرد، می توان امید داشت که مردم مایل به رای دادن شوند؛ و در غیر اینصورت همان وضعی که در انتخابات ریاست جمهوری سال هشتادو چهار و هشتادو هشت بر سر مردم رفت تکرار خواهد شد و با این حال رای دادن وجه شرعی و عقلی ندارد؛ یعنی با فرض مذکور نسبت به عدم اجرای قانون اساسی و رعایت نکردن حکم شرع واجب نمی باشد.»
به نظر میرسد لیست کردن تکتک اتهامات تکراری ایشان که بارها توسط وی و سایر اصحاب فتنه بیان شده و دیگر حوصلۀ همه را سرمیآورد، خسته کننده باشد و مخاطب محترم جواب همۀ این خزعبلات را میدانند اما اینجای سخن ایشان جالب است که وجود این مشکلات را چیزی قدیمی میداند ولی همزمان به انتخابات سال 84 و 88 اشاره میکند. حال معلوم نیست ایشان به چه چیز این انتخاباتها اشاره دارد، زیرا هر دوی اینها از پر شرکتکنندهترین انتخاباتهای این مملکت محسوب میشود و در اوضاعی برگزار شدهاند که به قول او این مشکلات وجود داشته. معلوم نیست باید دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت ابوالفضل را؟ یعنی اگر این همه مشکل در نحوۀ برگزاری انتخابات در ایران وجود دارد، پس چرا این همه با استقبال مواجه شده و اگر این انتخاباتها پرشور بوده -که بوده- پس آن همه مشکل کجا رفته و آیا اصلاً وجود داشته یا اینکه صرفاً محصول تخیلات عدهای جدا مانده از قدرت بوده و بس؟
اما هستۀ اصلی مصاحبۀ ایشان در مورد غیر عقلی و غیر شرعی بودن حضور در انتخابات آینده است. به عبارت دیگر، ایشان عنوان کردهاند که چون هنوز مشکلات قبلی -بخوانید محصول تخیل قوی او و رفقایش- پابرجاست دلیل و حجت عقلی و شرعی برای شرکت در رأیگیریهای بعدی وجود ندارد. حال باید پرسید ملاک ایشان برای عقلی و شرعی بودن انجام یک فعل، چیست؟ آیا اینکه ما همان حرفهای دشمنان اسلام و نظام را تکرار کنیم و زمینه را برای نیش و کنایه زدنهایشان محیا سازیم غیر عقلی و غیر شرعی است یا اینکه فارغ از همۀ هوچیگریهای فتنهگران و رسانههای مزدورشان و با رعایت معیارهای دینی و انقلابی، آمادۀ حضور در انتخابات آیندۀ مجلس شویم؟ ای کاش این همه دلیل موهمی که ایشان برای غیر عقلی و غیر شرعی بودن شرکت در انتخابات برشمردند، بروز خارجی داشت و میدیدیم که مثلاً علت غیرقانونی بودن دادگاه ویژۀ روحانیت چیست؟ و یا به ما ثابت میشد که اشکال نظارت استصوابی مد نظر امام (ره) -امامی که ایشان دائم آه از فراقشان میکشند و خود را تابع وی میدانند- چیست تا لااقل دلمان برای شرکت نکردن در انتخابات سفت میشد. اما نه خبری از پرتقال است و نه پرتقال فروش.
به نظر میرسد ایجاد شبه و تردید در انتخابات آیندۀ مجلس و شورای شهر، یکی از جدیدترین سیاستهای فتنهگران و پیروان ایشان است و قرار است مثل گذشته، تلاش باطلی را برای حضور اندک مردم پای صندوقهای رأی داشته باشند. سیاستی که استارتش با "دکتر" عماد افروغ بود و ادامهاش با مثلا "آیتالله" دستغیب. تا ببینیم از خیل خواصی که در فتنۀ 88 کار دست خودشان دادند، چه کسی قرار است مته بر خشخاش این تدبیر حقیر بگذارد. در هر صورت خداوند خیر الماکرین است.
سید مجتبی نعیمی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
یک دکتر یا یک آیت الله میتواند با ما مخالف باشد یا موافق.
دیگر دلیلی ندارد عباراتی مثل "دکتر" ( داخل گیومه) یا به "اصطلاح دکتر" یا "دکتر نما" ( و به طور مشابه برای آیت الله) بکار ببریم.
استفاده از این عبارات اثر عکس میدهد.
نهایت اینکه آنها را بدون لقب عنوان کنید مثلا افروغ گفت یا دستغیب گفت.
من هم شنيده ام كه ايشون نام خانوادگي رو از دايي خودشون برداشته اند
در ضمن ايشان نسبتشان با دايي شهيدشان نبايد بعث حق خاصي برايشان بشود.
قیاس کاملاً مع الفارق است. دکتر افروغ معتقد به نظام و رهبری کجا و این مردک .... که سبب سرافکندگی شیعه و روحانیت است کجا؟
این ساده لوح و ایضاً معاند مثل نسخه ای از زیر کاربن است که نسخه رویی آن منتظری است و کاربن آن کهنه و به درد نخور. یعنی این بیچاره از منتظری هم بدبخت تر است.
آن وقت شما آمدید و آن را با یک استاد فرهیخته ای که واقعاً دغدغه دارد و البته یک جاهایی با او اختلاف داریم مقایسه کرده اید.
به نظر بنده این گونه تیتر زدنها و اینگونه تحلیلها فقط اعتبار سایت شما را کاهش می دهد و اصلاً نه به نفع شماست و نه به مصلحت شما.
لطفاً تجدید نظر کنید. متشکرم
در روز عاشورا زهیر در صف یاران حسین ع بود وشمر در رکاب ابن زیاد وعمر سعد ....
زهیر همیشه دنبال حق بود هرچند گهگاهی از راه حق دورش کرده بودند و آخر هم به آرزویش رسید ....پس همه جا منصف باشید...شاید شما اشتباه میکنید....نسب به چه درد شما میخورد؟ انظر ماقال ولا تنظر من قال ...
یاعلی
اينو ديگه از كجا پيدا كردين؟!!
سوژه خنده خوبيه!!!
من هم خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسیم امضا : دانشجوی ایرانی
man az moridane sabeghe ali mohammade dastgheyb hastam.
az dastgheib bishtar bedanid.
dastgheb3.blogfa.com
مردم مومن ایران البته در فضای غیر مجازی بیدار هستند و اجازه تعرض هیچ کسی به ارزش های اسلامی و ولایی را نخواهند داد و در مسئله مشروعیت نظام حاصله از خون شهیدان با هیج کس تعارف ندارند ، جه این فرد در لباس روحانیت باشد ، چه در لباس مسئول سابق نظام و ...
حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی ونعم النصیر
درود خدا بر شهیدان ، حضرت روح الله و امام خامنه ای و تمامی مجاهدان راه حق
علی محمد بن علی اکبر بن علی محمد بن هدایت الله در ?? اسفند ???? در شیراز به دنیا آمد. او خواهر زاده شهید محراب آیت الله سید عبدالحسین دستغیب است.
هواداران وی در پایگاه مجازی او نکاتی را برای معرفی او ذکر کردهاند که قابل توجه است. از جمله در بخش زندگی نامه وی، با ارائه شجرهنامهای، نسب وی را از طریق خاندان جلیل دستغیب به زید ابن امام زین العابدین میرسانند. اما برخی گزارشهای محلی درباره نسب وی روایت دیگری را ادعا میکنند و میگویند وی در نسب، اسم و حتی صنف، به خاندان جلیل دستغیب مرتبط نیست. بلکه وی فرزند "عزیز سُربی" است که پس از تغییر نام خانوادگی خود قصد بهره برداری از نام خاندان دستغیب را دارد.
به نظر میرسد باید برای نقد رفتار افراطی اطرافیان آقای دستغیب به روایتهای مستند تکیه کرد. برای ادای حق مطلب در خصوص نسب وی به پایگاه مجازی آیت الله سید علی اصغر دستغیب، استناد میکنیم. این پایگاه در آبان ماه 1388 نوشت:
«شهید بزرگوار... سید عبد الحسین دستغیب... دو همشیره داشتند که یکی از آنها با آقای سید علی اکبر دستغیب و دیگری با آقای عزیز سربی ازدواج کردند. مرحوم سید علی اکبر دستغیب و مرحومه سیده همدم (نصرت الشریعه) دستغیب پسر عمو و دختر عمو بودند... و حاصل ازدواج ایشان سه پسر- آقایان سید علی محمد، سید محمد و سید علی اصغر- و یک... دختر است. حضرات آیات سید علی محمد و سید علی اصغر دستغیب هم اکنون نمایندگان مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری هستند... بنابراین آقایان فوق الذکر هم از جهت پدری و هم از جهت مادری از سادات میباشند. مرحوم آقای عزیز سربی سید نبود و فقط همسر ایشان از سادات دستغیبی بودند، بعدها بعضی از فرزندان ایشان فامیل خود را از سربی به دستغیب تغییر دادند، لذا آنان از سیادت برخوردار نیستند.»
و
«سید علی محمد دستغیب در سال 1360 قاضی دادگاه انقلاب بود که گروهی از عناصر چپ دور او نفوذ کرده بودند و کارهای خلافی از جمله گرفتن زمینهای مردم را انجام میدادند که باعث ناراحتی و نگرانی شهید دستغیب شد و ایشان چند بار به سید علی محمد دستغیب تذکر دادند ولی او قبول نمیکرد و به راه خودش ادامه میداد.»
موحدی شهادت شرعی میدهد که شهید دستغیب از فعالیت افراد مسجد قبا و خواهرزادهاش، راضی نبود و به آنها هیچ گاه روی خوش نشان نمیداد. آن شهید، با تداوم رفتار ظالمانه اطرافیان علی محمد دستغیب، طی نامهای خطاب به آیتالله مشکینی- مسئول وقت گزینش و اعزام قضات - خواستار برکناری وی از دادگاه انقلاب شد. موحدی که خود حامل این نامه بوده، تصریح میکند:
«من نامه را به قم بردم و وقتی نامه را به آیت الله مشکینی دادم ایشان پس از خواندن نامه گفتند که آقای عبدالحسین دستغیب (شهید آیت الله دستغیب) از عملکرد سید علی محمد دستغیب در دادگاه شیراز ناراحت هستند و تهدید کردند که اگر ایشان را تعویض نکنم از این جا(شیراز) میرود. سید علی محمد دستغیب وقتی از این واقعه اطلاع پیدا کرد زود استعفا داد و به مکه رفت.»
حسابی زدی تو پوزشون
دوستت داريم بولتن جون
درود بر پاسخ خای منطقی و دندون شکنش
مرگ بر ضد ولایت فقیه
مرگ بر منافق
سعی نکن خودت رو گول بزنی
نظر رو ببین و مثبت منفی رو ببین نشد منطق برادر من!!!
من خودم بارها اومدم نظر دادم اما یادم رفت مثبت منفی رو بزنم اما ممکنه یه منافق بیکار با دلی پردرد از نظام بیاد و چپ و راست فقط منفی بزنه روزی چندبار هم کارش رو تکرار کنه
کلاه گذاشتن سر کامپیوتر و اینجور نظرسنجی ها کاری داری مگه ؟؟؟؟
پس خودت رو گول نزن برادر من
چرا واقعیات را تحریف می کنید؟؟
ابولهب عمومی پیغمبر نیود؟؟؟ چی شد ؟؟؟ شد تبت یدی ابی لهب یعنی قرآن میفرماید دستش شکسته باد
از اون ور ببینیم
سلمان فارسی نسبتی با پیامبر داشت ؟؟؟ ولی شد جزء اهل بیت پیامبر
پس با سید و سبز و این جور بازی های دشمنان خودتون رو گول نزنین
شما اگه واقعا سید شناس بودین گوش به فرمان سید نازنینی میشدید که هم سیده هم رهبره هم ولی ماست هم مرجع تقلیده
چطور اینجور موقع ها سید رو قبول ندارین ؟؟؟
برین خودتون رو سیاه کنین که ما خودمون زغال فروشیم
امام خمینی ( یه سید بزرگ دیگه که لابد اونم قبول ندارین ) فرمود : پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد
برین خاطرات آیت الله بهاء الدینی رو در ولایت پذیری ایشون بخونید حرفهای علامه حسن زاده آملی و علامه مصباح رو در دفاع تمام قد از رهبری بشنوید اگه واقعا کینه توز نیستید و میخواین بفمین حق با کیه براتون ثایت میشه کی حقه کی باطل
اگرم نه شما از اساس با ولایت و اسلام مشکل دارین که دیگه کاری نمیشه براتون کرد چون خداوند فرموده
ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه و لهم عذاب عظیم
در پایان براتون جمله معروف حضرت علی (ع) را در خطبه معروف جهاد میگم که فرمودند : ننگ بر شما باد که آنها در باطل خویش استوارند ولی شما در حق خود استوار نیستید
اگه بچه مسلمونید و میخواین خدا پیغمبری حق رو بدونین با کیه اینهایی که گفتم راهشه مبادا در غبار فتنه شتری باشید که دشمنای نظام و شیطانهای ظمانه از شما بهره برداری کنن و شما در خواب غفلت گرفتار عذاب جهنم بشین
علامه حسن زاده آملی فرمود : گوشتان تنها به کلام رهبری باشد چرا که گوش ایشان تنها به کلام حجت ابن الحسن است
حلا شما هی بشین بگو منتظری صانعی دستغیب موسوی ابوموسی معاویه یزید ....
از ما گفتن بود ...
از این واقعیتی را ببینی تا بشنوی
بولتن نیوز آن چیزی که من به شخصه دیدم با گفته های شما متفاوت است و شما دارید واقعیت را به صورت برعکس جلوه می دهید.
خداوند شما را هدایت کند.
اگر ميخواهيد پاسخ هاي در شان حرف هاي سيد علي ممد دستغيب را مطالعه نماييد به وبلاگ زير مراجعه كنيد.
www.aynalammar.blogsky.com
درود بر جوابهای دندون شکنش
مرگ برمنافق
مرگ بر ضد ولایت فقیه
مرگ بر فتنه گر
دیدی دیدی ما که میگفتیم اینا تقلب کردن یه روز گندش در میاد حالا دیدی اومدن عذرخواهی کردن
لعنت خدا بر این افراد شیطان صفت که انقدر به ملتمون از پشت خنجر میزنن
نه که اگه کشور دست شماهایی که ضد اسلام و لایت هستید بود به صغیر و کبیر رحم میکردین
جالبه هر تهمت و افترایی که به ما میزنین خودتون مصداق بارزش هستین
یادمه موسوی ملعون اومد دانشگاهه ما ( ایام انتخابات ) بعد طرفداراش هی شعار میدادن ما آزادی بیان ندارم آزادی بیان نداریم اما به لطف خدا دروغ گویی و روسیاهیشون همون جا معلوم شد
یه بنده خدا از بسیج دانشجویی رفت رو سن که ازش سوال بپرسه هنوز شروع نکرده و هیچی نگفته همین طرفدارای آقای موسوی که طرفدار آزادی بیان بودن اینقدر پشت سر هم شعار دادن که بنده خدا یک کلمه هم نتونست حرف بزنه رفت پایین
اونجا بود که ما معنی آزادی بیان رو از این آقایون یاد گرفتیم
از این دست مثال ها فراوونه
کسانی که دولت رو در انتخابات به دروغ گویی متهم میکردن خودشون کثیفترین و دروغگوترین فتنه گران زمان بودن و و چپ و راست رسوایی دروغگویی شون از طریق صدا و سیما هر شب برا مردم پخش میشد اینجا بود که صداقت رو از این آقایون یاد گرفتیم و خیلی مورد های دیگه
اگه تاریخ رو خوب بخونین به شباهت رفتار اینها با معاویه و یارانش پی میبرین
وقتی شما در باطل خویش که سر از جهنم در میاره اینقدر پافشاری میکنین ما چرا از حق خودمون دفاع نکنیم؟؟؟؟
مرگ بر منافق مرگ بر ضد ولایت فقیه مرگ بر فتنه گر
درود بر رزمندگان اسلام درود بر یاران و سربازان ولایت
اگرفردای قیامت شهدابگویندماباخونمان انقلاب اسلامی راآب یاری کردیم چراشمابارای وحضورتان راه ماراادامه ندادیدچه جوابی می توان داد.بنابراین ماهستیم وانقلاب وماهستیم خون شهداوماهستیم وشرکت درانتخابات هاوماهستیم ولایت.
دوم اونایی که دم از اخلاق و آیت الله و مرجع بودن ایشون میزنن که اخلاق رو توی سخنان کاملا کذب ایشون بعد از تجمع جلوی مسجد همانند سخنانی همچون حمله با (توپ،تانک)!!!و... دیدیم
اخلاق رو هم از فحاشی ها و حرکات رکیک شاگردان ملبس به لباس مقدس روحانیت و درس اخلاق ایشان را دیده ایم چند نکته هم بگم اول که ایشان به قول خودشان اجتهادشان رو آیت الله نوری همدانی گرفتند چرا حرف ایشان رو نمیشنوید یا اینکه این مرجع تقلید ولایی که به شیراز آمدند آقای دستغیب به دلیل روبه رو نشدن با این بزرگوار شیراز رو ترک کردند
دوم شما که میگید هرکی موافق ما هست علامه هست با ذکر چند نمونه یادآوری کنم مگر شما به آیت الله مکارم شیرازی نگفتید ........یا مگر به علامه مصباح این عالم بزرگ که افتخار شاگردی آیت الله بهجت(ره)همان مرجع سابق شمارو داره نمیگید ...... یا آقای جوادی که بعد از تایید کتاب رساله مرجعتان عالم وارسته بودند بعداز حمایت از امام خامنه ای شدن کسی که سابقه انقلابی ندارند یا علامه حسن زاده آملی را بعد از سخنرانی با بصیرت و روشنگرانه نسبت به مقام معظم رهبری با کلماتی همچون سیاس آیت الله معظم که این سخنان را اول دروغ نامیده و بعد از انتشار فایل صوتی دگر علامه حسن زاده از علامه بودن ساقط و همان رویه افراطی خودتان مبنی بر اینکه حضرت آقوی خودمان را عشق است ادامه دادید
و در آخر وای به روزی که بخوام بیشتر بگم از مرجعتان!!!!!!!!!! و مسجدتان
واقعا چرا
دست شما برای روشنگریتون و دست بولتن برای درایتش درد نکنه
موفق باشید
مجید سبحانی