به گزارش بولتن نیوز، راننده در حال برقانداختن مینیبوس تویوتای ژاپنیاش است، در پارکینگ ضلع جنوبی هتل پارسیان آزادی. «من بچه پایینم، خزانه» این را به دو جوانی میگوید که آمدهاند برای تماشای حراج تهران. یکی از دو جوان حراجها را شلوغبازی هنری نئولیبرالیسم توصیف میکند و از این شکوه میکند که چرا فرهنگ و نیروی انتقادی آن اینطور مغلوب نظام بازار شده است. او خود را متعلق به طبقات پایین جامعه میداند. «بالای شهر حال آدم را دگرگون میکند. خانهها شبیه قصر شده...»؛ این را راننده تویوتا میگوید. بعد صحبت به فاصله بالا و پایین کشیده میشود و راننده در پاسخ به سؤال یکی از دو جوان، کروکی دقیق خانه خود را حوالی خزانه ترسیم میکند. در ادامه از فقر شدید شهرهای جنوبی میگویند و راننده از پیرزنی یاد میکند که زمانی گلیم زیر پای خودش را در حالی که نان خشک در آب میزد و میخورد، فروخته بود. راننده میگوید قبل از رانندگی سرویس ایاب و ذهاب تورها و قالیفروش بوده است... .
٢
در ورودی هتل پارسیان آزادی چند نفر ایستادهاند و سیگار میکشند. ساعت ٦:٤٥ جمعه، ١٦ تیر. «ماشینها را ببین. اون فِراری زردرنگه رو داشته باش. اوهاوه، دیدی پورشه پانامرا رو؟ بیامو Z٤ خداییش ماشین خوبیه». این دیالوگ دو جوان دیگر است درباره اتومبیلهای مدلبالای عمدتا متعلق به خریداران و شرکتکنندگان حراج که یکییکی آنجا توقف میکنند و راننده سوئیچ را به دربان میدهد و خود راهی سالن حراج میشود. یکی از آن دو رو به دیگری میکند و میگوید: «پست جدید افشین پرورش رو خواندی؟ از سکوت انجمن نقاشان و رسانهها در قبال ارائه و فروش اثری جعلی از سهراب سپهری در حراج تهران انتقاد کرده و این را نشان از عمق و گستره فساد حاکم بر جامعه هنری دانسته. حال چطور میشه جعلیبودن این اثر سهراب را ثابت کرد؟» «نمیدونم کار راحتی نیست».
٣
ساعت از هفت گذشته و هنوز خبری از «حسین پاکدل» نیست. این دومین تجربه همکاری پاکدل با حراج تهران پس از خداحافظی رضا کیانیان با پیشخوان این حراج است. ساعت شروع حراج، از قبل هفت اعلام شده است. ٢٥ دقیقه بعد از هفت، پاکدل پشت میکروفون میآید و با ذکر جمله «درک زیبایی خودش زیبایی است» و با یادی از عباس کیارستمی به اولین اثر حراج مدرن و کلاسیک تهران که متعلق به کیارستمی فقید است چکش میزند. این جمله را که پاکدل بر زبان میآورد، هنرمندی جوان که آخر سالن نشسته نیشخندی میزند. همزمان از رفیقش از نحوه قیمتگذاری آثار در حراج میپرسد. دوستش توضیحاتی میدهد. «این یک منظره آرام است»؛ پاکدل این جمله را زمانی میگوید که نمایشدهندگان آثار، تابلویی از عبدالرضا دریابیگی را میآورند. هنرمند جوان باز نیشخندی میزند. «مثل جواد خیابانی گزارش میکند»؛ گوینده این جمله خودش است. همه منتظر آنند که نوبت به تابلو سهراب سپهری برسد. دو اثر از سپهری در این حراج عرضه شده و با توجه به حرف و نقلهای قبل از حراج دال بر جعلیبودنشان، همه منتظرند نتیجه کار را ببینند؛ اینکه آیا به فروش میروند؟ آیا اصلا در حراج عرضه میشوند؟ «چند سال پیش کریستیز دوبی اثری از پیلارام را که شایعه شده بود، تقلبی است از حراج خارج کرد»؛ این را یکی از حاضران در سالن به دوستش میگوید و ادامه میدهد: «با همه اینها بهنظر میرسد در این حراج قیمتها منطقی شده و هیجانی به فروش نمیرود».
تابلو اول سهراب سپهری یکمیلیارد و ٢٠٠میلیون تومان چکش میخورد. تماشاگری که نه نقاش است و نه دانشجو، ولی از حراجها خوشش میآید و به همین خاطر با دردسر تمام خودش را به هتل پارسیان آزادی رسانده، به خانم همراهش میگوید: «با این یک و ٢٠٠، ما میتوانیم سهتا خونه تروتمیز در سردار جنگل بخریم، یکی برای خودمون، یکی برای مامان و بابای من، یکی رو هم اجاره بدیم». همراهش میگوید: «از کجا معلوم این چکشخوردنها واقعی باشد؟! من شنیدهام که مجموعهدارها خودشان کار خودشان را میخرند تا بازارگرمی کنند!». آنها این دیالوگ را با هم ادامه میدهند تا اینکه پاکدل، نام سهراب سپهری و اثر دوم او را بر زبان میآورد. پس از دقایقی، تابلو، سهمیلیاردو صدمیلیون تومان بهعنوان گرانترین اثر هفتمین حراج تهران به فروش میرسد. شب، شبمیلیاردیهاست: مجسمه شاعر و قفس پرویز تناولی دومیلیاردو ٥٠٠میلیون، تابلو بهمن محصص با عنوان «عقاب نابینا» یکمیلیاردو ٢٠٠میلیون، تابلو اردوگاه همایونی محمد غفاری (کمالالملک) با مبلغ یکمیلیاردو ١٥٠میلیون و اثر منوچهر یکتایی با مبلغ یکمیلیاردو صدمیلیون تومان جزء گرانترین آثار حراج هستند.
٤
حراج که تمام شد، علی مرادخانی، معاون هنری وزارت ارشاد، روی صحنه رفت و از دکتر علیرضا سمیعآذر برای برپایی این رویداد فرهنگی- اقتصادی تقدیر کرد و از قول وزیر فرهنگ هم اعلام کرد از این اتفاق حمایت همهجانبهای خواهد شد. مرادخانی گفت که از حراج تهران دو اثر نفیس کمالالملک و نیز تابلو سیاه و سفید بهجت صدر را برای گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران خریداری کردهاند؛ بااینحال نگفت خرید یک اثر یکمیلیاردی از نقاشی غیرمعاصر (کمالالملک) برای موزهای با پسوند «معاصر» چه توجیهی دارد؟
٥
«حراجهای هنری بر مبنای تقاضا، بازارهای ثانویه (Secondary Market) هستند. در یک بازار ثانویه باید در جستوجوی کارهایی بود که نمیتوان به صورت عام آنها را در گالری یافت. اگر در یک حراج اثری را یافتید که مشابهش در گالری قابل تهیه است، به اصالت آن حراج شک کنید.
٦
عنوان گرانقیمتترین اثر هنری حراج هفتم تهران به نقاشی سهراب سپهری رسید؛ اثری بدونعنوان از معروفترین مجموعه او، تنه درختان در ابعاد ١٣٠ در ١٩٠ که در سال ١٣٥١ خلق شده، به قیمت سهمیلیاردو صد میلیون تومان چکش خورد. این اثر اکنون گرانترین نقاشی ایران در سراسر تاریخ هنر ایران محسوب میشود. دومین رکورد این شب را یک مجسمه و یک مجسمهساز شهیر خلق کردند: مجسمه تکنسخهای شاعر و قفس برنزی از پرویز تناولی که در سال ١٣٨٧ آفریده شده، دومیلیاردو ٥٠٠ میلیون تومان چکش خورد. نقاشی تراژیکی از بهمن محصص با عنوان «عقاب نابینا» و نیز نقاشی دیگری از سهراب سپهری بهطور مشترک عنوان سوم را به خود اختصاص دادند و هرکدامشان یکمیلیاردو ٢٠٠ میلیون تومان به فروش رسیدند.
نقاشی ١٣٥سالهای از محمد غفاری ملقب به کمالالملک با عنوان اردوگاه همایونی یکمیلیاردو ١٥٠ میلیون تومان و نقاشی طبیعتگرایی از منوچهر یکتایی که در سال ١٣٤١ خلق شد، یکمیلیاردو صد میلیون تومان چکش خوردند تا جمع آثار میلیاردی این شب خاطرهانگیز به شش اثر برسد.
٧
در هفتمین حراج تهران هفت اثر بالای نیممیلیارد چکش خوردند: دو اثر آینهکاری از منیر فرمانفرماییان و یک اثر از حسین زنده رودی هریک به قیمت ٨٥٠ میلیون تومان چکش خوردند، نقاشی دیگری از منوچهر یکتایی ٧٥٠ میلیون و دو اثر از دو استاد پیشکسوت محمود فرشچیان و سیدمحمد احصایی هریک به قیمت ٧٠٠ میلیون تومان و مجسمهای از بهمن محصص با عنوان «شخصیت» ٥٠٠ میلیون تومان فروخته شدند.
نقاشی سهلتی از آیدین آغداشلو با عنوان «معمای شماره ١٦» ٤٤٠ میلیون تومان، اثری از کوروش شیشهگران با عنوان «درون، بیرون» ٤٣٠ میلیون تومان، نقاشی از منصور قندریز ٤٢٠ میلیون تومان، سه تابلو از میرزا آقاامامی، حسین کاظمی و حسین زندهرودی هریک به قیمت ٤٠٠ میلیون تومان، مجسمه هیچ روی صندلی پرویز تناولی ٣٦٠ میلیون تومان، نقاشیخط مواجی از نصرالله افجهای ٣٤٠ میلیون تومان، دو اثر از زندهیاد پرویز کلانتری و سیدمحمد احصایی هریک ٣٠٠ میلیون تومان، مجسمه صدا و سکوت ژازه تباتبایی ٢٨٠ میلیون تومان، نقاشی سیاه و سفیدی از بهجت صدر که در سال ١٣٥٠ خلق شده، ٢٦٠ میلیون تومان، دو تابلو از دو استاد زندهیاد رضا مافی و مارکو گریگوریان هریک ٢٥٠ میلیون تومان، اثری از ناصر عصار ٢٤٠ میلیون تومان، شش اثر از ابوالقاسم سعیدی، لیلی متیندفتری، سیراک ملکونیان، محسن وزیریمقدم، مسعود عربشاهی و عباس کیارستمی هریک در رقم مشابه ٢٢٠ میلیون تومان و نقاشی دنیای حسین محجوبی ٢٠٠ میلیون تومان چکش خوردند.
در این شب ١٩ اثر دیگر هم توانستند بالای صدمیلیون تومان به فروش برسند: سه تابلو از آقابالا نقاشباشی، اثری از مهدی ویشکایی و نقاشیای از مسعود عربشاهی هرکدام ١٩٠ میلیون تومان، دو اثر از غلامحسین نامی و حسین خطایی هرکدامشان ١٨٠ میلیون تومان، دو اثر از جعفر روحبخش و ناصر عصار هریک ١٧٠ میلیون تومان، اثری از رضا مافی ١٦٠ میلیون تومان، چهار تابلو از منوچهر نیازی، کوروش شیشهگران، مهدی ویشکایی و اثر دیگری از بهجت صدر هریک ١٥٠ میلیون تومان، مجسمهای از مشاسماعیل، اثری از هوشنگ پزشکنیا و نقاشی از ژازه تباتبایی ١٣٠ میلیون تومان، نقاشی از منوچهر معتبر ١١٠ میلیون تومان و سه اثر از علیمحمد حیدریان، احمد اسفندیاری و حسین طاهرزادهبهزادتبریزی هریک صد میلیون تومان.
در هفتمین حراج تهران فقط ١٧ اثر زیر صدمیلیون تومان چکش خوردند: نقاشی سیاوش کسرایی ٩٥ میلیون تومان، شش اثر عبدالرضا دریابیگی، داود امدادیان، علیرضا اسپهبد، ناصر اویسی، حسین ارژنگی (میر مصور)، محمدعلی زاویه هرکدامشان ٩٠ میلیون تومان، نقاشی از زندهیاد محمود جوادیپور ٨٥میلیون تومان، نقاشی از سونیا بالاسانیان ٨٠ میلیون تومان، مجسمهای از زندهیاد مهدی سحابی و اثر دیگری از احمد اسفندیاری ٧٥ میلیون تومان، اثری از جعفر روحبخش ٧٠ میلیون تومان، نگارگری ایرانی اثری از مجید مهرگان ٦٠ میلیون تومان، نقاشی از گارنیک درهاکوپیان ٥٥ میلیون تومان، نقاشی از هادی هزاوهای ٤٢ میلیون تومان، اثری از علیاکبر صنعتی ٤٠ میلیون تومان و اثری از حسین شیخ ٣٦ میلیون تومان چکش خوردند.
٨
در این حراج تابلویی از جواد رستمشیرازی با برآورد ٥٠ میلیون تومان ارائه شد که به فروش نرسید. این تابلو، تنها تابلوی بهفروشنرفته این دوره از حراجی تهران بود!
منبع: روزنامه شرق
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com