کد خبر: ۴۹۹۲۱۳
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار:
حداقل یک آیه در روز/

سوگند به قلم و آنچه ‌نویسند

در روایتی امیرالمومنین ع از رسول خدا ص تفسیر حروف ابجد را نقل می‌کنند تا می‌رسند به حرف «ن»؛ می فرمایند: و اما نون، پس همان «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» است، که قلم، قلمی از نور است، و کتابی از نور در لوح محفوظ هست که «مقربان بر آن شهادت می‌دهند» (مطففین/21) و شاهد بودن خداوند کافی است.
کافران و منافقان را اطاعت مکنگروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر می کند.

به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب امروز به آیه 1 سوره قلم پرداخته شده و در آن آمده است:
 
 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ‏؛ ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ
سوره قلم (68) آیه 1  
 
ترجمه
به نام خداوند رحمت گستر و همواره مهربان؛ نون، سوگند به قلم و آنچه ‌نویسند؛

شأن نزول
از ابن‌عباس روایت شده است بعد از آنکه جبرئیل در غار حرا بر پیامبر ص نازل شد و آیات ابتدایی سوره علق را بر ایشان تلاوت کرد و ایشان به منزل برگشت و حضرت خدیجه به ایشان ایمان آورد؛ سه روز بعد از اسلام آوردن حضرت خدیجه، یکبار پیامبر ص [همراه با خدیجه] به نماز ایستاده بود. حضرت علی ع بر آنان وارد شد و از پیامبر ص سوال کرد: این چه کاری است که انجام می‌دهید؟ پیامبر ص فرمود: این دین خداست. پس امیرالمومنین ع ایمان آورد و پیامبر ص را تصدیق کرد و آن دو [علناً] نماز می‌خواندند و رکوع و سجده بجا می‌آوردند و خبر در مکه پیچید که پیامبر مجنون شده است و آنگاه این آیات نازل شد که «نون، سوگند به قلم و آنچه ‌نویسند؛  که تو - به فضل پروردگارت - مجنون نیستی» (تا پنج آیه) و این آیات دومین مطلبی بود که بر ایشان نازل شد.
سعد السعود للنفوس منضود، ص216 ؛ مناقب آل أبي طالب، ج‏2، ص14 ؛ بحار الأنوار، ج‏18، ص229-230
البته لازم به ذکر است امیرالمومنین در خطبه قاصعه (نهج‌البلاغه، خطبه192) اشاره می‌کنند که من یک سال که پیامبر به غار حرا می‌رفت همراهش بودم و هنگام نزول وحی ناله شیطان را شنیدم و از پیامبر سوال کردم و پیامبر به من فرمود تو آنچه من می‌بینم و می‌شنوم، می‌بینی و می‌شنوی، جز اینکه پیامبر نیستی؛ که ظاهرش این است که ایشان همان هنگام نزول اولیه وحی همراه پیامبر بوده است، مگر اینکه آن گفتگوی پیامبر و حضرت علی ع را مربوط به بار دیگری از نزول وحی بدانیم، یا اینکه ابن‌عباس درباره اینکه حضرت علی ع چند روز بعد ایمان آورده اشتباه کرده باشد.

حدیث
1) از امام کاظم ع سوال شد درباره این سخن خداوند عز و جل که «نون، و قلم و آنچه می‌نویسند» فرمودند: «نون» اسم رسول الله ص است؛ و قلم اسم امیرالمومنین است، که صلوات خداوند بر آن دو و بر ذریه‌ آنها.
تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص685

2) شخصی خدمت امام صادق ع مشرف می‌شود و از تفسیر برخی از آیات، از جمله «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» سوال می‌کند. حضرت می‌فرمایند: ...و اما «نون» نام رودخانه‌ای در بهشت است، از برف سفیدتر، و از عسل شیرین‌تر؛ خداوند متعال به او فرمود: مُرکّب [دوات] باش! پس مرکب شد. آنگاه خداوند درختی را برگرفت و به دست خود کاشت - امام ع در اینجا فرمود: منظور از «دست» قدرت است، و مطلب آن گونه که مشبّهه [کسانی که خدا را به امور مادی تشبیه می‌کنند] می‌پندارند، نیست –  سپس به آن [درخت] فرمود: قلم باش! و به او فرمود: بنویس! گفت: پروردگارا چه بنویسم؟! فرمود: بنویس آنچه را تا روز قیامت واقع می‌باشد. پس چنین کرد، آنگاه بر او مهر زد و فرمود: «تا روز آن وقت معلوم» (حجر/38) سخن نگو!
علل الشرائع، ج‏2، ص402؛ تفسير القمي، ج‏2، ص379-380

3) سفیان [بن سعید] ثوری می‌گوید خدمت امام صادق ع مشرف شدم و از ایشان تفسیر حروف مقطعه قرآن را سوال کردم. حضرت یکی یکی آنها را توضیح دادند تا اینکه فرمودند:و اما «ن»، آن نهری است در بهشت که خداوند به او دستور داد که منجمد شود پس چنین شد و مُرکّب [= دوات] گشت؛ سپس خداوند به قلم فرمود: بنویس؛ پس قلم آنچه بود و آنچه تا قیامت خواهد بود را در لوح محفوظ نوشت؛ و آن دوات، دواتی از نور بود؛ و آن قلم، قلمی از نور، و آن لوح، لوحی از نور.
گفتم: يَا ابْنَ رسولِ اللَّه! برایم مطلب لوح و قلم و دوات را بیشتر بیان فرما و از علمت مرا تعلیم ده!
فرمود: ابن سعید! اگر نبود که تو اهل [فهم] جواب هستی، جوابت را نمی‌دادم:نون فرشته‌ای است که [مطلب را] به قلم، که او هم فرشته‌ای است - ادا می‌کند [= می‌رساند] و قلم هم به لوح – که او هم فرشته‌ای است – ادا می‌کند و لوح به اسرافیل و اسرافیل به میکائیل و میکائیل به جبرئیل و جبرئیل به پیامبران و فرستادگان [مطلب را] ادا می کند.
سپس فرمود: سفیان! بلند شو، که دیگر بر تو ایمن نیستم. [ظاهرا یعنی: نگرانم که نفهمی و به جای هدایت گمراه شوی]
معاني الأخبار، ص23

4) در روایتی امیرالمومنین ع از رسول خدا ص تفسیر حروف ابجد را نقل می‌کنند تا می‌رسند به حرف «ن»؛ می فرمایند: و اما نون، پس همان «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» است، که قلم، قلمی از نور است، و کتابی از نور در لوح محفوظ هست که «مقربان بر آن شهادت می‌دهند» (مطففین/21) و شاهد بودن خداوند کافی است.
الأمالي( للصدوق)، ص318؛ التوحيد (للصدوق)، ص237

تدبر
1️⃣ می‌دانیم که «ن» یکی از حروف مقطعه است و این حروف مقطعه از اولین سوره‌های مکی (که دومین یا سومین سوره نازل شده بر پیامبر ص است) مشاهده می‌شود و تا سوره‌های مدنی‌ای نظیر سوره‌های بقره، آل‌عمران حضور دارد. این حروف 14 حرف از 28 حرف زبان عربی را شامل می‌شوند (أ، ح، ر، س، ص، ط، ع، ق، ك، ل، م، ن، ه،ی که در عبارت «صراط علی حق نمسکه» همگی جمع شده‌اند)
درباره اینکه به طور کلی مقصود از این حروف مقطعه چیست اقوالی مطرح است.
مرحوم طبرسی 11 را دیدگاه برشمرده است: (مجمع‌البیان، ج1، ص112-113)
1. حروف مقطعه، از اسراری است که خداوند علم آن را به خود اختصاص داده است (در روایات ما هم به این اشاره شده)
2. هریک اسم سوره‌ای است که این حرف در ابتدایش آمده است. (حسن و زید بن اسلم)
3. دلالت بر اسماء الله دارد (ابن‌عباس) که درباره چگونگی آن هم اقوال متعددی است که در ذیل هر مورد باید روایات خاص آن را دید که گاه برای یک مورد چندین روایت آمده که چه‌بسا هرکدام از اینها بر چندین معنای متفاوت دلالت دارد. [و نیز برخی اینها را اعم از اسم خدا، اسامی پیامبر اکرم ص، اسم فرشتگان و ... دانسته‌اند؛ التحرير و التنوير، ج‏1، ص205]
4. اینها اسماءالله هستند که از هم جدا شده‌اند و اگر کسی به ترکیب آنها راه یابد می‌تواند به اسم اعظم برسد. مثلا «الر» و «حم» و «ن» با همدیگر «الرحمن» می‌شوند و ... (سعید بن جبیر)
5. اسمهای قرآن می باشند (قتاده)
6. انواعی از امورند که خداوند بدانها سوگند یاد کرده است (ابن‌عباس و عکرمه) برخی گفته است: اینها همان حروف الفبا هستند که به خاطر اهمیتشان در تمام زبانها خداوند بدانها سوگند یاد کرده است؛ گویی می‌فرماید: سوگند به این حروف که قرآن کلام من است.(اخفش)
7. اینها شروع اسمهای خداوندند و در آنها هیچ حرفی نیست مگر اینکه درباره نعمت یا بلایی است و مدت و مهلت یک قومی را بیان می‌کند (ابوالعالیه، در احادیث ما هم مویداتی دارد)
8. اینها بر اساس محاسبات جمل (حساب ابجد) بر مدتی که امت اسلام در جهان برقرار است دلالت می کند (مقاتل، علی بن فضال مجاشعی، و برخی روایات)
9. می‌خواهد بفرماید این قرآنی که از آوردن شبیهش عاجز شده‌اید با همین حروفی که می‌شناسید بیان شده است (قطرب، ابومسلم محمد بن بحر اصفهانی)
10. منظور حروف الفباست که با بیان برخی از بقیه بی‌نیاز شده، چنانکه می‌گوییم «ابجد» یا «ا ب پ ت» و منظورمان کل حروف الفباست.
11. کافران با سرو صدا مانع شنیدن سخن پیامبر ص می‌شدند، اینها در ابتدای سوره‌ها آمد و آنها چنین سخن گفتنی نشنیده بودند لذا سکوت می‌کردند تا ببینند پیامبر ص چه می‌خواهد بگوید. اما اقوال دیگری هم هست که دیگران اشاره کرده‌اند:
12. هر یک اشاره به غرض اصلی آن سوره دارد؛ مثلا «ن» دلالت بر «نصر» دارد؛ «ق» دلالت بر قرآن یا قهر الهی دارد و ... (المیزان، ج18، ص7-8)
13. برای هشدار باش به مخاطب است. (المیزان، ج18، ص7-8)
14. اینها مصداق «متشابهات»ی هستند که تاویلش را جز خدا نمی‌داند. (المیزان، ج3، ص33)
15. حروفی‌اند که [برای کسی که علمش را داشته باشد] کل قرآن از آنها استخراج می‌شود مثلا سوره بقره از «الم» و ... و اینها همان «ام الکتاب» و «محکمات» قرآن‌اند (ابوفاخته، به نقل تفسیر طبری، ج3، ص117؛ المیزان، ج3، ص33)
16. حروفی هستند که هریک دال بر مطلبی در تزکیه قلب می‌باشند (ابن‌عربی، به نقل التحرير و التنوير، ج‏1، ص: 205-213)
17. علامتی برای اهل کتاب است (در دعده‌های پیامبران آنها آمده بود که پیامبری خواهد آمد که کتاب آسمانی‌اش دارای حروف مقطعه است [و هیچیک از کتب آسمانی قبلی چنین چیزی نداشته است] (التحرير و التنوير، ج‏1، ص: 205-213)

2️⃣ می‌دانیم که «ن» یکی از حروف مقطعه است درباره اینکه به طور کلی مقصود از این حروف مقطعه چیست در تدبر1 اقوالی مطرح شد.
علاوه بر آنها، در خصوص «ن» در این سوره هم دیدگاههای زیر مطرح شده است:
1. منظور «ماهی» است؛ [مویدش هم آن است که کلمه «نون» در عربی به معنای «ماهی» به کار رفته است چنانکه در قرآن کریم، حضرت یونس را که در شکم ماهی افتاد «ذا النون» خوانده است (انبیا/87)]
برخی این را همین ماهی‌هایی که در دریا هستند دانسته‌اند که از عجایب آفرینش می‌باشند؛ و برخی آن را تعبیری استعاره‌ای از یکی از اولین آفریده‌های خدا، که آفرینش آن حتی بر آفرینش زمین مقدم بوده، قلمداد کرده‌اند (ابن‌عباس، مجاهد، مقاتل، سدی، مجمع البيان، ج‏10، ص499).  

2. یکی از حروف «الرحمن» است (ابن‌عباس، مجمع البيان، ج‏10، ص499). (توضیح در دیدگاه شماره4 تدبر 1)
3. «دوات» [مُرکّب، جوهری که برای نوشتن استفاده می‌شود] است. (حسن، قتاده، ضحاک، مجمع البيان، ج‏10، ص499) [یکی از معانی کلمه «نون» دوات است و احادیثی نیز در تایید این دیدگاه می‌توان یافت]
4. لوحی از نور است (منسوب به پیامبر ص، مجمع البيان، ج‏10، ص499)
5. نام نهری در بهشت است. (حدیث2؛ و مجمع البيان، ج‏10، ص499)
6. نام فرشته‌ای از فرشتگان الهی است.
7. نامی از نام‌های پیامبر اکرم ص است.
لازم به ذکر است که بسیاری از این دیدگاه‌ها که ممکن است در نظر اول با هم ناسازگار به نظر برسد با همدیگر قابل جمع است چنانکه در حدیث3 معانی 3 تا 6 از معانی فوق با هم یکی شده‌اند و آیت الله حسن زاده آملی در تعلیقه‌اش بر کتاب منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، (مقدمه‏2، ص23) توضیحی عرفانی می‌دهند که دیدگاههای دیگر را هم با این دیدگاهها جمع می‌کنند.

3️⃣ این قلمی که بدان سوگند خورده شده چیست؟
الف. اشاره به حقیقتی ماورایی و فرشته‌ای از فرشتگان خداوند است که همه حقایق عالم را متناسب با عالم ماوراء در لوح محفوظ تثب و ضبط کرده است.
ب. اشاره به حقیقت امیرالمومنین است خواه از این جهت که اوست که حقایق شریعت اسلام را از پیامبر ص بتمامه دریافت کرد و در عالم نشر داد (همانند قلم، که کارش نشر مطالب است) خواه از این جهت که به خاطر برخورداری از فصاحت و بلاغت فوق‌العاده‌اش «قلم» معرفی اسلام در عالم گردید؛ یا ...
ج. اشاره به همین قلم‌های عادی ماست که اگر آنها نبودند فرهنگ و تمدن بشری چنین گسترشی پیدا نمی‌کرد.
نکته تخصصی انسان‌شناسی
قبلا بارها به جایگاه زبان در برتری و تمایز انسان از سایر موجودات اشاره شد.
 اکنون می‌افزاییم که آن طور که برخی از فیلسوفان مغرب زمین نشان داده‌اند (مانند دریدا) اساساً هیچ زبانی بدون اینکه کتابتی همراهش باشد وجود ندارد (حتی وی معتقد است که کتابت بنوعی بر سخن گفتن تقدم دارد)

4️⃣ «ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ»
اولین آیاتی که بر پیامبر ص نازل شد او را به «خواندن» دعوت می‌کرد و آیات کنونی را دومین دسته آیات نازل شده بر پیامبر دانسته‌اند (توضیح در شان نزول‌) و در این آیات بر قلم و نوشتن تاکید شده است.
پاسخ به شبهه
برخی می‌پندارند قرآن مکاشفات شخصی پیامبر ص بوده که توسط خود ایشان و تحت تاثیر فرهنگ زمانه وی به قالب لفظ درآمده است
 و کثرت سخن از صراط و سبیل و باغ و رود در قرآن کریم را شاهدی بر توهم خویش دانسته‌اند (که چون اینان در مناطق بی آب و علف زندگی می‌کرده و کار اصلی‌شان تجارت و راهزنی بوده، این مفاهیم برایشان مهم است) و گفته‌اند اگر پیامبر ص امروزه و در یک جامعه متمدن دانش‌محور می‌آمد به جای آن تعابیر از ادبیات نوشتن و چاپ کردن و ... بهره می‌برد‼️
وجود این آیات، آن هم در زمره اولین آیات نازل شده بر پیامبر ص، خط بطلانی است بر توهم مذکور؛
پیامبری که تاکنون نخوانده و ننوشته، در جامعه‌ای که باسوادهای آن انگشت‌شمارند، اولین مطالبی که می‌آورد در فضای خواندن و نوشتن و قلم و سطر است.
 
تکمله
علت کثرت تعابیر مربوط به باغ و رود و ... نیز بی‌آب و علف بودن زندگی آنها نیست؛ بلکه ما هم وقتی بخواهیم یک چشم‌انداز بسیار زیبا را تصویر کنیم تصاویری همچون آبشار نیاگارا درون جنگلهای انبوه را مطرح می‌کنیم.
آیا اینکه چنین تصاویری برای ما هم جذاب است ناشی از این است که در سرزمین بی‌آب و علف زندگی می‌کنیم؛ یا فطرت هر انسانی از سرسبزی و صدا و منظره آب روان لذت می‌برد؟

منبع: بولتن نیوز

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۷
0
0
آیا خداپسندانه به کارهای خود می اندیشیم؟؟؟!!!
---
در زمانی که آشکارا در پایگاه رسانه ی عمومی مجاز کشور با پشت کردن به اصول و اخلاق حرفه ای تلاش می شود با جلوگیری از نظرات مثبت و سازنده که در همه ی زمینه ها نیاز مبرم برای پیشرفت و پویایی فکری و علمی نظام و کشور و مردم اند قلمها شکسته شوند و از نقش آفرینی در دفاع از حق و فعالیت دفاعی روشنگر قانون مند مثبت و سازنده باز بمانند و با این کار قانون گرایی و حق طلبی و عدالت محوری نظام زیر سئوال بروند ؛ سر دادن سوگند به قلم چه معنا و مفهومی می تواند داشته باشد.
آیا مطمئن ایم خداوند با عهد شکنیها در حق انقلاب و نظام و رهبریت در مقابل چنین سوگندی بی تفاوت خواهد ماند؟؟؟!!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۴/۱۷
0
0
اگر حرف ناگوار حق نزد افرادی ، ناپسند و منفور و جالب انزجار واقع شود این افراد باید بدانند حتی اگر به دوستی با خدا و پیامبر و امامان تظاهر می کنند بی تردید از حرف حق این سرچشمه های حقیقی دین که قاطع تر و صادق تر و بی تعارف است بیشتر متنفر و منزجر می شوند و آنگاه است که حقیقت دین داری آنان پیش از دیگران برای خودشان رو می شود.
انسان مؤمن پرهیز کار یقین دارد که حتی اتمام حجتهای خداوند در دفاع از حق و سخن از حقیقت آشکار در مقابل منکران لجوج حق و حقیقت نیز پایانی دارند و بعد از آن خدای عدل و داد خود می داند که چه باید بشود.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین