شاید ١٠ سال پیش حجم تولیدات در حوزه موسیقی بسیار محدودتر بود؛ پروسه اخذ مجوز، دشوار و پیداکردن ناشر یا تهیهکننده هم دشوارتر. اگر موزیسین یا گروهی آلبوم رسمی منتشر میکردند برایشان برگ برنده و حتی افتخاری محسوب میشد...
گروه موسیقی و تئاتر: شاید ١٠ سال پیش حجم تولیدات در حوزه موسیقی بسیار محدودتر بود؛ پروسه اخذ مجوز، دشوار و پیداکردن ناشر یا تهیهکننده هم دشوارتر. اگر موزیسین یا گروهی آلبوم رسمی منتشر میکردند برایشان برگ برنده و حتی افتخاری محسوب میشد. حالا همهچیز تغییر کرده و حتی دگرگون شده است. انتشار آلبوم رسمی به شکل الکترونیک یا حتی فیزیکی به راحتی آبخوردن است البته اگر حداقل پنج، شش میلیونی در بساط باشد که گویا اصولا هست.
به گزارش بولتن نیوز، دلایل زیادی هم وجود دارد؛ افزایش تعداد استودیوهای ضبط، راحتبودن و کمشدن هزینههای تولید اثر، آسانشدن دریافت مجوز، پخش مناسب آثار، زیادشدن ناشرهایی که واقعا شغلشان انتشارات است و وجود ناشرهایی که تنها مجوز نشر دارند و برای باطلنشدن مجوزشان سالی یک اثر هم که شده منتشر میکنند. قطعا وجود بازاری بزرگ بهنفع موسیقی ایران است، هرچند که ویترین بسیار کوچک باشد، چراکه آثاری با سلیقه شخصی و بدون وجود اهرم بیرونی تولید میشوند و اگر هم توان مالی، رابطه، رسانه و حتی پتانسیل حضور در ویترین اصلی را نداشته باشند یا مخاطب خود را (کم یا زیادش فرقی ندارد) پیدا میکنند و به راهشان ادامه میدهند یا به بنبست میرسند و به کارشان خاتمه میدهند. چنین روندی اصولا با دنیای مدرن سازگارتر است و اگرچه تا حدی سرمایهمحور و ظالم است، اما در تمام جهان چنین الگویی وجود دارد. از میان حجم بالای این تولیدات، ٩٠ درصدشان بیسروصدا منتشر میشوند که بدنه اصلی آنها پتانسیل اندک توجهی را هم ندارند. دلیل هم دارد؛ تکراری هستند، بدون هرگونه تفکری تولید میشوند، بیش از حد مبتدی و هیجانزده تولید شدهاند و بسیاری دلایل دیگر. البته که رصدکردن دقیق این بازار هم کار دشواری است و کسی نمیتواند ادعا کند به تمام آثار (حتی در یک استایل) اشراف کامل دارد. بههرحال موضوع بحث، آلبومی از یک گروه جدید (با اعضای باسابقه) است که ٢٣ اردیبهشت هم در نیاوران روی صحنه میروند؛ آلبوم اقلیم اثر گروه مانگ. اعضای گروه؛ یعنی نیما سعیدی، امیرعلی طاهری و حامد حمیدزاده سابقه همکاری از اوایل دهه ٨٠ در گروه «سکوت شرق» را دارند. نیما سعیدی که آهنگساز اصلی گروه است، از دو عضو دیگر کمکارتر بوده و حالا مانگ میتواند برای او شروعی دوباره باشد. دو عضو دیگر اما از مهمترین و پرکارترین نوازندههای راک در سالهای گذشته محسوب میشوند که همکاری با گروههای بهنا، بیبند، میوت ایجنسی، دگردیس، آهیل و ساکن روان را در کارنامه دارند. آلبومشان هفت قطعه دارد که تماما بیکلام است، اما گویا در آلبوم بعدی و کنسرت آثاری باکلام هم وجود دارد. مانگ با این آلبوم سفری به اقلیم ایران میکند، اما در این سفر تنها از شهرها و واحهها «گذر» میکند. از گیلان و خراسان میگذرد و یادگاریهایی برای خود انتخاب میکند. اگر در هرکدام از این شهرها اُتراق میکردند، سوغاتیهای بیشتر و البته کمتردیدهشدهای را برایمان میآوردند. حالا شاید سوغاتشان دقیقا اصلیترین و معروفترین سوغاتی از آن شهر است و شاهدش قطعه دلنشینِ «گیله». مهمترین ویژگی قطعات این آلبوم «تم»های آن است که در برخی موارد دقیقا وام گرفته شده و برخی دیگر اورجینال هستند. تقریبا تمام این تمها فکرشده و جذاب هستند، اما در بسط و گسترش دچار مشکل میشوند؛ کلیشه نوازندگی. اینکه تعدادی نوازنده خوشفکر در کنار هم ساز بزنند و روی یک موتیفِ خوب کار کنند در اکثر موارد حاصلش ضعیف نمیشود، اما دیدگاه دقیق آهنگسازی هم ندارد. چنین موضوعی تا حدی باعث دفع مخاطب باسلیقه میشود و از سمت دیگر سطح آلبوم بالاتر از مخاطب عام است. اقلیم، وامدارِ بوم و بر فلات ایران است و از این منظر شاید آرتیستهایی مانند پویا محمودی و آریا عظیمینژاد چنین تجربیاتی را با مسیرهای دیگر انجام دادهاند. حالا مانگ با نگاهی به موسیقی بلوز و جَز این راه را دنبال میکند.
منبع: شرق