کد خبر: ۴۷۹۶۳۴
تاریخ انتشار:

نکاتی درباره «بی‌پدر» تماشای رنج دیگران *

ایده نمایش بی‌پدر، ایده‌ای است به‌شدت معاصر وام‌گرفته از داستان «شنگول‌ومنگول» قصه‌ای که در کودکی‌هایمان جریان دارد و به محض شنیدنش ترس از اجازه ورود دیگری به -حریم خصوصی- مان در کودکی شکل گرفته است...
به گزارش بولتن نیوز، ایده نمایش بی‌پدر، ایده‌ای است به‌شدت معاصر وام‌گرفته از داستان «شنگول‌ومنگول»  قصه‌ای که در کودکی‌هایمان جریان دارد و به محض شنیدنش ترس از اجازه ورود دیگری به -حریم خصوصی- مان در کودکی شکل گرفته است؛  زمانی که آیفون‌های تصویری و ابزار مدرن برای شناسایی آن دیگری پشت در وجود خارجی نداشت و تنهایی نسل فرزندانِ کارمندانی که برای ساعت‌های متمادی در را باید «قفل» می‌کردند. چنانچه این امر، نوستالژی بازی آتاری و نشانه‌هایش در لحظه‌لحظه این اثر حفظ شده است، از بروشور گرفته، تا افکت‌های صدا و... ما را به دهه ٦٠  پیش از ورود کامپیوترها و تلفن‌های هوشمند می‌برد. امروز اما تکنولوژی به حریم خصوصی ما تعرض کرده است و همان‌قدر خشونت؛ خشونتی که دیگر حتی تلاشی برای پنهان‌شدن نمی‌کند. هر روز تنها  اگر برای چند دقیقه‌ای در فضای مجازی، اینستاگرام و... بچرخید، حداقل چند عکس خشونت‌بار را ورق خواهید زد. جنگ، تجاوز، بی‌هویتی و درندگی انسان پست‌مدرن جهان را به سمت اضمحلالی تراژیک سوق می‌دهد. اما همه اینها بن اندیشه  نمایشی است که فانتزی خشونت‌بارش، بازنمایی معاصریتی است که با شتاب در آن زیست می‌کنیم و سیدمحمد مساوات به‌درستی آن را درک کرده است. 

نکاتی درباره «بی‌پدر» تماشای رنج دیگران *

ایده اصلی چیدمان واقعیت‌های بی‌پرده امروزی و ترس‌هایش؛ ایده‌ای  درخشان است. مطمئنا ما در ایران نیازمند گونه‌های مختلف اجرائی، تفاوت در سلیقه انتخاب درام و نگاه‌های متفاوت از یکدیگر هستیم؛ آنچه آثار نمایشی‌مان را از هم متمایز می‌کند و به مخاطب تئاتری اجازه می‌دهد تا تجربه دیداری و شنیداری متفاوتی از دیدن یک اثر نمایشی داشته باشد. گونه کمدی امروزه بیش از هر چیزی مخاطبان را به سمت خود کشانده، کمااینکه دیگر کمدی به سخیف‌ترین شکلش، عنوان تئاتر به خود گرفته است و مخاطب درجست‌وجوی قهقهه‌هایی بلند روانه سالن‌های نمایش می‌شود. دیگر آن «کاتارسیس» معروف رنگ باخته و جایگاهش را از دست داده است. پدیده‌ای ترسناک که می‌تواند کارگردان‌های جوان و حتی پیش‌کسوتان را به یک همسان‌گرایی تراژیک در دوره کاری‌شان سوق دهد. مساوات این مرز را گذرانده و دست به تجربه‌ای کاملا تئاتری زده است؛ تئاتری با فانتزی هولناکِ «فرزندخوری!» اما سؤال آنجایی مطرح می‌شود که لزوم نمایش امر خشونت‌بار به مثابه جنایتی هولناک  روی صحنه تئاتر چیست؟ مساوات در «بی‌پدر» با تمام تلاشش از ساختن اثری متفاوت، به‌شدت معاصر و نقادانه نسبت به جامعه خویش، دچار چند لغزش حرفه‌ای شده است. اول از همه مساوات به‌عنوان امری اخلاقی و حرفه‌ای باید پیش از اجرا به مخاطبش اجازه انتخاب دهد که آیا توانایی روحی و جسمی دیدن صحنه‌های خشونت‌بار را دارد یا خیر؟ نه‌تنها این اتفاق پیش از اجرا نمی‌افتد که عنوان «طراح عروسک» به این امر بار دیگری اضافه می‌کند که شاید بتوانیم با کودکانمان به دیدن این نمایش برویم؛ «شنگول‌ومنگول و حبه انگوری» که با عروسک همراه می‌شوند. انتخاب چنین عنوانی به جای «طراح قطعه» یا «اسپشیال»، آگاهانه به مخاطب ضربه می‌زند؛ ضربه‌ای که طراح و کارگردان خودش آن را در طول اثرش به صلابه کشیده و نقد می‌کند. سومین و آخرین نکته در این مقام زمانی است که مساوات زمان پست‌مدرن حاضر را برعکس شتاب جاری‌اش کش می‌آورد، مخاطب را همچنان به دردی محکوم می‌کند که می‌تواند از حوصله‌اش فراتر رفته و از لذت تماشای ایده هوشمندانه‌اش  جا بماند.  
*عنوان کتابی از سوزان سونتاگ
منبع: شرق

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین