افزون بر يك هزار علامت براي واقعه شريف ظهور بيان شده است. علائم ، دلالت بر ظهور دارند. اين علائم كه طيّ قرنها و سالها رخ ميدهند. بسياري از آنها رخ دادهاند و بقيه نيز در شرف وقوع و هم اكنون نيز در حال وقوع هستند. اينها موقعيّت و شرايط ما را تعريف ميكنند و گاه مانند تابلوهاي راهنما در جادّهها خطرات را يادآور ميشوند و...
بولتن نيوز: پر واضح است كه آن واقعة عظيم كه به تحوّل بزرگ و چند وجهي فرهنگي و مادّي
سراسر عالم ميانجامد و الزاماً تمامي اشكال و نظامهاي سياسي، اجتماعي،
اقتصادي موجود و سيستمهاي كنترلي و حفاظتي آنها را كه از پس قرنها شكل
گرفتهاند در هم ميريزد، بدون تمهيدات وسيع و زمينههاي چند وجهي و
آمادگي و طلب مستضعفان حادث نميشود.
نكتة مهم و اوّليه آن است كه
اين حادثة شريف، امري است واقعي كه در همين جهان، براي اين مردم و با
همراهي و طلب و تقاضا و استقبال آنان رخ ميدهد، گرچه در سير وقايع و
پيشرفت و اكمال آن تا وقت ظهور كبرا و پس از آن تا تأسيس دولت كريمة امام
مبين(ع) امدادهاي غيبي ياريرسان خواهند بود و از شروع قيام در روز عاشوراي
سال ظهور نيروهاي آسماني حضرت صاحب الزّمان(ع) و همراهانش را در بر داشتن
موانع مدد خواهند داد؛ ليكن در سالهاي قبل از ظهور آمادگي، استقبال و
اهتمام مستضعفان براي دست يازيدن به دامان منجيّ موعود و فراهم آوردن شرايط
و زمينهها، نقش تعيين كننده خواهند داشت و اگر جز اين بود، سالهاي غيبت
اين همه به درازا نميكشيد. به عبارتي قرار نيست بدون طلب و تمنّا و حركت و
خيزش مردم براي رفع ظلم و استقرار عدالت از خزانة غيب همه چيز را در سبد
ريخته و به آنها پيشكش كنند. چنان كه، قرار نيست آن امام عزيز، بدون ياري
دهنده و همراهي مردمي يك تنه از پس پردة غيبت بيرون جسته و پس از رودررويي
با همة طواغيت و ظالمان زمان همة موانع را برطرف ساخته و مردم را بر سر
سفره مهيّا فرا بخواند.
قرار بر استقرار نظامي است جهاني كه تمامي
قوانين فردي و اجتماعي تنظيم كنندة روابط اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي
آن، به دليل آنكه از منشأ و مصدر وحياني برميآيد در كميّت، كيفيّت و نحوة
اجرا با همة آنچه كه از گذشته تا به امروز ساري و جاري بوده، متفاوت بلكه
در تقابل است. درك آن همه، قبول و پذيرش آنها و بالأخره اجرا و پاسداشت
آنها نيازمند درجهاي از آگاهي، همعهدي و مجرياني است كه آن همه را در
مقياس جهاني و در ميان همة ملل جاري خواهند ساخت.
آنكه كامش در اثر بيماري تلخ است، عسل و انگبين را نيز تلخ ميفهمد.
در
تاريخ گذشتة امپراتوران رومي، حادثة قيام بردگان با فرماندهي، بردهاي
نيرومند به نام «اسپارتاكوس» معروف است. آن قيام به پيروزي رسيد، امّا
بردگان در خاطر و دوردست نگاه خود، تصويري جز نظام قيصران براي تنظيم
مناسبات و نظام اجتماعي، سياسي نداشتند. آنها گمان ميبردند پس از حذف
امپراتوري روم، از ميان بردگان شخصي چون اسپارتاكوس را به عنوان قيصر در
رأس همان امپراتوري خواهند نشاند.
نبايد فراموش كرد كه: قرار نيست
بر پايههاي امپراتوران شيطان صفت و در ميان همان مناسبات جهاني طاغوتي
منفور، دولت امام حق مستقر شود. اگر نيك بنگريد، ميبينيد كه از اين حيث و
به خاطر بسياري كجفهميها و ندانمكاريها سخت نيازمند پرسش و مستحقّ
سرزنش هستيم.
شايد امدادي غيبي بزرگتر از اين نباشد كه مستضعفان
دريابند از جادّة ليبرال سرمايهداري و ايدئولوژيهاي تجربه شدة غربي به
شهر امن موعود نميتوان رسيد. بايد دريافت كه حيات حقيقي از ميان خاكستر
اين جرثومة شيطاني سر بر ميكند.
از همين جاست كه امام صادق(ع) فرمودند:
«لكلّ اناس دولته يرقبونها ـ و دولتنا في آخر الدهر يظهر» (شيخ صدوق، الامالي، ص 396)
در جايي ديگر امام فرمودند: «... تا كسي نگويد اگر ما هم به حكومت ميرسيديم، به عدالت رفتار ميكرديم.» (الغيبه شيخ طوسي، ص 472)
بنابراين،
دو شرط «آمادگي ياوراني جان بر كف» و «ارتقاي فهم مردم از شرايط امروز»،
شرايطي را فراهم ميآورد تا «امام»، به اذن الله روي به مردم كنند.
اين دو مطلب در باب «شرايط ظهور» بود. «شرايط ظهور» با «علائم ظهور» متفاوت است.
«علائم ظهور» به قول استاد «مجتبي السّاده» در كتاب شش ماه پاياني صفحة 222، با شرايط ظهور متفاوت است.
افزون
بر يك هزار علامت براي واقعة شريف ظهور بيان شده است. علائم ، دلالت بر ظهور
دارند. اين علائم كه طيّ قرنها و سالها رخ ميدهند. بسياري از آنها رخ
دادهاند و بقيه نيز در شرف وقوع و هم اكنون نيز در حال وقوع هستند. اينها
موقعيّت و شرايط ما را تعريف ميكنند و گاه مانند تابلوهاي راهنما در
جادّهها خطرات را يادآور ميشوند و ميزان دوري و نزديكي ما را از مقصد و
مبدأ مينمايند؛ ليكن «شرايط ظهور» سخني ديگر است تا شرايط فراهم نشود،
ظهور هم واقع نميشود. اين در حالي است كه علائم پيش شرط ظهور نيستند. حتّي
ممكن است بسياري از علائم حادث نشوند.
شرايط در زمان ظهور فراهم
ميآيد، به عاليترين مرتبة خود ميرسد و واقعه را به اذن الله محقّق
ميسازند. چه بسا كه قبل از واقع شدن و پديداري بسياري از علائم بيان شده،
شرايطي فراهم آيد و به صورت واقعي همة اجزا را در مناسبات سياسي و اجتماعي
كنار هم قرار دهد و منجر به صدور حكم آسماني و مرتفع شدن پردههاي غيبت
شود.
از همين جاست كه عرض ميكنم، در عهدة ما تنها چشم داشتن به
علائم، شمارش آنها، بازگو كردنشان نيست؛ بلكه در تكليف ما حركت در مسيري
است كه «شرايط ظهور» را محقّق ميسازد.
هر موقعيّت و شرايط علائمي دارد. چنان كه بيماري و سلامتي نيز علائمي مخصوص خود دارد.
در
زندگي واقعي ما هيچ گاه به طور عمدي تن به بيماري نميسپاريم و تنها علائم
بيماري را رصد نميكنيم. در طيّ طريق معالجه، علائم بيماري جاي خود را به
علائم سلامتي ميدهند، چنانچه دارو و درمان را رها كنيد، علائم بيماري
شديدتر از قبل برميگردند و همة علائم و شرايط بهبودي را از بين ميبرند و
به عكس.
آنچه پيرامون ما و حتّي در ميان خانه و خانوادة ما ميگذرد
به تصريح روايات در زمرة علائم و نشانههاي آخرالزّماني ذكر شدهاند.
جملگي، علائم بيماري فراگير و مسري چند وجهي فرهنگي و مادّي هستند؛ ليكن به
هيچ وجه علامت سلامت و فراهم كنندة شرايط لازم براي مرتفع شدن بيماريهاي
فرهنگي و تمدّني ما نيستند. به عكس سير رو به قهقراي ما را مينمايانند.
فراهم آمدن شرايط هم براي خودش علائمي دارد.
اين
روزها، شرق اسلامي در گرداب آشوبهاي سياسي، اجتماعي افتاده است. «مصر»،
«تونس»، «ليبي»، «يمن»، «بحرين» و... روايات بسياري اين حوادث و آشوبها را
با عنوان «فتنه»، در زمرة علائم و نشانهها ذكر كردهاند. در ميان اين
آشوبها و فتنهها بسياري هلاك خواهند شد. رسول خدا(ص) از فتنههاي كمرشكن
ياد ميكنند كه در ميان امّت ايشان رخ ميدهد و حتّي مؤمنان را نيز هلاك
ميسازد. چنان كه رسول اكرم(ص) فرمودند:
«در ميان امّت من چهار فتنه
برپا ميشود. در فتنة اوّل آنقدر بلاها كمرشكن باشد كه شخص مؤمن گويد: اين
فتنه مرا هلاك ميسازد. در فتنة دوم شخصي با ايمان گويد: اين فتنه حتماً
مرا نابود ميسازد، در فتنة سوم، هر وقت خيال كنند كه تمام شده، باز
ميبينند كه ادامه مييابد و فتنة چهارم هنگامي روي دهد كه امّت يك روز با
اين و يك روز با آن ميباشد.»
راديو معارف
در ضمن به دوستم سهیل میگم که امام زمان فقط برای گردن زدن نمیاد امام میاد تا اصلاح بکنه آدمایی که درگیر گناه شدن چون در زمان ایشون حکومت جهانی برقرار میشه و اگه قرار باشه هرکی گناه کرده از طرف ایشون هلاک بشه که کسی باقی نمیمونه به عقیده من ایشون فقط ریشه های فساد و انسانهایی (با عرض پوزش از مقام انسان منظورم موجودات انسان نماست!) که غرق فساد شدند و جامعه خود رو شدیدا آلوده کردن به هلاکت میرسونه