کد خبر: ۴۳۳۴۶
تاریخ انتشار:
بازدید خصوصى و بسیار گران خانواده سلطنتی از اروپا

از رشد درآمد نفت تا سفر به اتریش و ويلاى سوورتا

درآمد فروش نفت ایران از سالى پنج ميليارد دلار درسال 1353 به سالى بيست ميليارد دلار درسال 1353 به بعد رسيد.( قدرت خرید یا ارزش دلار در دهه 1350 حداقل ده برابر قدرت خرید دلار در شرایط امروز بوده است.) شاه با فروش بى‏محاسبه نفت و خريد بى‏مطالعه انواع تسليحات و اخذ دلالى از بيگانگان، شرم‏آورترين اقدامات را در راستاى كسب ثروت شخصى انجام داد

بولتن نیوز:  در ماه دسامبر 1937 (آذر 1352) بعد از اجلاس فوق‏العاده سازمان اوپك در تهران، قيمت نفت افزايش زيادى يافت و به دنبال آن جارى شدن سيل مبالغ هنگفت حاصل از فروش نفت به سوى ايران راه یافت و شاه توانست ادعا كند: ايران را تا بيست سال آينده به سطح پنج قدرت اول جهانى خواهد رساند. طى سال بعد، درآمد فروش نفت كشور از سالى پنج ميليارد دلار به سالى بيست ميليارد دلار رسيد و ايران به يكى از كشورهاى ثروتمند جهان تبديل شد. ( البته باید توجه کرد که ارزش دلار در آن زمان چند برابر ارزش دلار در سال 1390 است و ارزش دلار آن زمان حداقل معادل 10 هزار تومان فعلی است)

    اين در حالى بود كه در تاريخ 4 فروردين 1353، در واشنگتن اعلام شد، دولت ايران با امضاى يك قرارداد، وام دويست ميليون دلارى به بانك جهانى داده است. درست ده روز پس از آن، شاه اعلام كرد «تا ده سال ديگر قدرت نظامى ايران همطراز قدرت نظامى انگلستان خواهد شد.  شاه با فروش بى‏محاسبه نفت و خريد بى‏مطالعه انواع تسليحات و اخذ دلالى از بيگانگان، شرم‏آورترين اقدامات را در راستاى كسب ثروت شخصى انجام داد و همين امر به مثابه مجوزى، ساير عوامل حكومتى را به غارت منابع ملى وادار كرد.  ريخت و پاشهاى شاهانه، برپايى بزم و جشنهاى آن‏چنانى، مسافرتهاى آشكار و پنهان به كشورهاى اروپايى و... براى شاه و خاندان و وابستگان او، رسميت قانونى يافت. خسرو معتضد در به تصوير كشيدن فضاى يكى از اين بزم‏ها، چنين نگاشته است:

«مجلس شام بسيار تماشايى است. روى ميز بزرگ و زيبايى در وسط تالار كاخ گلستان انواع اغذيه اروپايى جلب نظر مى‏كند. بيشتر غذاها اروپايى است ـ مارچوبه را از بلژيك و جگرغاز از استراسبورگ به تهران آورده‏اند. هفت خروار (دو تن) گل شامل دو هزار دسته عبارت از گلهاى ميخك، مريم، سوسن، ياس، كوكب، داوودى و ساير گلها در تالارهاى جشن عروسى چشم و مشام ميهمانان را نوازش مى‏كند. اما اين گلها كه اسامى آنها آشناست، هيچ يك از خاك ايران نيستند، آنها را كه گلهاى گلخانه‏اى هستند، با هواپيما از هلند به ايران منتقل كرده‏اند. گوشت گوسفندان را از استراليا و كانادا به ايران آورده‏اند.

    مينو صميمى در كتاب خود، سفرهاى سالانه زمستانى شاه به «سن موريس» سوئيس را چنين تشريح كرده است :

«سن موريس» پايتخت زمستانى ايران، بهترين موقع تفريحات زمستانى سوئيس از ماه ژانويه و زمانى آغاز مى‏شود كه سلسله جبال آلپ و جنگلهاى كاج دامنه‏اش را چادر سفيدى از برف مى‏پوشاند و گروه ثروتمندان مشتاق اسكى از سراسر جهان خود را به سوئيس مى‏رسانند، تا در پيست‏هاى متعدد آن، مشغول بازى شوند. شاه و درباريان نيز از جمله افرادى بودند كه همه ساله از حدود 20 ژانويه براى اسكى و ساير تفريحات به سوئيس مى‏آمدند و بعدا در ماه مارس به ايران برمى‏گشتند، تا تعطيلات بهارى خود را در ويلاهاى كرانه درياى خزر بگذرانند. در بين پيست‏هاى مختلف اسكى سوئيس، دربار ايران معمولاً «سن موريس» را انتخاب مى‏كرد كه گرچه محلى است بسيار لوكس و پر هزينه، ولى دسترسى به آن از بقيه تفريحگاههاى زمستانى سوئيس مشكل‏تر است و... از نظر امنيتى باعث آسودگى خاطر محافظان شاه و خطر اقدامات مخالفان شاه را به حداقل مى‏رساند. چون به‏طور معمول، اولين محل توقف شاه و ملكه در سوئيس، شهر زوريخ بود، از اين‏رو همه ساله قبل از آغاز سفر شاه، دو طبقه كامل از گراند هتل «دولدر» براى مدت دو ماه اجاره مى‏شد تا مورد استفاده شاه و همراهان وى در زوريخ قرار گيرد. شاه و ملكه قاعدتا پس از يك هفته اقامت در زوريخ، براى گذراندن بقيه دوره سفر خود عازم سن‏موريس مى‏شدند، ولى سفارتخانه، اجاره دو طبقه كامل هتل «دولدر» را تا پايان دو ماه كماكان مى‏پرداخت. شاه و ملكه از زوريخ به وسيله هواپيماى كوچكى كه توسط سفارتخانه اجاره مى‏شد، به فرودگاه شهر «سامدان» مى‏رفتند و در آن‏جا نيز چند خودرو با راننده آماده بودند تا آنها را به سن موريس برسانند.

بعد هم بلافاصله دو طبقه هتل «دولدر» زوريخ به محل تشكيلات موقت ادارى تبديل مى‏شد تا به وسيله كارمندان گوناگون وزارت خارجه، دربار و سازمان امنيت، ارتباط دايم بين تهران و سن‏موريس برقرار باشد...در زمستان 1968 بعد از برگزارى تظاهرات ضد شاه در مقابل گراند هتل «دولدر» زوريخ، شاه به سفارت دستور داد، يك ويلاى مجلل در سن‏مورس برايش تهيه كنند و ما با جست‏وجو در سن‏موريس، هرگز نتوانستيم محلى براى اقامت شاه و ملكه پيدا كنيم. «سوورتا» با روبناى سنگ گرانيت و سالن‏هاى بزرگ خود، مجلل‏ترين و زيباترين ويلاهاى سن‏موريس به نظر مى‏آمد و چون فاصله زيادى با هتل سوورتا نداشت، همراهان شاه نيز مى‏توانستند با اقامت در اين هتل، چندان از محل زندگى ارباب دور نباشند. حسن ديگر ويلاى سوورتا اين بود كه از نظر موقعيت مكانى، على‏رغم جنبه مركزيت خود، حالت منزوى داشت و فاصله‏اش با بقيه ويلاهاى موجود در محل، امتياز بزرگى از نظر امنيتى محسوب مى‏شد...در زمستان 1970 شاه و ملكه على‏رغم انتقاد سخت مردم سوئيس از آن همه ولخرجى‏ها، توانستند براى اولين بار در سفر خود به سوئيس، پس از ورود به سن‏موريس، در ويلاى «سوورتا» اقامت كند

    سند اين بخش گزارشى است از مقاله مندرج در روزنامه اسرائيلى داوار، چاپ تل‏آويو. اين سند بيانگر گوشه‏اى از سوءاستفاده‏هاى بيكران و ريخت‏وپاشهاى عياشانه محمدرضا پهلوى در سفرهاى اروپايى خود است. اين مقاله در حالى در روزنامه فوق‏الذكر به چاپ رسيده و به نوعى عليه متحد هميشگى و دوست هم‏پياله خود، دست به افشاگرى زده است كه محمدرضا پهلوى در تاريخ 17 بهمن 1353 در مصاحبه با تلويزيون تلويزيون آمريكا چنين گفته است :

«چشم آبى‏ها بايد از خواب خودپسندى بيدار شوند. من پدر خوانده اسرائيل نيستم (!!)

    و متن اين سند، چنين است :

گزارش مسافرت شاهنشاه آريامهر به اتريش

منظور : استحضار تيمسار رياست ساواك

خلاصه ترجمه مقاله مندرج در روزنامه اسرائيلى داوار چاپ تل‏آويو درباره مسافرت شاهنشاه آريامهر به اتريش تحت‏عنوان «بازديد خصوصى گرانبها» كه از طريق وزارت امورخارجه واصل شد به شرح زير از عرض مى‏گذرد:

ايران بايد اقلاً 250 تن نفت بفروشد تا مخارج بازديد خصوصى كوتاه محمدرضا شاه پهلوى شاهنشاه ايران را به وين تأمين كند.

طبق حساب احتياط‏آميز روزنامه‏هاى وين مخارج شاهنشاه و همراهان مثل مخارج هتل، معاينات پزشكى و ضيافت به افتخار ميهمانداران خود روزانه پنجاه هزار شيلينگ (205000 ريال) به صندوق اتريش وارد ساخت.

از اين‏رو تعجب‏آور نيست كه رئيس جمهورى و صدراعظم و وزير امورخارجه اتريش هنگام فرود آمدن و پرواز شاهنشاه در مقابل هواپيما ايستادند در حالى كه چنين استقبالى به‏طور كلى تنها هنگام بازديد رسمى سران كشورها به‏عمل مى‏آيد.

اين بازديد براى صنايع اتريش نيز مقرون به صرفه بود زيرا كارخانه‏هاى بزرگ اين كشور موفق شدند با معظم‏له روابط مهمى برقرار سازند. صحبت از تأسيس يك كارخانه توليد واگنهاى راه‏آهن توسط اتريشى‏ها در ايران و همكارى در رشته‏هاى ديگر است.

بنابراين مقامات اتريشى براى جلب رضايت ميهمان خود، مأموران امنيتى را براى حفظ جان معظم‏له در قابل ايرانيهاى مخالف ساكن در وين و سه خرابكار عرب كه روزنامه‏هاى وين گزارش دادند كه قصددارند به جان شاهنشاه سوءقصد كنند، وارد عمل كردند.

رسما اعلام شد كه شاهنشاه براى معاينه نزد پروفسور فلينگر وارد وين شده‏اند ولى فعاليتهاى سياسى و تبليغاتى وسيع، ضيافتهاى رسمى، مصاحبه‏هاى مطبوعاتى و راديو تلويزيونى بر آن اضافه شد. شاهنشاه در ملاقات با روزنامه‏نگاران در مورد افزايش بهاى نفت ـ تورم پول در جهان و جنگ اعراب و اسرائيل مطالبى عنوان نمودند.

در وين گفته شد كه در چنين صورتى همه چيز بر وفق مراد است و تنها علياحضرت فرح همسر شاهنشاه كه تنها چند دقيقه در اتريش اقامت داشتند، كار خوبى نكردند، زيرا مى‏توانستند در اتريش به اتفاق والاحضرت غلامرضا پهلوى به ورزش روى برف بپردازند. ا

ين موضوع باعث خوشحالى خوانندگان مجلات مصور اتريش مى‏شد زيرا به علياحضرت فرح ملكه زيبا و بانو ثريا ملكه پيشين ايران بيش از بهاى نفت و سياست توجه دارند و اين موضوع همچنين متصديان جهانگردى اتريش را خوشحال مى‏كرد كه علياحضرت نيز چندين تن نفت وارد كشور مى‏كردند.

اداره كل هفتم بهرامى

 

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین