چهارنکته دربارهی صوت تازه منتشرشدهی آیتالله منتظری دربارهی اعدامهای سال67
این ملاقات یک دیدار محدود در اول ماه محرم بوده که پس از دونامهی انتقادی منتظری به امام درباره حکم ایشان راجع به اعدام منافقین و به دعوت منتظری صورت گرفته است.
گروه سیاسی: دیشب سایت آیت الله منتظری صوت سخنان انتقادیاش از اعدام منافقین در دیدار 24مرداد67 با جمعی از مسئولین قضایی را منتشر کرد. کانالهای رسانه های مختلف هم با آب و تاب آن را دست بدست کردند.
به گزارش بولتن نیوز، فارغ از تبِ رسانهای قضیه باید به چند نکته توجه کرد:
الف) برگ جدیدی از تاریخ ورق نخورده و حرف ناگفتهای منتشر نشده است. یادداشت دهمحور اصلی این سخنرانی بیش از 15سال قبل در خاطرات آقای منتظری منتشر شده است.
این ملاقات یک دیدار محدود در اول ماه محرم بوده که پس از دونامهی انتقادی منتظری به امام درباره حکم ایشان راجع به اعدام منافقین و به دعوت منتظری صورت گرفته است.
حاضرین آقایان نیری قاضی شرع اوین، اشراقی دادستان، رئیسی معاون دادستان و پورمحمدی نماینده وزارت اطلاعات هستند. ده دقیقه ی آخر صوت، حاشیه های مهمتر از متن است.
جر و بحثهای آقای منتظری و اصرار بر عیبجویی و اشکالتراشی از صحبتهای حضار و لحن و تعابیر تندی درباره شورای عالی قضایی مثل "مرده شورشان را ببرد" و انتقادات تند از آقای موسوی اردبیلی رییس شورای عالی قضایی نشان از ذهنیت شکل گرفته ایشان نسبت به ماجرا دارد.
ب) «ارائه اطلاعات غلط به آیت الله منتظری توسط اطرافیان» یکی از مسائلی است که بارها مورد انتقاد دلسوزان انقلاب از جمله امام قرار گرفته بود. این مساله در سخنان آیتالله منتظری در این دیدار هم خود را نشان میدهد.
یکی از مسائلی که آیتالله منتظری روی آن مانور میدهد نقل خاطرهای دروغ و خلاف واقع از یکی از حکام شرع درباره برخود با زندانیان سرموضع است. آقای متظری در این ملاقات این خاطره را از نامهی 13مردادش به امام-پیوست 154 کتاب خاطرات- از رو میخواند: سه روز قبل قاضي شرع يكي از استانهاي كشور كه مرد مورد اعتمادي مي باشد با ناراحتي از نحوه اجراء فرمان اخير حضرتعالي به قم آمده بود و مي گفت مسئول اطلاعات يا دادستان -ترديد از من است- از يكي از زندانيان براي تشخيص اين كه سرموضع است يا نه پرسيد تو حاضري سازمان منافقين را محكوم كني گفت آري، پرسيد حاضري مصاحبه كني؟ گفت آري، پرسيد حاضري براي جنگ با عراق به جبهه بروي؟ گفت آري، پرسيد حاضري روي مين بروني گفت: مگر همه مردم حاضرند روي مين بروند؟ وانگهی از من تازه مسلمان نباید تا این حد انتظار داشت. گفت پس معلوم می شود تو هنوز سر موضعی. و با او معاملهی سرموضع انجام داد و اعدام شد.»
مرحوم احمد خمینی در رنجنامه خود خطاب به آیتالله منتظری درباره این خاطره مینویسد: حضرت آيت الله شما سپس نتيجه گرفتيد و گفتيد چون اين شخص گفته است كه من روي مين نميروم محكوم به اعدام شده است ومعامله "سرموضع" با او كرده اند. در حالي كه همان قاضي شرع مورد اعتماد شما پيش من آمد و صريحاً گفت آقاي منتظري به من دروغ نسبت داده است من اين گونه نگفتم. كه من به او گفتم شما در مورد آقاي منتظري چنين چيزي نگو ممكن است ايشان اشتباه فهميده باشند. بعد مسئولين اطلاعات و امور قضايي آن استان را خواستم، آمدند و جريان را به آنها هم گفتم آنها اظهار داشتند كه اصلاً بحث اين گونه نبوده است و تقريباً تمام اين نوشته حضرتعالي را تكذيب كردند. حال اگر اين مسايل را از اطلاعات و دادستاني به ما بگويند چون حرف سربازان گمنام امام زمان است و آنها مهدي هاشمي را اعدام كرده اند پيش شما دروغ است و اگر مخالفين و دستيارانشان بگويند عين واقعيت است.»
ج) از دقیقهی 23 صوت منتشرشده به بعد یکی از حضار در واکنش به سخنان تند آیتالله منتظری صحبت میکند. سخنان این مقام قضائی -که احتمالا آیتالله نیری است- باطلکنندهی خیلی از ادعاهای پوچ و دروغ آیتالله منتظری و منافقین و ضدانقلاب دربارهی اعدام منافقین سرموضع است. سخنان بسیار خواندنی که جا دارد تمام و کمال پیاده و منتشر شود.
او ادعای خلاف واقع آقای منتظری درباره «شیوهی کار» را اینگونه رد میکند: «خداشاهده که ما با این نیت که روز قیامت باید جواب این را بدهیم در خدمت برادرها جلسه تشکیل دادیم و تک تک اینها را آوردیم تو اتاق. مورد داشتیم که چهاربار این را آوردیم باهاش صحبت کردیم. کرارا داشتیم که سه بار باهاش صحبت کردیم. یعنی تا اونجایی که واقعا به مرحله ی صددرصد نرسیدیم که اون عنوانی که امام معین فرمودهاند دربارهی این صدق میکند، امضاء نکردیم. مواردی که تا به حال اجرا کردیم تمام مواردی بوده که به اتفاق آراء بوده. بعضی از موارد جناب حاجآقای اشراقی احتیاط میکردند، باز با بعضی برادران دیگری که در زندان بودند مشورت میکردند. الان موارد متعددی داریم که دو امضا دارد و ما اصلا اجرا نکردیم.»
او حتی از عدم اعدام برخی منافقین که برادر یا خواهر اعدامی داشتهاند یا تکفرزند بودهاند خبر داده و میگوید «حدود چهل مورد داریم که به اتفاق آراء امضا کردیم. فقط به لحاظ اینکه اینها یا تنها فرزند خانه بودند یا پسری بوده که خواهرش یا برادرش اعدام شده، حدود بیست و چند نفر هم داریم که وقتی آمدند زندان حدود شونزده هفده سالشون بوده و الان بیست و سه چهارسالشونه. حدود چهلتا از اینها هم که سه تا امضا داره اجرا نکردیم. فقط به این لحاظ که گفتیم تا آخرین روز یک اتمام حجت دیگری با اینها بشه که اگر واقعا راهی برای برگشت نبود اونوقت اجرا شود.»
دربارهی اعدام زنان و دختران هم برخلاف آنچه آقای منتظری از دیگرانِ مورد اعتمادش نقل میکند، میگوید «به التماس افتادیم که طرف دوخط بنویسد و برش گردانیم به زندان»
د) آقای منتظری در سخنان ابتدای دیدار با لحنی تند و تیز عمل به این حکم امام-یعنی اعدام منافقین سرموضع – را «بزرگترین جنایتی که در جمهوری اسلامی شده» لقب میدهد و خطاب به حاضران میگوید: «شما را در آینده جزو جنایتکاران در تاریخ مینویسند».
اینکه هربار بحث انتقاد طیف آیتالله منتظری از خشونت و جنایت میشود، توسط منتقدانش اسم سیدمهدیهاشمی و ماجرای قتل مرحوم شمسآبادی به میان میآید به یک پینگ پونگ تکراری تبدیل شده.
اما نکتهای هست که کمتر مورد توجه قرار میگیرد و آن هم اینکه ماجرای قتل مرحوم شمسآبادی که شخص سیدمهدی و بعدها آیتالله منتظری و همه اعوان و انصارشان میکوشند آن را مبهم جلوه بدهند به کنار؛ سایر قتلهای جریان سیدمهدی را میتوان انکار کرد؟
سال 64 بود که عباسقلی حشمت از مخالفان بومی سیدمهدی به یکباره مفقود شد و جنازهاش بدست نیامد. پس از دستگیری سیدمهدی و اطرافیانش در سال 65 قتل حشمت یکی از سوالات بازجویی آنهاست ولی سیدمهدی و یارانش قتل را منکر میشوند. اما نهایتا پس از ارائهی مکاتبات محرمانهی سیدمهدی و دوتن از همدستانش -که با پنهانکردن کاغذ در دستشویی صورت میگرفت- به آنها؛ لب بازکرده و به قتل اعتراف میکنند. جسد حشمت و دو فرزندش هم پس از یکسال و نیم با آدرسی که آنها میدهند از زیرخاک کشف میشود.
تاریخ قضاوت خواهد کرد چه کسی جنایتکار است؟ کسی که با فتوای ولیفقیه و مرجع تقلید زمان، محاربین را اعدام کرد یا کسی که مخالفان سیاسیاش را در ماه رمضان کشت!
خدایا با این لباس در ان دنیا چگونه پاسخگوی اعمالشان خواهند بود .میدانم به لباس نیست؟لباس پوششی برای اجرای منویات ذرون است.وای اهرت این امضا کنندگلن چه نزدیک وعذای اور است؟ وای خدایا
تفكر شريعتيسم آخرش التقاط و انحراف وكشتار و ترور مردم متدين است كه اوج آن در دهه شست به وفور ديده شد حال اگر ميشد به اين جوانان (كه گول روجي زنباره و مريم ازدانلو، بنده ي شهوت مقام بودند) بيشتر فرصت داده ميشد شايد كه از راه كج و التقات بر ميكشتند. دشمن هر روز به ترفندي مي خواهد مردم را از انقلاب جدا كند تا بتواند دوباره بر گورده اين ملت سوار شود و هميشه شيره جانشان را بمكد.