کد خبر: ۳۳۲۶۶۶
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار:

اخلاق انتخابات

 گروه اجتماعی - اخلاق یعنی تنظیم رابطه .و برای انسان چهار نوع رابطه قابل تصور است. یعنی انسان به حصر عقلی می­فهمد که دارای 4 گونه رابطه است.

1ـ رابطۀ انسان با خودش: دقیق­ترین معنای اخلاق در اینجا شکل می­گیرn اینجاست که خودشکوفایی شکل می‌گیرد. این خود شکوفایی در صورتی که منجر به تأمین نیازهای متعالی مثل نیاز به عزت نفس شود و در سایه سار پیوند با خالق شکل گیرد خود شکوفایی راستین خواهد بود و انسان را متخلق به اخلاق حقیقی می­کند.

2ـ رابطۀ انسان با خدا : این نوع ارتباط تحت عنوان" اخلاق بندگی " نامیده می­شود. انسان می­فهمد دارای فقر وجودی است و همین احساس فقر وجودی، او را به خداوند فرا می­خواند. خود خداوند با مسیرهایی که معرفی کرده این ارتباط را تسهیل کرده است؛ مسیرهایی مثل: اعتقاد و پرستش، ایمان، توکل و تشکّر.

3ـ رابطۀ انسان با طبیعت : این نوع ارتباط تحت عنوان" اخلاق زیست محیطی "هم نامیده می­شود. طبیعت و محیط زیست سه کارکرد درهم تنیده دارد : یکی اینکه آدمی را به تأمین نیازهای معیشتی او فرا می­خواند. دوم اینکه حس زیباشناسی آدمی را تأمین می­کند و سوّم اینکه در یک نگاه عمیق­تر، خودِ طبیعت و محیط زیست، نشانه­های فراوانی برای هدایت انسان به سوی خدا فراهم می­آورد. چگونگی تعامل انسان با طبیعت بستگی دارد به سطح بینش و آگاهی انسان.

4ـ رابطۀ انسان با انسان : این نوع ارتباط تحت عنوان" اخلاق اجتماعی" نامیده می­شود. یعنی آن نوع اخلاقی که در نسبت با بودن دیگران شکل می­گیرد. قسمت زیادی از مسائل اخلاق، در رابطه با انسان­های دیگر پیدا می­شود. بسیاری از رذایل و فضایل اخلاقی به زندگی اجتماعی انسان بستگی دارد.

 به گزارش بولتن نیوز، ما انسان­ها در مجموعه­ ای به نام جامعه زندگی می­کنیم. یعنی همۀ ما، اجزاء و عناصر مجموعه­ای هستیم که بر یکدیگر تأثیر می­گذاریم و از یکدیگر تأثیر می­پذیریم. انسان موجودی است بالطبع اجتماعی. اجتماعی بودنِ سرشت آدمی نیز در بردارندۀ این معناست که اجتماع، زمینۀ مهم تحول او است.

اگر جامعه، زمینۀ مهم تحول انسان است بنابراین حاکمیت مناسبات صحیح اخلاقی در اجتماع زمینۀ رشد و تکامل آدمی را فراهم می­آورد و مناسبات غلط اخلاقی در اجتماع زمینۀ افت و نزول او را می­سازد.

درست است که همۀ انسان­ها در اندیشه و جستجوی «زندگی خوب» هستند، چرا که یک زندگی خوب و شایسته، پربهاترین چیزهاست، اما واقعیت این است که زندگی خوب و شایسته، نه خود به خود حاصل می­شود و نه خود به خود پایدار می­ماند.زندگی خوب و شایسته، آنگاه حاصل می­شود که مردم یک جامعه، آن را بشناسد، تعریف آن را بدانند، مؤلفه­های تشکیل دهنده آن را بشناسد و مسئولیت ایجاد، استمرار و نگاه داریش را برعهده گیرند. لذا داشتن و شناختن الگوهای صحیح و مناسبت در تعاملات اجتماعی، برای برخورداری از یک زندگیِ اجتماعیِ خوب و شایسته، یک ضرورت است.اینجاست که مسألۀ اخلاق اجتماعی ضرورت می­یابد. زیرا اخلاق اجتماعی است که فراهم­آورندۀ الگوهایی صحیح در روابط اجتماعی است.

تأثیرات متقابل دین و فرهنگ برشکل­گیری اخلاق اجتماعی

انسان به واسطۀ برخورداری از قوه و گوهر عقل، دارای دستاوردهایی است . یکی دستاوردهای مادی و دیگری دستاوردهای غیر مادی. به دستاوردهای مادی انسان «تمدن» و به دستاوردهای غیرمادی او «فرهنگ» می­گویند.

دستاوردهای مادی انسان شامل هرآن چیزی است که جنبۀ مادی و عینی به خود گرفته است. اما دستاوردهای غیر مادی او شامل علم، فلسفه، هنر، دین و آداب و رسوم می­باشد.در این تلقی، دین، ذیل فرهنگ قرار می­­گیرد. در تقسیم­بندی دیگری جنبه­های غیرمادی دستاوردهایِ انسان نیز (یعنی تمدن)، اصالتاً ذیل فرهنگ قرار می­گیرند زیرا محصول تفکر و عقل انسانی هستند. بنابراین فرهنگ عبارتست از مجموعه امور مادی و غیر مادی که آدمی در طول تاریخ، آن­ها را آفریده است. فرهنگ راه و روش زندگی است که هر جامعه­ای برای خود دارد.

مهم­ترین تجلیات غیر مادی فرهنگ عبارتست از علم فلسفه، هنر، دین، اخلاق و آداب و رسوم. و مهم­ترین تجلیات مادی فرهنگ که از آن به تمدن تعبیر می­شود عبارتست از ساختمان­ها، راه­ها، صنایع و تکنولوژی و مصنوعات بشری.

با این توضیحات اهمیت و جایگاه فرهنگ آشکار می­شود. به راستی همین فرهنگ است که وجه تمایز زندگانی انسان از زیست حیوانی است. زیرا زیست حیوانی کاملاً بر مدار غرایز شکل می­گیرد. اما زندگانی انسانی بر مدار تفکر و عقلانیت و فراتر رفتن از غریزه سامان می­یابد. اگر بنابر فرض، روزی بتوان فرهنگ را از جامعۀ بشری حذف کرد، چه تفاوتی بین زندگی انسانی و زیست حیوانی باقی می­ماند؟

بنابراین در اهمیت و جایگاه فرهنگ، همین بس که فرهنگ، هویت بخش جوامع بشری است.فرهنگ رابطی است که بین انسان و جهان، تعادل ایجاد می­کند. منظورم از جهان، محیط پیرامونی انسان است. این محیط پیرامونی می­تواند طبیعت باشد یا محیط زندۀ انسانی، یعنی سایر انسان­ها. لذا انسان­ها به واسطۀ فرهنگ است که به هم می­پیوندد و خود را به اشتراک می­گذارند و همین مشترکات است که یک فرهنگ را شکل می­دهد.فرهنگ جامعه، علاوه بر آن که هویت جامعه را رقم می­زند، می­تواند نقش مهمی در هدایت و تعالی جامعه نیز داشته باشد.

برهمین زمینه است که می­توان از فرهنگ خوب یا فرهنگ بد سخن به میان آورد. اینجاست که مبانی ارزشی فرهنگ مطرح می­شود. ارزش یعنی مطلوبیت. ارزش تصّور و ادراک فرد یا جامعه است دربارۀ مطلوب بودن چیزی. در دل مفهومِ ارزش، نوعی ارزیابی نهفته است. یعنی ارزش، نوعی طبقه­بندی پدیده­ها به خوب و بد، یا مثبت و منفی است. فرهنگ خوب، فرهنگی است که جهت­گیری­های اخلاقی و ارزشی­اش، خوب باشد.

آن­گاه که جهت­گیری ارزشی یک فرهنگ، به سمت ارزش­های راستین، والا و الهی باشد، موجبات ترقی، رشد و تعالی جامعه را نیز فراهم خواهد کرد. طبیعی است که فرهنگی که جهت­گیری اخلاقی و ارزشی­اش به سمت ارزش­هایی چون صلح، قناعت، شفقت، عدالت، اعتدال، صداقت، علم­آموزی، خردپروری و نظایر آن باشد نتیجه­اش اخلاقی شدن جامعه و هدایت و تعالی خواهد بود و فرهنگی که جهت­گیری اخلاقی و ارزشی­اش به سمت اموری چون پرخاشگری، ستیزه­جویی، جاه­طلبی، منفعت طلبی، رفاه طلبی و ضدیت با دانش و آگاهی باشد، موجبات سقوط و انحطاط اخلاقی جامعه را فراهم خواهد کرد.

برهمین زمینه عرض می­کنم که فرهنگ دینی که بر شالودۀ وحی و مصالح الهی شکل گرفته است با کنترل غرایز پست و با تجلی بخشیدن به ویژگی­های فطری، آرمان­های اخلاقی و کمال روحی فرد و جامعه را تضمین می­کند.

خروجی دینداری، اخلاقی شدن آدمی است. پیامبر اکرم خود می­فرماید : اِنّی بُعِثتُ لِاٌتِمّمَ مَکارمَ الاخلاق.

برانگیخته شده­ام برای تکمیل و تتمیم مکارم اخلاقی.

آیا دموکراسی براساس اخلاق اجتماعی جوامع می­تواند متفاوت باشد؟

واژۀ دموکراسی از واژۀ یونانی «دموس» که بعدها معادل واژۀ مردم گردید و «کراتوس» به معنای اقتدار و حکومت کردن آمده است. آبراهام لینکلن دموکراسی را «فرمانروایی مردم، از سوی مردم و برای مردم» تعریف کرده است.

بررسی سیر تاریخی مفهوم دموکراسی و نحوۀ اجرای آن نشاندهندۀ این است که دموکراسی براساس اخلاق و ارزش­های اجتماعی جوامع می­تواند تعاریف مختلفی پیدا کند. مثلاً در آتن باستان، مصداق مردم، فقط «مردان توانگر و آزاد آتنی» بودند و سایر مردم از جمله زنان، بردگان و غیر آتنی­ها حق رأی دادن و مشارکت در حکومت نداشتند.

تأکید دموکراسی بر «قانون­گرایی» «نظارت پذیری» و «مشارکت» است. یعنی دموکراسی در چارچوب این سه مفهوم خود را سامان می­دهد. هر سۀ این مفاهیم از مؤلفه­های مهم دموکراسی است. اما تاریخ دموکراسی، به ویژۀ در دوران معاصر نشان داد که در قالب دموکراسی گونه­های تازه­ای از خودکامگی و دیکتاتوری، تجلی یافت. ظهور و بروز دموکراسی­های توتالیتر مانند کمونیسم و فاشیسم که طی آن دولت یا حاکم، خود را حتّی تجسم مردم می­دانستند از نمونه­های آشکار ظهور خودکامگی در قالب دموکراسی است.

واقعیت این است که مفاهیم مهمی چون «قانون­گرایی» «نظارت پذیری» و «مشارکت»، نیاز به شهروندان و مردمی دارد که حاکمیت قانون را پذیرفته باشند و این پذیرش به یکی از اجزای مهم فرهنگی آنها تبدیل شده باشد. بنابراین، حاکمیت قانون نیاز به زمینه­های ذهنی دارد که یکی از آن زمینه­های مهم فکری اخلاق است. لذا در پیشبرد جامعۀ مدنی، در حل و فصل مشکلات ناشی از شهرنشینی و در صدور افعال جمعی، این اخلاق است که بر صدر می­نشیند و زمینۀ اعمال قانون­گرایی، نظارت پذیری و مشارکت را فراهم می­آورد.

اخلاقی زیستن کارکردهای مثبت و مبارکی دارد. در حوزۀ اخلاق اجتماعی، مهم­ترین هدف و کارکرد اخلاقی زیستن عبارتست از جلوگیری از تنازع انسان­ها با یکدیگر، ممانعت از رساندن درد و رنج به یکدیگر و فراهم آوردن جامعۀ مطلوب مبتنی بر رفاه، امنیت، عدالت و آزادی.

ملاحظه می­شود که این هدف و کارکرد، عیناً مورد ادعای علم حقوق نیز هست، اما واقعیت این است که حقوق و قوانین، بدون برخورداری جامعه از مؤلفۀ اخلاقی مطلوب نمی­تواند چنین هدف و کارکردی را تأمین نماید. زیرا حوزۀ حقوق، حوزۀ مهار دیگران است با نیروی قانون؛ اما حوزۀ اخلاق، حوزۀ مهار خویش است با نیروی درون. به قول لائو تسه :

«دیگران را با مطالعه می­توان شناخت و خویشتن را با معرفت و زندگی؛ مهارکردن دیگران با نیروی جسمانی است و مهارکردن خویش با نیروی روانی».

دموکراسی­های امروزی نیاز به زیربناها و مؤلفه­های اخلاقی دارد. آن هم نه اخلاق لیبرالی، بلکه اخلاق اجتماعی الهی و معنوی که متضمن سعادت دنیوی و اُخروی باشد. دموکراسی امروزی، نیاز به شهروندانی فعال، آگاه و مسئولیت پذیر دارد، شهروندانی که بر سعادت و خوشبختی دیگران راغب و حساس باشند، در برابر افعال ارادی خود مسئول باشند و به ارزش­های متعالی اجتماعی و اخلاق اجتماعی پای­بند باشند.

نجبگان هرجامعه، خصوصاً نجبگان سیاسی باید چه ویژگی­های اخلاقی را داشته باشند؟

ملاک­ها و ویژگی­های کلان و خرد اخلاقی بیشماری را می­توان برای بخبگان جامعه در نظر گرفت.

به نظر بنده یکی از مهم­ترین ویژگی­هایی که می­توان برای نخبگان و اصولاً انسان­های خوب در نظر گرفت، «اصالت» است. انسان خوب، انسانی است اصیل. و نخبگی به معنای حقیقی آن با اصالت درهم تنیده است. اصالت به معنای داشتن تبار خانوادگی نیست، تبار خانوادگی اصالت نمی­آورد. اصالت به داشتن اقتدار و نخبگی ناشی از برخورداری از ثروت و مال و جاه نیست. اصالت معنای خاصِ خود را دارد. اصالت یعنی انطباق زندگی آفاقی و بیرونی آدمی با زندگی انفسی و درونیِ او. یعنی درون آدمی با برون او ، یکی باشد. عدم تطابق این دو، پدیدآورندۀ صفت اخلاقی مذمومی است به نام تزویر، ریا و دورنگی.

لذا تزویر، نه فقط آدمی را از حوزۀ دین و دینداریِ حقیقی خارج می­کند، بلکه اساساً آدمی را از قلمرو انسانیت و اخلاق انسانی نیز خارج می­کند. بی­جهت نیست که مبارزه با آتش تزویر و زهد ریایی که خرمن دین را خواهد سوخت این همه در غزل­های حافظ شیرازی موج می­زند، زیرا او هم، چون هر متفکر و نخبۀ راستین دیگری، دغدغۀ اصالت انسان را داشت.

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو

توجه به این نکته ضروری است که خروجی دین اخلاقی شدن و اصالت یافتن آدمی است و عدم انطباق درون آدمی با برون او، خروج از دینداری حقیقی است.

نتیجۀ چنین اصالتی، صراحت و صداقت است. صراحت و صداقتی که به عنوان یک ارزش والای اخلاقی، مورد نیاز همۀ آحاد جامعه، به ویژه نخبگان سیاسی جامعه می­باشد و به سیاست و مواضع سیاسی آنها رنگ و بوی اصالت می­بخشد.

یکی دیگر از ویژگی­های اخلاقی که به ویژه در نخبگان سیاسی و فعالیت­های سیاسی آن­ها بسیار مؤثر است این است که ملاک عملشان و گفتارشان، باورهای صحیح عقلانیِ برآمده از ضمیرشان باشد، نه برآمده از خواسته­هایی نفسانی و تمایلات هیجانی، غریزی و غیر عقلانی.

آدمی اگر براین مدار قرار بگیرد یعنی ملاک عمل و گفته­­اش را باورهای صحیح عقلانی ـ الهی در نظر بگیرد واجد بسیاری از فضایلِ اخلاقیِ دیگر مانند نرم­ خویی، دوراندیش، حرص برکسب دانایی، صبوری و میانه­روی می­شود.

یک نماینده مجلس به طور خاص چه ویژگی­های اخلاقی داشته باشد؟

نخستین ویژگی اخلاقی که برای یک نماینده متصور است اصالت است. یعنی انطباق درون با برون. یعنی نگوید و عمل نکند آنچه را نمی­داند یا آنچه را بدان باور ندارد.

دیگر اینکه وظیفه­شناس و مسئولیت­پذیر باشد. واقعیت این است آدمی با شنیدن و دیدن وقایع روزمرۀ زندگی در جوامع گوناگون و با اندکی تأمل در می­یابد که زندگی خیلی هم زیبا (beauty) نیست بلکه زندگی وظیفه شناسی (Duty) ، وظیفه است. به راستی هرچه بر میزان Duty های زندگی­مان بیافزائیم برمیزان beautyهایش خواهیم افزود. لذا یک نمایندۀ مجلس، که نمایندگی و وکالت عدۀ بیشماری از مردمان شهری و روستایی را برعهده دارد، تکلیف اخلاقی اوست که وظیفه ­شناس باشد

داشتن صراحت و صداقت لازم برای موضع­گیری­ها و عمل به وظایف نیز برای یک نماینده، یک ضرورت اخلاقی است.

برخورداری از تخصص لازم به همراه تعهد و روحیۀ خدمت جویی نیز ضرورتاً برای یک نماینده لازم است زیرا درجا و جایگاهی است که نیاز به تخصص دارد و فقدان آن عین بی­اخلاقی و عین بی­عدالتی است. زیرا نماینده، خود باید دارای ویژگی عدالت جویی و گرایش به عدالت باشد.

فراتر از عدالت یکی دیگر از ویژگی­های اخلاقی که یک نماینده باید دارا باشد، شفقت و مهرورزی با مردم است. او باید اهل گذشت، احسان و عطا کردنِ بدون چشمداشت باشد.

یک نمایندۀ مجلس باید از سخن دروغ جداً بپرهیزد زیرا شرِّ سخن دروغ چه بسا دامان جامعه را بگیرد.

به قول حضرت علی بن ابیطالب (ع) :

و شَرُّ القَولِ الکَذب «بدترین و شرترین سخن­ها، سخنِ دروغ است».

سخنان یک نمایندۀ واقعی مردم، در جامعۀ دینی و اخلاق­گرا باید بر مدار حق بگردد و از حقیقت و عدالت دور نشود.

اخلاق انتخاباتی چیست؟

معنای جمهوریت در دل خود اقتضای انتخاب­های متعدد در جامعه و تعیین مناصب اجتماعی ـ سیاسی توسط مردم را دارد.

اخلاق انتخاباتی مجموعۀ سازوکارهایی است که متضمن اخلاق و رعایت انصاف و عدالت در فرایند انتخابات می­باشد. رعایت اخلاق انتخاباتی از ضروریات جمهوریت، به ویژه مردم­ سالاری دینی است.

درست است که چگونگی، مراحل ، سازوکارها و کم و کیفِ رقابت­های انتخاباتی را مراجع ذیصلاح از طریق آئین­نامه­ها و قوانین انتخاباتی یک جامعه و کشور تدوین و تنظیم و اعلام می­کنند اما عنصر اخلاق به مثابه چارچوبی ضروری در ساحتی خارج از ساختارهای قانونی و حتی پیش از آن­ها، باید مورد توجه قرار گیرد. اخلاق انتخاباتی و وقوف آحاد مردم برآن ضامن انتخابی اخلاقی است.رعایت اخلاق در انتخابات، به ویژه از سوی نمایندگان و حامیان آن­ها، فضای رقابتی مفیدی را در راستای ایجاد انگیزۀ مشارکت می­سازد.در فضای اخلاقی ناسالم، این انگیزه، فایدۀ خود را از دست داده و کنشگران این عرصه، با تخریب، توهین، بهتان، اِفتراء و دروغ­پردازی، فضای اخلاقی جامعه را نیز به سمت ارزش­های نادرست و انحطاط­آور سوق می­دهند.

انتخابات، مظهر مشارکتِ سیاسی مردمان یک جامعه، در سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی خود است. مشارکت، صدور عمل دسته­جمعی از طرف جامعه است. صرفاً عوامل مادی نمی­تواند شاخصۀ پیشرفته بودن عمل مشارکت را تعیین کند بلکه مهم­تر از آن ارزش­های والای اخلاقی مانند احترام، محبت، خویشتن داری و تعاون است که می­تواند مشارکت اخلاقی را رقم بزند.

واقعاً چنین است که مدنیت و بهروزی واقعی شهروندان جامعه، آن­گاه حاصل می­شود که ارزش­های والای اخلاقی، پیشآهنگ رفتار و اَعمال دسته­جمعی آنان باشد.مشارکت حقیقی و گستردۀ مردم هم هنگامی حاصل می­شود که متعهد به قواعد اخلاقی باشیم.

قواعد اخلاقی حکم می­کنند که باید به سلیقه­های مختلف فرصت جولان داد. باید برای حل مشکلات و دستیابی به توسعه، امید ایجاد کرد. باید برای حضور همۀ دلسوزان و متعهدان فرصت آفرینی کرد. باید از همۀ ظرفیت­ها و سرمایه­های جامعه برای رشد و توسعه استفاده کرد.

لازمۀ تحقق شایسته سالاری، این است که مردم، با آگاهی و درایت و رعایت اخلاق انتخاباتی، با معیارهای روشن و درست و به ویژه اخلاقی، کارگزارن اجتماعی و سیاسی را به کار بگمارند. طبیعی است که در هر صورتی که معیارهای صحیح، روشن و اخلاقی، جای خود را به معیارهای ناصحیح و غیر اخلاقی چون خویشاوندی، پیوندهای گروهی و حزبی و امیال و نظرات شخصی بدهد، رکن رکین اخلاق انتخاباتی رعایت نگردیده است. زیرا همۀ سمت و سوی اخلاق انتخاباتی برای گزینش افراد سالم و خدوم و برای تحقق شایسته سالاری است.

خصوصیات اخلاقی یک کاندیدا قبل و بعد از انتخابات چه باید باشد؟

مایلم در اینجا سخنی از مولای سخن حضرت علی بن ابیطالب (ع) نقل کنم که توصیه­ای است اخلاقی به همۀ ما انسان­ها به ویژه رأی دهندگان و رأی گیرندگان انتخابات جاری.

ایشان می­فرمایند :

الغالِبُ بالشَّرِ مَغلوُبٌ

اَلمُحاربُ لِلحَقِّ مَحروُبٌ

«آن­که با توسل به شرّ و بدی پیروز شود شکست خورده است و آن­که با حق بستیزد، درهم شکسته و غارت شود.»

از ویژگی­های مهم یک کاندیدا، چه قبل و چه بعد از انتخابات، توجه به این توصیۀ اخلاقی امیرالمؤمنین باید باشد. آنگاه که این معنا در ما نهادینه شود، یعنی آن را خوب بفهمیم، بسیاری از فضایل اخلاقی به ما رو می­آورد و بسیاری از رذایل اخلاقی از ما پراکنده می­شود.

وظیفه اخلاقی یک نامزد انتخاباتی، پیش از انتخاب، روشنگری صحیح است. به راستی توانایی ها و تخصص­های خود را بدون گزافه­یی و بدون اغراق، تبلیغ کند و بر دیگران بنمایاند. همین. در حین نمایندگی او باید بکوشد تمام توانایی­هایی را که نمایانده بود از قوه به فعل تبدیل کند. یک نماینده باید چه قبل و چه پس از نمایندگی نگاه منتقدانه و خیرخواهانۀ مردم را به خود جلب نماید. جلب نگاه منقادانه و مملوکانه مردم نه سودی برای نماینده دارد و نه اخلاق او را تأمین می­کند. این خود یک بد اخلاقی انتخاباتی است.

حضرت علی (ع) به کارگزاران توصیه می­کند که :

«پس بِدان که مردم به کارهای تو چنان می­نگرند که تو در کارهای زمامداران پیش از خود می­نگریستی. و دربارۀ تو چنین سخن می­گویند که تو دربارۀ آن­ها سخن می­گفتی».

هیچ نماینده­ای از چنان الوهیتی برخوردار نیست که نتوان نقدش کرد. لذا ویژگی نقد­پذیری یک نماینده نشان از فهم بلند اخلاقی او دارد.یک نمایندۀ مردم در یک نظام دینی باید از خودشیفتگی ـ ستایش­پروری، مریدپروری، منت­گذاری، بزرگ­نمایی کارها، وعده­های غیرعملی، شتاب­زدگی در کارها، لجاجت­ورزی، سوء استفادۀ نزدیکان و خیانت و پیمان­شکنی، اخلاقاً بپرهیزد.توجه به مصلحت­های مردم، نه صرفاً خوشایندهای آنان نیز از جمله اصول اخلاقی و ویژگی­ اخلاقی یک نمایندۀ مجلس چه قبل و چه بعد از انتخابات می­باشد.


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۶۰
معصومه دادگر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۵۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
0
1
باسلام و احترام
مطالب حضرتعالی درخصوص اخلاق انتخاباتی واقعا مفید و قابل استفاده می باشد .
تشکر
متينه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۰۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
0
0
ممنون از اطلاعات مفيد شما جناب دكترعليرضا عباسى
معصومه دادگر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۲۵ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
0
0
جناب آقای دکتر عباسی
باسلام مطالب حضرتعالی درخصوص اخلاق انتخاباتی واقعا مفید و قابل استفاده کاندیدهای محترم می باشد. چنانچه این نکات را مورد توجه قرار دهند مطمئناً انتخاباتی پرشور و بااخلاق پیش رو داریم.
تشکر
محمد صحرایی
|
Belgium
|
۱۵:۱۰ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
0
0
باتشکر از جناب دکتر علیرضاعباسی.کل مطالب اخلاق انتخاباتی را مطالعه نمودم-بنظرم موارد فوق باعث روشنگری افراد در انتخاب نماینده مورد نظر کمک شایانی دارد . سوالی که از جنابعالی دارم ایا درحال حاضر شناخت افرادبا آن معیار ها عملی است یا اینکه به لیست گروه ها باید اکتفا کرد.
ارزو مظلوم ساكي
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۰۷ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
0
0
با سلام
مطلب جامع و كاملي ست كه از فرهنگ شروع شد و به سياست ختم شد . در متن به فرهنگ خوب و فرهنگ بد اشاره شده كه در تعريف فرهنگ خوب آمده است ؛ فرهنگي ست كه جهت گيري هاي اخلاقي و ارزشي اش ، خوب باشد . " با توجه به ارزش هاي راستين ، والا و الهي كه مد نظر محتواي ( فرهنگ خوب ) است ، به نظر بنده رسيدن به ذات الهي دربرگيرنده وجود وجدان اگاه در ارتباطات چند گانه آدمي ست كه انواع ان را ذكر نكرديد . نكته مهم اين است كه تا چه ميزان وجدان ها اگاه و بيدارند ،!.
تشكر
افشین ایلبیگیان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۱۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
0
0
با سلام کاش این مطالب رو نماینده های محترم مطالعه بفرمیایند.... به نظرم فعالیت انتخاباتی و بعد از انتخاب با مد نظر قرار دادن این مطالب حرکتی خواهد بود واقعی در مسیر تحقق مدینه فاضله
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۲۳ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
0
0
با سلام عرض خسته نباشید خدمت دکتر عباسی ممنون از مطالب جامع ومفیدی که راجب اخلاق انتخابات بیان فرمودید
سنگ تراش
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۲۴ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۴
0
0
بسیار عالی
بولتن لطفا از آقای دکتر عباسی مطالب بیشتری منتشر کنید
سپاسگذارم
احمد فکری
|
Romania
|
۱۴:۱۹ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۹
0
0
با سلام و عرض ارادت تام خدمت استاد و سرور گرامی ، و سپاس بابت این مطلب .
1.انتخابات ، به معنایی که از آن مراد میشود ، یک امر و کنشگری سیاسی است و چشمداشت و توصیه اخلاق متعالی و التزام به فضایل اخلاقی از آن و با توجه به واقعیت های سیاسی و اجتماعی ، آرمانگرایانه بنظر می رسد .
2.صرفنظر از مقدمات و تعاریف اولیه و موخره ، در باب اخلاق کاربردی انتخابات و باید ها و نبایدها ، هنجارها، حسن و قبح های رفتار و سلوک کنشگران و بازیگران این عرصه ، مشخصا و مصداقا،چیز زیادی گفته نشده است.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین