به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آفتاب یزد/مرور حوادث ده سال اخیر برای بازیگران سینمای ایران
مراقب خودت باش بازیگر!
کم نبوده اند بازیگرانی که در سینمای ایران و جهان سر فیلمبرداری آثار مختلف دچار سوانح متعددی شده اند، گاه این سوانح به گونه ای بوده که تنها مصدومیتی جدی به همراه داشته و یا خطر از بیخ گوش بازیگر گذشته و گاهی هم سوانح متاسفانه به مرگ او منجر شده است.
به گزارش آی سینما، تصادف شدید چند روز پیش باران کوثری سر صحنه فیلمبرداری «هفت ماهگی» با یک جرثقیل که عکس ها نشان می دهد تصادف شدید و هولناکی بوده خوشبختانه از دسته اول این گونه حوادث بود و بازیگر جوان سینمای ایران از یک اتفاق ناگوار که می توانست منجر به یک تراژدی تلخ شود جان سالم به در برد. اما این اتفاق بهانه ای شد تا نگاهی بیندازیم به مهم ترین حوادث ده سال اخیر که برای بازیگران سینما وتلویزیون اتفاق افتاده است.
گوهر خیر اندیش: آبان ماه سال 92 بهروز افخمی در حال فیلمبرداری یکی از صحنه های جاده ای فیلم «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» در دماوند بود که اتومبیل حامل افخمی و فخیم زاده در صندلی جلو و خیراندیش در صندلی عقب با یکی از خودروهایی که از فرعی بیرون می آید تصادف می کند و بر اثر آن خیراندیش که به سمت جلوی ماشین پرتاب شده بود از ناحیه سر و پیشانی دچار سانحه شد که به همین دلیل، مجبور به انجام چند عمل جراحی می شود. البته خیراندیش مدتی پس از این اتفاق دوباره به کار مشغول می شود فقط با این تفاوت که به علت مشکلات ایجاد شده برایش نقش خواهر دو قلویش را که قرار بود خودش بازی کند به شهین تسلیمی می رسد.
مریلا زارعی: در اولین تجربه فیلمسازی رضا عطاران حادثه ای رخ می دهد که اگر جسارت مریلا زارعی و هوشمندی اش نبود احتمالا امروز باید یاد و خاطره این بازیگر را گرامی می داشتیم. در سکانسی از فیلم «خوابم میاد» ترمز دستی ماشین می خوابد و ماشین آرام آرام به سمت دره حرکت می کند. این اتفاق به شکل واقعی در پشت صحنه کار هم اتفاق می افتد زمانی که مریلا زارعی برای انجام تمرین این سکانس داخل ماشین بود ناگهان ماشین شروع به حرکت می کند و درها قفل می شود. زارعی شانس می آورد که در آن لحظه شیشه سمت شاگرد ماشین پایین بوده و او در عرض چند ثانیه به سرعت خودش را از پنجره به بیرون پرت می کند. با توجه به فیلمی که بعدها از این اتفاق منتشر شد اگر شیشه پایین نبود، مرگ زارعی در این اتفاق، کاملا قطعی بود. زارعی خودش در مورد این لحظه گفته: «لحظهای که ماشین به سمت دره حرکت کرد نمی دانستم چه کار کنم، هر دو در جلوی ماشین قفل شده بود و فقط شیشه سمت شاگرد ماشین پایین بود و فقط به ذهنم رسید که از همان پنجره خودم را به بیرون پرتاب کنم و اگر فقط شیشه همان پنجره کمی بالاتر بود نمی دانم چه اتفاقی برایم میافتاد»
سیروس گرجستانی: اردیبهشت ماه 92 و در ساوه سیروس گرجستانی سر فیلمبرداری سریال «کلاه پهلوی» به کارگردانی ضیا الدین دری دچار سانحه ای می شود که بر سر داشتن کلاه پلیس باعث نجات او می شود. بازیگر نقش «یاور نیکوکار» سر صحنه از اسبی که سوار بر آن بوده سقوط میکند و از ناحیه سر دچار شکستگی میشود. گرجستانی به سرعت توسط عوامل صحنه به بیمارستان شهید مدرس ساوه منتقل میشود و توسط پزشکان به صورت کامل معاینه میشود. نکته جالب توجه این است که سقوط وی از اسب به دلیل شدت ضربه می توانست برای وی خطر فراوانی داشته باشد و به سَر وی ضربه وارد کند اما به دلیل آنکه گرجستانی برای حضور در این صحنه، «کلاه شهربانی» را بر سر داشته، این کلاه به عنوان یک ضربه گیر عمل کرده و مانع از آسیب جدی به سَر وی شد.
مهران مدیری: سریال «قلب یخی» نه تنها برای مخاطبانش خوش یمن نبود بلکه یک مصدومیت جدی برای یکی از بازیگران فصل سومش هم به ارمغان آورد. مهران مدیری که در فصل سه یکی از بازیگران اصلی سریال بود در یکی از سکانس ها باید یک نفر را که در اثر انفجار، زیر آوار مانده را نجات دهد. او بعد از انفجار وارد صحنه می شود و زمانی که قصد نجات آن فرد را دارد، انگشت کوچک دست راستش به یک شیشه شکسته می خورد و سبب می شود شکاف عمیقی در انگشت او به وجود آید.
خیلی ها می گویند در آن سکانس ناگهان انگشت کوچک دست راستش قطع میشود و مدیری با وجود قطع انگشت، بازی در سکانس را به پایان میرساند.بعد از آن تازه گروه، متوجه ماجرا میشوند و مدیری و انگشتش را به بیمارستان میرسانند. انگشت مدیری پیوند زده میشود اما حس و عصب آن بازنمیگردد.
پولاد کیمیایی: پسر در حال بازی در یکی از سکانس های آخرین اثر پدر «متروپل» است که در یکی از سکانس های فیلم، در حالیکه چوب بیلیارد در دستش بود داخل شیشه پرت می شود و بر اثر این حادثه تاندون دستش پاره شده و سه انگشت دست او به شدت آسیب می بینند. پولاد کیمیایی پس از این حادثه ابتدا به بیمارستان سینا منتقل می شود اما به دلیل شدت جراحات وارده، مسعود کیمیایی ترجیح می دهد او در بیمارستان آتیه بستری شود، در نهایت هم برای او مشکل خاصی از این حادثه به یادگار نمی ماند.
پگاه آهنگرانی: ساخت «آتش سبز» در سال 86 به عنوان تجربه فیلمسازی محمد رضا اصلانی مستند ساز بزرگ سینمای ایران در حوزه آثار داستانی خاطره خوشایندی برایش به جا نگذاشت چرا که در یکی از سکانس های این فیلم اتفاق بسیار تلخی برای پگاه آهنگرانی بازیگر اصلی این فیلم رخ داد. اتفاقی که حتی می توانست منجر به مرگ این بازیگر شود. در یکی از سکانس های این فیلم آهنگرانی باید در تور ماهیگیری، معلق میان زمین و آسمان قرار می گرفت اما گویا طناب ها پوسیده بودند. به همین دلیل وقتی طناب تا ارتفاع نزدیک به 3 متر بالا می رود با پاره شدن طناب، حادثه ای تلخ رقم می خورد و دو مهره ستون فقرات آهنگرانی می شکند، رباط پشت او پاره شده و تاندون پای چپش نیز قطع می شود. البته خوشبختانه امروز آهنگرانی نشانی از مصدومیت 8 سال پیش خود ندارد.
الناز شاکر دوست: خسرو معصومی در حال فیلمبرداری آخرین پلان های فیلم سینمایی «تابو» در شمال است. نوبت به سکانسی می رسد که بازیگر اصلی فیلم او الناز شاکردوست قرار است خود را به دریا بیندازد و خودکشی کند. فیلمبرداری آغاز می شود اما پس از چند لحظه عوامل متوجه می شوند خبری از شاکردوست نیست. یکی از عوامل در تشریح این اتفاق گفته:« به این دلیل که شخصیت «بهار» در فیلمنامه قصد خودکشی دارد و شنا هم بلد نیست، شاکردوست مجبور بود تا میانه های دریا درحالیکه شنا نمی کند پیش برود. اما موجی بلند باعث شد ایشان زیر آب برود. برای مدتی نتوانستیم شاکردوست را پیدا کنیم و واقعا فاصلهای تا غرق شدن نداشت. در نهایت ایشان توسط یک نگهبان و همسرش که در یک کشتی اقامت داشتند نجات پیدا کرد.» شاکردوست خودش هم ماجرا را این گونه تعریف کرده:« آن روز قرار بود ما صحنه خودکشی دختر فیلم به نام بهار را بگیریم که نقشش را من بازی می کنم. بعد از این که در سکانسی دعوای سختی با پدرم یعنی کسی که نقش پدرم را بازی می کند، داشتم، قرار بود به دریا رفته و در دریا آنقدر پیش بروم تا جایی که کسی من را نبیند. در انتها هم به سمت راست بروم؛ یعنی آن جایی که این کشتی به گل نشسته و نتیجه اینکه از دید دوربین مخفی بمانم. اما هیچ کدام ما نمی دانستیم این کشتی به گل نشسته در انتهای پاشنه خودش پروانه ای دارد که این پروانه هنوز کار می کند و باعث می شود که آب در گرداب جمع بشود، هر چیزی را که نزدیکش می شود ببلعد و تاکنون چهار نفر پیش از این، به همین شکل غرق شدند..داستان همان طوری که برنامه ریزی کرده بودیم پیش رفت، من آنقدر شنا کردم که از دید دوربین مخفی ماندم و در گوشه راست کشتی منتظر ماندم و شروع کردم با پا شنا کردن. ناگهان احساس کردم که نیروی زیادی دو پایم را به سمت پایین می کشد. من با اینکه شناگر خوبی هستم، با تمام قدرت فقط دست و پا می زدم. مدام سعی می کردم شنا کنم تا مقاومت کرده باشم چرا که نیروی آب زیادتر از توان من بود.»
آفتاب یزد/گلایه های مجری ماه عسل از مردم: بهنام صفوی را قضاوت نکنید
بهنام صفوی که بعد از مدت ها مبارزه سخت با بیماریش و طی کردن مراحل سخت درمانی توانست روز 17 مهر با مجوز پزشکان معالج خود بار دیگر در برج میلاد به روی صحنه برود مهمانان وِیژه زیادی را در قسمت وی آی پی سالن داشت. به گزارش شفاف یکی از این افراد چهره و سرشناس کسی نبود جز احسان علیخانی، مجری محبوب برنامه ماه عسل .مجریای که بعد از دیدن اجرای بهنام صفوی ضمن تمجید و ستایش از اجرای فوق العاده و بی نقص بهنام صفوی گفت: بهنام امشب روی صحنه بی نظیر و بسیار مسلط بود و توانست یکی از بهترین اجراهایش در چند سال گذشته را به نمایش بگذارد. مجری ماه عسل که در برنامه هایی که اجرای آن را به عهده دارد، بسیار در مورد قضاوت نکردن انسان ها صحبت می کند و همیشه یاد آور می شود که کار قضاوت به عهده خداست و انسان ها نباید این کار را انجام دهند ، درباره بهنام صفوی و بیماریش ادامه داد: در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی حرف هایی زده می شود مبنی بر اینکه بهنام صفوی خود را بیمار نشان می دهد تا بتواند محبوبیت و محبت بیشتری را به سمت خود بکشد که واقعا انسان را متاسف می کند این صحبت ها برای مرتضی پاشایی زده نیز می شد.
علیخانی در ادامه افزود: 15 روز مانده به ماه عسل 93 درست زمانی که قرار شده مرتضی پاشایی تیتراژ ماه عسل را اجرا کند بسیاری از افراد چهره و سرشناس در حوزه موسیقی کشور با من تماس گرفتند وگفتند که این ماجرا یک سناریو از قبل تعیین شده است و بیماری در کار نیست و فریب این ماجرا را نخور. به گزارش شفاف، وی در پایان گفت: معضلی در شبکه های اجتماعی وجود دارد که عده ای انسان های تهی با به لجن کشیدن چهره ها و نخبگان جامعه در حوزه های مختلف سعی در کم کردن مشکلات درونی و عواطفی خود دارند و من یقین دارم این افراد روزی بابت این کار غیر دوستانه خود باید جوابگو باشند و تاوان بدهند.
آفتاب یزد/مهتاب کرامتی:
سینما درباره فاجعه «منا» سکوت نکرد
مهتاب کرامتی که بعد از فاجعه غم انگیز منا در کنار همکارانش در خانه سینما به همدردی با هموطنانش پرداخت، تاکید کرد سینمای ایران درباره این فاجعه سکوت نکرد. مهتاب کرامتی عضو کمپین میلیونی جمع آوری امضا در سایت موزه صلح تهران برای محکومیت مسببان فاجعه منا به مهر گفت: بلافاصله بعد از فاجعه غم انگیزی که در سرزمین منا برای هموطنان ما رخ داد هنرمندان با حضور در خانه سینما ضمن محکومیت این فاجعه با بازماندگان ابراز همدردی کردند و این نشان می دهد چنین وقایعی برای جامعه هنرمندان به قدری اهمیت دارد که با وقوع چنین فجایعی هر کاری که از دستشان برآید انجام می دهند و به فکر اقدامات اساسی تر نیز هستند.
وی با تاکید بر اینکه واکنش ها به چنین اتفاقی نباید به مراسم و تجمع منحصر شود، بیان کرد: باید این امکان فراهم باشد که بیشتر به ریشههای وقوع اینچنین اتفاقاتی پرداخت تا دیگر در هیچ کجای جهان شاهد این فجایع غم انگیز و غیر انسانی نباشیم. کرامتی افزود: حادثه در هر جای دنیا برای هر انسانی ممکن است رخ دهد اما این اتفاق که در «منا» به وقوع پیوست بعید است که فقط یک حادثه باشد. به هر حال وقتی مردم دنیا به هر دلیلی آسیب می بینند نباید این مهم را دست کم گرفت و به سادگی از کنار آن گذشت. سفیر صلح و حسن نیت یونیسف در پایان اشاره کرد: کمپین میلیونی جمع آوری امضا در سایت موزه صلح تهران برای محکومیت فاجعه منا و درخواست پیگیری از سازمان ملل اولین اقدام انجام شده است. امیدوارم بعد از این هم فرصتی برای هنرمندان فراهم شود تا با حرفه خودشان بتوانند به چنین مسایلی بپردازند. من به عنوان عضو کوچکی از این جامعه دعا می کنم و تلاش می کنم بتوانم صدای مهربانی را به گوش همه دنیا برسانم تا دیگر شاهد چنین فجایع غیر انسانی نباشیم.
ابتکار/حاشیههای معرفی برترینها در جشن «موسیقی ما»؛
شبی که ساز همه کوک بود
گروه ادب و هنر- سومین جشن موسیقی ما؛ شنبه شب با حضور هنرمندان در تالار وحدت برگزار شد و طی این مراسم برگزیدگان سال انتخاب شدند.سومین جشن موسیقی ما؛ با یادی از گذشتگان حادثه منا و یک دقیقه سکوت آغاز شد و سپس نماهنگی از دورههای قبلی این جشن پخش شد. در ادامه این مراسم؛ سالار عقیلی به همراه گروهش برای اجرای قطعاتی روی صحنه آمد که البته اجرایش نزدیک به نیم ساعت به طول انجامید. پس از اجرای سالار عقیلی؛ نادر گلچین، فریدون شهبازیان و محمد سریر برای تجلیل از محمدرضا درویشی روی صحنه آمدند.
موسیقی سنتی را آب برده است
درویشی پس از دریافت تندیس خود گفت: پیش از اجرا خبرنگاری از من پرسید به نظر شما نباید مراسمهای این چنین به موسیقی سنتی بپردازد؟ او نظر من را درباره این مراسم و پرداختن به موسیقی پاپ در آن جویا شد. من جواب دادم که باید تنگنظری را کنار گذاشت. قانون، قانون عرضه و تقاضاست. هر چیزی که متقاضی داشته باشد، خود به خود عرضه میشود.او ادامه داد: این موضوع به سیاستهای کلان مدیریت کشور برمیگردد که از انواع موسیقی چگونه حمایت میکند. در همه دنیا یعنی آمریکا، اروپا، کشورهای شرق آسیا و روسیه، دولتها از دو نوع موسیقی حمایت ویژه میکنند؛ یکی موسیقی مدرن که شنوندگان آگاهی دارد و دوم، موسیقیهای کاملاً سنتی؛ موسیقیهایی که اگرچه ریشههایش مردمی است اما در میان مردم جینپوشیده و پیتزا خورده امروز رواج ندارد.این پژوهشگر موسیقی افزود: همین موسیقی که امروزه با عنوان سنتی میشنویم درواقع پاپ است و درواقع ما کلاه گشادی سر خودمان میگذاریم. موسیقی سنتی را در کشور ما آب برده است. آنچه شما در تکنوازی، دونوازی و همنوازی میشنوید موسیقی سنتی نیست. خوشحالم جاهایی مثل این جشن وجود دارد که سره را از نا سره جدا میکند.
برترینهای موسیقی ایران
در بخش بهترین آلبوم موسیقی معاصر اصیل و سنتی ایرانی با کلام، تندیس طلایی به آلبوم «قطرههای باران» اهدا شد.در بخش مردمی تندیس طلایی به آلبوم «مستور و مست» به آهنگسازی ژانو باغومیان و خوانندگی همایون شجریان اهدا شد.تندیس طلایی بهترین آهنگسازی موسیقی اصیل ایرانی به انتخاب کارشناسان و اهالی موسیقی به حمید متبسم برای آهنگسازی آلبوم «زمزمه ها» تقدیم شد.تندیس طلایی بهترین آهنگسازی موسیقی پاپ از نگاه کارشناسان و اهالی موسیقی به علیرضا افکاری برای آهنگسازی آلبوم «پاییز تنهایی» اهدا شد.تندیس طلایی بهترین آهنگسازی موسیقی تلفیقی و تجربی به میلاد درخشانی برای آهنگسازی آلبوم «اشارات نظر» اهدا شد.تندیس طلایی بهترین آلبوم موسیقی مقامی و نواحی از نگاه داوران و مردم به آلبوم «منظومههای حماسی» با هنرمندی محمدرضا درویشی تقدیم شد.تندیس طلایی آلبوم موسیقی تلفیقی و تجربی به میلاد درخشانی برای آلبوم «اشارات نظر» اهدا شد.تندیس طلایی آلبوم برگزیده موسیقی تلفیقی و تجربی در بخش مردمی به آلبوم «آرایش غلیظ» کاری از سهراب پورناظری با صدای همایون شجریان اهدا شد.تندیس طلایی بهترین آلبوم پاپ در سال ۹۳ از نگاه کارشناسان و اهالی موسیقی به آلبوم «عشق یعنی» فریدون آسرایی اهدا شد.تندیس طلایی بهترین آلبوم پاپ در سال ۹۳ به انتخاب مردم به آلبوم «پاییز تنهایی» به خوانندگی احسان خواجه امیری رسید.تندیس طلایی بهترین آلبوم پاپ راک در سال ۹۳ به انتخاب کارشناسان و اهالی موسیقی به آلبوم «رفته از دست» از گروه کامنت رسید.تندیس طلایی بهترین آلبوم پاپ راک در سال ۹۳ به انتخاب مردم به «سلول شخصی» به خوانندگی رضا یزدانی رسید.
تجلیل از بزرگان موسیقی
در این مراسم؛ از ناصر فرهودی صدابردار پیشکسوت در حضور حبیب محبیان، ناصر چشم آذر، میلاد کیایی و فریدون خشنود تجلیل شد. همچنین در ادامه از یک عمر فعالیت هنری هوشنگ ظریف در حضور جواد مجابی، عبدالوهاب شهیدی، حسن ناهید و مجید درخشانی تجلیل به عمل آمد.همچنین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نشان درجه یک هنری عبدالوهاب شهیدی را که قرار بود بهزودی به او اهدا کند، به جشن «موسیقی ما» فرستاد و این نشان پس از سالها فعالیت هنری به شهیدی اهدا شد.
برترینهای موسیقی ما
در ادامه مراسم؛ تندیس طلایی بهترین مجموعه ترانه از نگاه کارشناسان و اهالی موسیقی به روزبه بمانی اهدا شد. تندیس طلایی بهترین تنظیم کننده موسیقی پاپ به انتخاب کارشناسان و اهالی موسیقی به بهروز صفاریان برای آلبوم «عشق یعنی» رسید. جایزه بهترین ناشر از نگاه مجمع تولیدکنندگان آثار شنیدنی به مجموعه موسسه خانه هنر خرد با مدیریت علی صمدپور تعلق گرفت. جایزه پرفروشترین آلبوم موسیقی در فضای مجازی به استناد سایت بیپ تیونز به آلبوم «نه فرشتهام نه شیطان» با صدای همایون شجریان اهدا شد. جایزه بهترین کنسرتگذار به رامین صدیقی مدیر نشر «هرمس» رسید. او جایزهاش را به بهمن مظفری، هنرمند تازه درگذشته تقدیم کرد.
جایزه ویژه غریب پور
جایزه ویژه سومین جشن سالانه «موسیقی ما» به خاطر اجرای چندین اپرای عروسکی به بهروز غریبپور تقدیم شد. در ادامه مراسم تندیس طلایی بهترین قطعه موسیقی معاصر و اصیل ایرانی به قطعه «وطن» ساخته نوید دهقان و خوانندگی سالار عقیلی اهدا شد. تندیس طلایی بهترین قطعه موسیقی معاصر و اصیل ایرانی خارج از آلبوم به انتخاب مردم به قطعه «پردهنشین» ساخته مهیار علیزاده و خوانندگی علیرضا قربانی اهدا شد. تندیس طلایی بهترین قطعه موسیقی تلفیقی و تجربی از نگاه کارشناسان و اهالی موسیقی به «با من صنما» به خوانندگی همایون شجریان اهدا شد. تندیس طلایی بهترین قطعه موسیقی تلفیقی و تجربی خارج از آلبوم با انتخاب مردم به قطعه «ترش رو» به آهنگسازی گروه دارکوب و خوانندگی علی زند وکیلی رسید. تندیس طلایی بهترین قطعه موسیقی پاپ از نگاه کارشناسان و اهالی موسیقی به قطعه «عشق یعنی» با هنرمندی بهروز صفاریان، سروش سمیعی و فریدون آسرایی رسید. تندیس طلایی بهترین قطعه موسیقی پاپ خارج از آلبوم از نگاه مردم به طور مشترک به قطعه «چشمه طوسی» محسن چاووشی و «نگران منی» مرتضی پاشایی رسید. تندیس طلایی بهترین آلبوم موسیقی سنتی بی کلام از نگاه کارشناسان و اهالی موسیقی به آلبوم «تربت» با هنرمندی حسین علیزاده و پژمان حدادی اهدا شد. تندیس طلایی نوازندگی به حسن ناهید نوازنده نی و عین الله کیوان شکوه نوازنده درامز تقدیم شد. تندیس طلایی بهترین آلبوم موسیقی مدرن، ملل و کلاسیک به انتخاب کارشناسان و اهالی موسیقی به آلبوم «لایههای تاریکی» کیهان کلهر تقدیم شد. سومین جشن موسیقی ما با پخش کلیپی از هنرمندان درگذشته و نوازندگی پیانو بهنام ابوالقاسم به پایان رسید.
حاشیهها
با شروع مراسم و اجرای سالار عقیلی؛ محمدرضا درویشی سالن را بعد از اجرای اولین قطعه ترک کرد و با پایان اجرای سالار عقیلی به سالن آمد. در طول اجرای سالار عقیلی بسیاری سالن را ترک کردند.در طول این مراسم؛ وقتی گروههای مختلف برای اجرا روی صحنه میآمدند؛ بسیاری از هنرمندان سالن را ترک میکردند.بهروز غریبپور زمانی که برای دریافت تندیس خود روی صحنه آمد و با تقدیر از همایون شجریان گفت: من همواره گفتهام که موزیسینها کلاس بازیگری بروند. مثلا اگر آقای سالار عقیلی بازیگری بلد بود خیلی از حرکات روی صحنه به نظر مخاطبان نمیآمد.او در ادامه تندیسی را به سالار عقیلی داد و گفت که با او قهر بوده اما اکنون با او آشتی میکند.
غیاب لبخند در جشن موسیقی
در مراسم گذشته گروه لیان به اجرای قطعاتی پرداخت. محسن شریفیان پس از اجرایش در انتقاد به چهره عبوس هنرمندان حاضر در سالن، گفت: چند وقت پیش دانشجویی برای پایاننامهاش پیش من آمد و میخواست بداند که چرا موسیقی ایرانی غمگین است؟ باید میگفتم به این مراسم بیاید تا چهره شما را ببیند. شما استادان بزرگ این مملکت هستید اما یک لبخند روی لبتان نیست. مردم به اندازه کافی غم دارند. او ادامه داد: به نظر من جشن موسیقی ما بخشی هم برای انتخاب غمگینترین قطعه داشته باشد. شما خوانندگان پاپ هم همینطور هستید؛ دائم غمگین میخوانید. من به سهم خودم نگران موسیقی ایران هستم. نمیگویم همه موسیقیها شاد باشند اما ما باید جامعه را عوض کنیم نه اینکه ببینیم، جامعه چه میخواهد. در مجامع اقتصادی خیلیها این روزها حرف از اختلاس میزنند، غافل از اینکه اختلاس در موسیقی هم هست. مثلا آلبوم یک نَفَر را برمیدارند، به نام خودشان میزنند.حضور حبیب محبیان و صحبتهایش در سالن از نکات قابل توجه این مراسم بود. او از این که پس از سالها سکوت فرصت حرف زدن پیدا کرده است ابراز خوشحالی کرد.
ابتکار/با برگزاری کارگاه دو روزه درجشنواره تئاتر کودک و نوجوان؛
«گری فریدمن» در ایران چه گفت؟
«گری فریدمن» هنرمند تئاتر عروسکی و مستندساز که برای برگزاری کارگاهی دو روزه در جشنوارهی تئاتر کودک و نوجوان همدان به ایران سفر کرده بود،در نشستی با عنوان «عروسک و قدرت» در خانهی تئاتر، برای اهالی تئاتر و علاقهمندان نمایشهای عروسکی سخنرانی کرد و از تجربیات سیو پنج سالهی خود در این حوزه حرفهایی شنیدنی زد.
این هنرمند که عصر روز شنبه 18 مهر در این نشست حاضر بود در معرفی خود گفت: من زادهی آفریقای جنوبیام؛ در دوران آپارتاید که کشور به دو دستهی سیاه و سفید تقسیم شده بود. ما به عنوان افراد سفید پوست از عمق این فاجعه خبر نداشتیم چون تلویزیون نداشتیم و آن زمان از اینترنت هم خبری نبود. در کشور ما رمان «زیبای سیاه» که دربارهی یک اسب سیاه است ممنوع بود چون دولت نمیدانست که این کتاب داستان یک اسب است!
وی ادامه داد: وقتی وارد دانشگاه شدم تازه چشمم به وقایع پیرامون باز شد و از سال 1980 وارد کار تئاتر شدم و یک نمایش عروسکی خیابانی ترتیب دادم و با اجرای آن نمایش به این نتیجه رسیدم که نمایش عروسکی مزیت زیادی نسبت به نمایش انسانی دارد، چرا که آدمها روی صحنه نمیتوانند حرفهای خود را بزنند اما عروسکها میتوانند! یک عروسک همیشه میتواند بیشتر از یک آدم حرف بزند و جان به در ببرد! من در دوران تاریک آپارتاید نمایشهای عروسکی انتقادی زیادی به همین ترتیب اجرا کردم و گرچه هرگز به زندان نیفتادم اما خیلی کتک خوردم و همواره از طرف ماموران امنیتی زیرنظر بودم.
فریدمن ادامه داد: من برای اجراهای عروسکی خود به سرتاسر جهان سفر کردم و نمایشهای موفقی را در فرهنگهای مختلف اجرا کردم. رمز موفقیت من در این سفرها کشف تشابهات بین آدمها بود و در تمام زندگیام حامل این پیام بودم، چراکه بخصوص در کار نمایش عروسکی این پیام، پیامی بنیادی است.این هنرمند که زمانی هم در زندانهای آفریقا برای تبهکاران نمایش عروسکی اجرا میکرده است، اظهار کرد: در دورانی هم در کشور «کنیا» که به فساد اداری در دستگاههای دولتی مشهور است، علیه این فساد نمایشهای استعاری اجرا میکردم، به این صورت که به جای رشوه از میوهی آووکادو به عنوان نماد استفاده میکردم. به همین ترتیب در هر فرهنگی نمادهایی پیدا میکردم تا با استفاده از آن حرفم را بزنم و از عروسکها برای برداشتن و شکستن مرزها بهره میگرفتم.
گری فریدمن که از ساخت عروسک و اجرای نمایشهای عروسکی به فیلمسازی دربارهی عروسک و نمایشهای عروسکی روی آورده است در این جلسه بخشهایی از فیلمی که در حال ساخت آن است را برای حاضران نمایش داد، فیلمی با نام « عروسک و قدرت» که به گفتهی این هنرمند برای ساختن آن به کشورهای مختلف جهان سفر کرده و با آدمهایی صحبت کرده است که از عروسک به عنوان ابزاری سیاسی-اجتماعی بهره میگیرند.به گفتهی این هنرمند، در برخی کشورهای جهان اجرای نمایشهای عروسکی مجاز و در برخی کشورها نیز ممنوع است؛ برای مثال در فرانسه که به «مهد آزادی» مشهور است، نمایش عروسکی پس از 26 سال اجرای مستمر در تلویزیون این کشور در دورهی نخست وزیر فعلی ممنوع شده است.
فریدمن که در ساخت فیلمش به دنبال کشف و نمایش رابطهی عروسک و سیاست و قدرت است اظهار کرد: در فیلم بعدی که خواهم ساخت، قصد دارم رابطهی عروسک و شمنیزم را بررسی کنم. (شمنیزم به باورهای سنتی اقوام بدوی گفته میشود که از دوران پیش از تاریخ وجود داشته است و به این تصور برمی گردد که از راه ارتباط با ارواح میتوان از درد و رنج افراد کاست یا به آن افزود).
او در پاسخ به این سوال که سرمایهی لازم برای ساخت فیلمهایتان را از کجا تامین میکنید گفت: از هر جا که بشود! من در سرتا سر دنیا کارگاه برگزار میکنم و سخنرانی میکنم و پول حاصل از آن را صرف ساخت فیلمم میکنم. بعلاوه هرکسی مایل باشد، پولی به من بدهد دست او را رد نمیکنم!وی در ادامه به موضوع عروسکهای کاغذی پرداخت و در این باره گفت: عروسک کاغذی ابزار جالبی است که از آن میشود برای نمایشهای کودکان و بزرگسالان و همینطور جلسات درمانگری استفاده کرد.
این هنرمند پیشرو در نمایش عروسکی، همچنین دربارهی تکنیک «پلی بک» توضیح داد: این تکنیک با استفاده از عروسکهای کاغذی اجرا میشود و بخصوص در جلسات درمانگری کاربرد زیادی دارد. شیوهی اجرای آن نیز به این صورت است که یکی از تماشاگران (یا کسانی که در جلسات درمانگری شرکت میکنند) روی صحنه میآید و یک خاطره یا راز را که او را آزار میدهد ولی تاکنون برای کسی بازگویش نکرده است، تعریف میکند و در ادامه نمایشگران داستان او را برای حاضران اجرا میکنند و به این ترتیب راز او در یک چرخش 360 درجه به خود او باز میگردد و میتواند رازش را بیرون از ذهن خود ببیند. گری فریدمن در ادامه به تشریح چگونگی اجرای نمایش با عروسکهای کاغذی پرداخت و از تجربیات خود در این زمینه سخن گفت و در انتها حاضران را با این پرسش درگیر کرد که «چرا یک عروسک کاغذی که ساخت آن 10 دقیقه هم طول نمیکشد، میتواند ما را به گریه اندازد؟!»علاقهمندان هنر نمایش عروسکی برای آشنایی بیشتر با این هنرمند بینالمللی و تماشای فیلمهای او میتوانند به وبسایت garyfriedmanproductions.com مراجعه کنند.
ابتکار/به مناسبت روز حافظ؛
دیدن جان تو در چهره شعر تو نکوست
بدون تردید حافظ مانوسترین و محبوبترین شاعر ایرانی است به طوری که پس از قرآن کریم،آشناترین کتابی که محرم رازهای دل ایرانیان شده است، دیوان حافظ است.
حافظ اندیشمندی بوده مات و حیران کائنات که وقتی به آسمان بالای سرش نگاه میکرده، مانند کانت غرق حیرت و سرگشتگی میشده است:
چیست این سقف بلندِ سادهی بسیار نقش
زین معما، هیچ دانا، در جهان آگـاه نیست
خواجه شمس الدین محمدبن محمد حافظ شیرازی، از بزرگترین شاعران نغزگوی ادبیات فارسی است. حافظ در اوایل قرن هشتم ه.ق- حدود سال 727- در شیراز دیده به جهان گشود.این شاعر بزرگ سده هشتم ایران ، یکی از سخنوران نامی جهان است. «بنده طلعت آن باش که آنی دارد» و همین آنِ شعری اوست که همه را درگیر خود کرده است.بیستم مهرماه با نام یکی از شاخصترین و درخشانترین شاعران ایران گره خورده است. حافظ، شاعری است که فرم و محتوا را در هم تنیده و به اوج رسانده و با وجود تمام مشکلات زمانهاش، شاعرانگی را ارتقا داده، به گونهای که بسیاری معتقدند بهترینهای ممکن را با کلام فارسی خلق کرده است.به گزارش ایسنا، بیستم مهرماه روز بزرگداشت خواجهی شیرازی، ملقب به لسانالغیب است که به علت از بر بودن قرآن کریم، به «حافظ» تخلص یافت. پدرش بازرگانی بود که در ایام کودکی شمسالدین از دنیا رفت و پس از آن حافظ با مادرش زندگی سختی را در پیش گرفت. او پس از راه یافتن به دربار به مقامی بزرگ نزد حاکم فارس دست یافت.سپس امیر مبارزالدین بر امیر اسحاق چیره شد و حکومتی مبتنی بر ظلم و ستم و سختگیری را تشکیل داد. اقدامات امیرمبارزالدین با مخالفت و نارضایتی حافظ مواجه شد و حافظ با تاختن بر اینگونه اعمال، آنها را ریاکارانه و ناشی از خشکاندیشی و تعصب مذهبی او دانست.بعد از امیر مبارزالدین، دو پسر او احترام فراوانی به حافظ میگذاشتند و او را مورد حمایت خاص خود قرار دادند. حافظ در دوران زندگی خود به شهرت عظیمی در سراسر ایران رسید و پادشاهان زیادی او را به پایتختهای خود دعوت کردند.اواخر زندگی لسانالغیب با حمله امیر تیمور همزمان بود و مرگ حافظ احتمالاً در سال 792 هجری قمری روی داده است. حافظ به گلگشت مصلی که منطقهای زیبا و باصفاست علاقهمند بود و به همین دلیل او را در این محل به خاک سپردند.عبدالحسین زرینکوب در مقالهای درباره حافظ مینویسد: «شعر حافظ سروده عشق و بیخودی است و شاعر جز با عشق و بیخودی نمیتواند اندوه زمانهای را که در فساد و گناه و دروغ و فریب غوطه میخورد فراموش کند. دنیای او مثل دنیای خیام است: بیثبات، و دائم در حال ویرانی. نه در تبسم گل نشان وفا هست نه در ناله بلبل آهنگ امید، انسان هم بر لب بحر فناست و تا چشم بر هم زده است درون ورطه میافتد. در چنین دنیایی که امید و شفقت به دست جوز و فتنه تباه میشود کدام رفیقی هست که بهتر از صراحی ساقی با انسان یکرو و یکدله باشد؟ از اینروست که شاعر برای فراموشی، برای رهایی، و برای آسودگی به ساقی روی میآورد. درگیرودار اندیشههای جانکاه از خود میگریزد و میکوشد تا آنچه را در وجود او مایه دلنگرانی است، مثل یک بار گران یا یک زنجیر سنگین، به کنار افکند و همچون ابونواس و خیام درد و اندوه بیپایان خود را در امواج جام فرو شوید.»در سال 1350، در حاشیه کنگره جهانی حافظ و سعدی در شیراز، شاملو طی یک گفتو گوی با خبرنگار روزنامه کیهان میگوید:”... عظمت حافظ در طرز تفکر اوست، ... من به دلایل بسیاری، حافظ را ضد "جبر” میدانم، در این صورت اگر در پارهای از ابیاتش میبینم که خطاب به زاهد میگوید؛ از ازل خدا مرا گناهکار خلق کرده، شک نیست میخواهد منطبق جبری آن حضرت را گرزوار به کلهاش بکوبد...»شاملو در جای دیگری میگوید:” افق او از افق بسیاری شاعران متوسط روزگار ما نیز محدودتر بوده است... شاید بتوان ادعا کرد که میتوان در پرمایهترین اشعار شاعری چون الیوت چنان غوطه خورد که شناگری ماهر در گردابی هایل، اما هرگز نمیتوان درباره حافظ این چنین ادعا کرد.»مقدمه احمد شاملو بر دیوانی از حافظ که خود برگزین کرده بود، در زمانه خودش سر و صدای زیادی به راه انداخت و البته که بازخورد مناسبی از سوی خواص جامعه ادبی نداشت.آغاز مقدمه شاملو بر دیوان حافظ چنین است:«به راستی کی است این قلندر یک لاقبای کفرگو که در تاریکترین ادوار سلطه ریاکاران زهد فروش، در ناهار بازار زاهدنمایان و در عصری که حتی جلادان آدمی خوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیان حکومت آنچنانی خود را برحد زدن و خُم شکستن و نهی از منکر و غزوات مذهبی نهادهاند یک تنه وعده رستاخیز را انکار میکند، خدا را عاشق و شیطان را عقل میخواند و شلنگ انداز و دست افشان میگذرد که: "این خرقه که من دارم در رهن شراب اولا / و این دفتر بی معنی غرق میناب اولا” کی است این آشنای ناشناس مانده که چنین رو در رو با قدرت ابلیسی شیخان روزگار دلیری میکند که: "پیر مغان حکایت معقول میکند / معذورام ار محال تو باور نمیکنم» ...بهاءالدین خرمشاهی با اشاره به تحقیقهای خود در زمینه عشق در دیوان حافظ بیان میکند: دیوان حافظ دیوان دوستی است و انتخاب کردن از دیوان او کار دشواری است و هر جایی از دیوان او را باز کنید، حرفی از دوستی و معشوق و جان و جانان و یار و رفیق هست. حافظ سه جور عشق و دوستی را در غزلهاش آورده است: یکی دوستی و عشق الهی، عشق انسانی و دیگری دوستی ادبی که شاعر در اینجا مضمونپردازی شاعری کرده و برای گذران شعر مدد گرفته است.این حافظ شناس با اشاره به اینکه غزل حافظ با دوستی و عشق شکل گرفته است، میگوید: در دیوان حافظ 250 بار کلمه عشق به کار فته است. اما تعداد واژه عقل که برای عشق مشکلزایی میکند کمتر است. حافظ سه دستاورد بزرگ در شعرش دارد که رندی، عشق و دوستی است و عشق و دوستی این دیوان را شکل داده است.غلامحسین ابراهیمی دینانی درباره صدق در غزل حافظ میگوید: از حافظ تنها یک کتاب مانده که در زمره ادبیات است و این شعری جاودانه است و هر کسی گمشده خودش را در این شعر پیدا میکند. شعر او سهل و ممتنع است. آسان است و روان و هر که چیزی از او میفهمد؛ اما بسیار سخت و پیچیده هم هست.این استاد فلسفه اظهار میکند: کتابی در تاریخ به عمق انسانشناسی حافظ نیست. او روی تمام ابعاد روحی انسان انگشت گذاشته است. انسان در مقابل تصویر مقاومت میکند و به ادراک شما تن نمیدهد. اما حافظ توانسته است روی همه انسانها انگشت بگذارد. او تمام عمرش روی انسان کار کرده و به هیچ، کار نداشته است. اما چند مطلب در نظر او اهمیت دارد، یکی صدق و عدم ریاست و دیگر توکل و همت. سالهاست غزلیات حافظ در شادی و غم همراه مردم این سرزمین است و بارها و بارها سرنوشت خود را به شعر او گره زدهاند. سالهاست که حافظ در خانههای ایرانیها به بلندترین شبها و زیباترین روزهای این مردم رنگ داده است.
چرا مجسمهای از حافظ نداریم؟
غزلهای حافظ سالهاست ورد زبان عوام و خواص است؛ اما این شاعر با وجود محبوبیتی که دارد، هنوز صاحب مجسمهای در ایران نیست. در تهران و سایر شهرهای ایران از چهرهی مفاخر و مشاهیر این سرزمین، مجسمههایی توسط استادان مجسمهسازی کشور طراحی و ساخته شده است که برخی از آنها بهعنوان چهرهی اصلی این مشاهیر شناخته میشوند و نمادی از شهری که در آن واقع شدهاند بهشمار میروند. با این حال هنوز مجسمهای از حافظ نداریم که بتوان از آن بهعنوان چهرهی این شاعر یاد کرد.نهتنها در تهران، بلکه در شیراز هم که بهعنوان شهر حافظ شناخته میشود و هر سال پذیرای علاقهمندان به این غزلسرا در حافظیه است، هنوز مجسمهای از او وجود ندارد.برخی کارشناسان این شرایط را به حساسیتهای موجود نسبت به این شاعر مربوط میدانند و معتقدند، توجه و علاقهای که عوام و خواص به حافظ دارند باعث شده هیچ هنرمند و طراحی به یک چهرهی قطعی از این شاعر بزرگ نرسد.در اینباره سیدمجتبی موسوی - مشاور هنری سازمان زیباسازی شهرداری تهران - در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: بحث حافظ نسبت به سایر مشاهیر پیچیده است. چندبار بحث طراحی چهره حافظ مطرح شده است، اما تا کنون هنرمندان به یک نتیجه قطعی در این زمینه نرسیدهاند. حتی وقتی انجمن مفاخر سفارش طراحی چهره مفاخر و مشاهیر را میداد، طرحی که از چهره حافظ توسط استاد ابوالحسن صدیقی طراحی شده بود، مورد تایید قرار نگرفت و در حد طراحی باقی ماند.او ادامه داد: بعد از آن هم چندبار سازمان زیباسازی شهرداری تهران تصمیم گرفت، مجسمهای از این شاعر پرآوازه کشور بسازد، اما با برگزاری هر جلسه و بحث و گفتوگوهایی که پیش میآمد، به این نتیجه میرسیدیم که در این زمینه باید بیشتر تامل کرد. چون حساسیتهایی که در رابطه با حافظ در میان مردم وجود دارد، بالاست.مشاور هنری سازمان زیباسازی شهرداری تهران همچنین بیان کرد: توجهی که از طرف خواص و عوام نسبت به این شاعر وجود دارد، بالاتر از شاعران دیگر است و این احساسات چندگانه باعث میشود هر چهرهای را نتوان بهعنوان چهرهی حافظ پذیرفت.موسوی اضافه کرد: با این حال، در پلکان مشاهیر پارک ملت، پرترهای از این شاعر کار شده که با پرترههای رئالیستی دیگر متفاوت است. یک نیمتنه نیز ابتدای خیابان حافظ در کریمخان کار شده که هنرمندش مدعی است، چهرهی حافظ را خلق کرده است. با این حال، هیچکدام از اینها بهعنوان چهرهی قطعی حافظ مورد قبول واقع نشدهاند.
جنتی میهمان حافظ میشود
یاد روز حافظ با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی،سفرا و رایزنان کشورهای اروپایی و آسیایی 20 مهر ساعت 18:30 در آرامگاه لسان الغیب حافظ شیرازی برگزار میشود.بهزاد مریدی دراین باره به هنرآنلاین گفت: در ادامه برنامههای دهه فرهنگ که به نام حافظ شیرازی مزین شده است، روز پایانی این رویداد بزرگ فرهنگی و هنری، با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و ایراد سخنرانی همراه خواهد بود.مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس با اشاره به اینکه با همراهی برخی از سفرا و نمایندگان کشورهای آسیا و اروپا در آرامگاه حافظ گردهم میآییم تا گرامیداشتی جهانی برای این شاعر بلندآوازه برگزار شود، گفت: افزون بر این، با حضور استاد حسن علیزاده و گروه هم آوایان به سرپرستی این استاد موسیقی ایرانی و سنتی اجرای تازهترین ساختههای وی در رسای حافظ شیرازی در جوار آرامگاه به صحنه میرود.
علیزاده صاحب سبک آشنا با حافظ
بهزاد مریدی با بیان اینکه استاد حسین علیزاده از صاحب سبکهای موسیقی سنتی ایران چهرهای به نام در این عرصه است که سالها عمر خود را در پاسداشت اشعار و سرودههای حافظ سپری کرده است، ابراز کرد: با وجود 8 عنوان کتابی که استاد علیزاده در باب موسیقی ایرانی نوشته و تدوین کرده است، او از نادر موسیقیدانهایی است که افزون بر ساخت موسیقی برای سینما و فیلم در خارج از ایران چهرهای شناخته شده است.وی از اجرای موسیقی توسط گروه هم آوایان به سرپرستی استاد علیزاده در گرامیداشت حافظ خبر داد و گفت: این چهره موسیقی با بهره مندی از اشعار لسان الغیب تازهترین ساختههای خود را به شیراز ارمغان میآورد.
سخنان اصغر دادبه در یادروز حافظ
این مقام فرهنگی استان با تاکید بر اینکه افزون بر سخنرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، استاندار فارس و امام جمعه شیراز نیز در مقام حافظ به ایراد سخن خواهند پرداخت، اشاره کرد: در این مراسم دکتر اصغر دادبه، استاد دانشگاه و حافظ پژوه مطرح ایران به سخنرانی خواهد پرداخت.وی از سخنرانی حافظ پژوهان در آیین گرامیداشت یادروز حافظ نیز خبر داد و یادآور شد: یکشنبه شب (19 مهرماه) نیز با حضور اصحاب فرهنگ و ادب و هنر به ویژه پیشکسوتان شعر و ادب پارسی با هنرمندی گروهی از دف نوازان شهر شیراز آیین گلباران آرامگاه و مزار حافظ برگزار میشود.مریدی با بیان اینکه حافظ از استوانههای ادبی جهان و ایران است که هنوز پس از سدهها پیرامون شخصیت و آثار وی سخن تازه وجود دارد، تاکید کرد: بر پایه این، آنچه در دهه فرهنگ به مناسبت یادروز حافظ تدوین و برگزار شد قطرهای از دریای بیکران این شاعر بلندمرتبه است که باید در جان و روان جامعه امروزی روان گردد.مدیر فرهنگ و ارشاد فارس حضور حافظ پژوهان و فرهنگوران داخلی و خارجی را در دهه فرهنگ مغتنم شمرده و گفت: آنچه امروز بیش از همه به آن نیازمندیم پاسداشت شخصیتی است که پیش و بیش از همه در معرفی فرهنگ، زبان، هنر و ادب این مرز و بوم کوشیده است. از این رو اکنون نوبت ماست که اندیشههای حافظ را به تمامی نقاط دنیا گسترده و این استوانه ادبی و فرهنگی را استوار سازیم.
ایران/گزارشی از کارنامه پژوهشی زنده یاد ایرج افشار (1393- نیمه 1394)
پیوسته روان است...
میلاد عظیمی
استادیار دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
تو رهرو دیرینه سرمنزل عشقی/ بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است / رودی که بر آسود زمینش بخورد زود / دریا شود آن رود که پیوسته روان است
با دوستی سخن از ایرج افشار میرفت. سخن از زندگی سرشار و عمر پر برکت و کارنامه خیره کننده ایرج افشار میرفت؛ سخن از خردمندی و هشیاری و میانه روی و کفایت و فروتنی و نجابت و نظم و همت و پشتکار ایرج افشار میرفت؛ سخن از ایران دوستی و ایران مداری ایرج افشار میرفت. این دوست من که محرم و همدم بسیاری از شخصیتهای برجسته فرهنگ ایران معاصر بود و هست، میگفت: «برای من خیلی عجیب است! راستش را بخواهی من هرگز باور نکردم و نمیتوانم باور کنم که ایرج افشار در میان ما نیست. کاملاً حس میکنم و برایم ملموس است که حضور ایرج افشار در فرهنگ ایران مؤثرتر و قاطع تر از گذشته تداوم دارد و روز به روز حقانیت و اصابت روش و منش وی بیشتر به منصه ثبوت مینشیند؛ حق این است که ایرج افشار نمرده و نمیمیرد.»
به دوستم گفتم: استمرار روزافزون حضور افشار در فرهنگ ایران جای تعجب ندارد. برایت یک مثال میزنم؛ میدانی که من مدتهاست مشغول تدوین کتابشناسی نوشتهها و چاپکردههای ایرج افشار هستم و به اقتضای این کار، نسبت به چند و چون آمار آثار ایشان حاضرالذهنم. نخستین کتاب افشار در بهار سال 1330 (در واقع اسفند 1329) منتشر شد و تا اسفند 1389 که افشار از این جهان کناره گرفت، در مدت شصت سال، 314 جلد کتاب در کارنامه اش ثبت شده است؛ به عبارتی به طور متوسط در هرسال پنج جلد کتاب منتشر کرده است. همچنین در این شصت سال 111 بار کتابهایش تجدید چاپ شده است؛ به عبارتی به طور متوسط در هر سال دوبار کتابهایش تجدید چاپ شده است. اما از بهار سال 1390 تا نیمه سال 1394، یعنی طی چهار سال و نیم که از درگذشت افشار گذشته، 36 جلد کتاب از افشار منتشر شده و در این مدت 13 کتاب او نیز تجدید چاپ شده است؛یعنی حضور افشار به عنوان یک مؤلف پس از مرگش بیشتر از زمان حیاتش شده است. پیداست که چنین مردی از هر زندهای زنده تر است و میراثاش همچنان از مؤلفههای اصیل فرهنگ ملی ما به شمار میرود.»
هشت کتاب در یک سال و اندی
در این گفتار تلاش میکنم تا گزارشی از کارنامه انتشار آثار استاد افشار، از بهار 1393 تا نیمه سال 1394 ارائه نمایم.
در این مدت، از استاد افشار هشت کتاب منتشر شده و چهار کتاب ایشان هم تجدید چاپ شده است. کتابهای تازه انتشاریافته عبارتند از:
- مقالات تقیزاده(جلد دوازدهم)؛ نوشتههای تاریخی و نوروز.(توس،1393).
- مقالات تقیزاده(جلد سیزدهم)؛ کتابها، مقدمهها، نقدها، دانشمندان، ایرانشناسان. زیر نظر ایرج افشار و با یاری میلاد عظیمی. (توس،1393).
- مقالات تقیزاده(جلد پانزدهم)؛ تاریخ عربستان و قوم عرب. زیر نظر ایرج افشار و با یاری میلاد عظیمی. (توس،1393).
- سفینه بولونیا. به کوشش ایرج افشار، محمد افشین وفایی و شهریار شاهین دژی. (سخن، 1393).
- پژوهشهای ایرانشناسی(نامواره دکتر محمود افشار. جلد بیست و دوم). به کوشش ایرج افشار و با همکاری کریم اصفهانیان.(بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، 1393).
- مقالات تقیزاده (جلد شانزدهم)؛ سرمقالههای کاوه (1922-1916 میلادی). زیر نظر ایرج افشار و با یاری میلاد عظیمی. (توس، 1394).
- یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس(دسامبر1918- آگوست 1920). به خواستاری ایرج افشار، به کوشش محمد افشین وفایی و پژمان فیروزبخش. (سخن، 1394).
- نامههای محمد قزوینی به محمدعلی فروغی و عباس اقبال آشتیانی. به کوشش ایرج افشار و نادر مطلبی کاشانی. (طهوری، 1394).
کتابهای زیر نیز در این مدت تجدید چاپ شده است: - عالم آرای عباسی. (امیرکبیر،1393، چاپ پنجم).
- قصه حسین کرد شبستری (براساس روایت ناشناخته موسوم به حسیننامه). (چشمه،1393، چاپ پنجم).
- یادداشتهای روزانه محمدعلی فروغی از سفر کنفرانس صلح پاریس(دسامبر1918- آگوست 1920). (سخن، 1394، چاپ دوم).
- خاطرات و تألمات دکتر محمد مصدق. (علمی،1394، چاپ چهاردهم).
همچنین جلد دهم فهرست مقالات فارسی در زمینه تحقیقات ایرانی که به فهرست مقالات مجلهها و نشریهها میان سالهای 1390-1388 اختصاص دارد، به کوشش خانم ایرانناز کاشیان از سوی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی در سال 1393 منتشر شده است. در جلد 9 و جلد 10 فهرست مقالات فارسی، روی جلد کتاب ذکر شده که بنیانگذار این سلسله کتابها، ایرج افشار است.
کتاب های درآستانه انتشار
کتابهای در آستانه انتشار که به خواست خدا در سال 1394 منتشر خواهد شد عبارت است از:
الف. کتابواره: در کتابخانه شخصی استاد افشار مجموعهای ارزشمند از رساله ها،کتابچه ها، بروشورها، اعلامیههای فرهنگی، تیراژ آپارهای مقالات ایرانشناسی، فهرست آثار ناشران، به زبانهای فارسی و غیرفارسی وجود دارد که ایشان با نگاه فرهنگی نافذی که داشت این منابع مفید ایرانشناسی را گردآوری کرد. این مجموعه که مشتمل بر نزدیک به 5 هزار کتابواره است، به کوشش آقای عباس مافی و خانم پارکوهی هاراطونیان فهرست نویسی شده و بزودی از سوی خانه کتاب و گنجینه پژوهشی ایرج افشار منتشر خواهد شد.
ب. فهرستنامه کتابشناسیهای ایران. این کتاب در سال1342 در شماره اول مجله ایرانشناسی در217 صفحه منتشر شد. سنت استاد افشار تهذیب و تکمیل مداوم آثارش بود.اعتقاد داشت که نباید به وسوسه کمال مطلق گرایی دل سپرد بلکه باید کار را تا حد قابل قبولی رساند و عرضه کرد و در معرض استفاده و نقد و نظر صاحبنظران قرار داد. بنابر این پس از انتشار فهرستنامه کتابشناسیهای ایران، دامن تحقیق را رها نکرد و مقدار قابل توجهی یادداشت برای تکمیل و تهذیب این کتاب در طی سالیان فراهم آورد که خانم ایرانناز کاشیان با استفاده از این یادداشتها و برگههای پژوهشی، فهرستنامه کتابشناسیهای ایران را تکمیل کرده است. چاپ جدید این کتاب که بزودی از سوی خانه کتاب و گنجینه پژوهشی ایرج افشار منتشر خواهد شد، فهرستنامه کتابشناسیهای ایران را تا سال 1376 دربرمیگیرد.
ج. مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی به عنوان متولی ادامه کتاب عظیم فهرست مقالات فارسی در زمینه تحقیقات ایرانی به همراهی گنجینه پژوهشی ایرج افشار، فهرست مقالات فارسی در زمینه ایرانشناسی (مندرج در مجموعهها، سالنامهها، یادنامهها، ارجنامهها) را در سه جلد منتشر میکند. این کتاب که حدود 25هزار مدخل را از سال ۱۳۷۷تا پایان سال ۱۳۹3 شامل میشود، به توصیه استاد افشار و به کوشش آقای عباس مافی و خانم پارکوهی هاراطونیان تدوین شده است.
د. نامههای ایرج افشار به منوچهر ستوده. هر قدر افشار در نگهداری سامانمند نامههای ناموران فرهنگی به خود دقیق و منظم بود، در حفظ نامه هایی که خود به دیگران مینوشت بیاهتمام بود و از آن سواد و رونوشت برنمی داشت. به اعتقاد من این نکته بیش از آنکه به صعوبت رونوشت برداشتن از این مکتوبات برگردد به فروتنی آن یگانه روزگار برمیگشت که تشخصی برای خود قائل نبود و صرفاً به ایران و فرهنگ ایران میاندیشید. در کنار فواید علمی و فرهنگی، نامههای افشار برای شناخت سویههای مختلف شخصیت ایشان بسیار سودمند است و باید منتشر شود.
خوشبختانه همین روزها دیدم که تعدادی از نامههای افشار به ولادیمیر مینورسکی چاپ شده است. یا دوست دانشمند من نادر مطلبی کاشانی نامهای خواندنی از افشار به دکتر محمد امین ریاحی چاپ کرده است. در صفحه اینترنتی گنجینه پژوهشی هم تعدادی از این نامهها منتشر شده است. من در «کتابشناسی نوشتهها و چاپکردهها » بخش مشخصی را به فهرست نامه هایی که افشار به این و آن نوشته و چاپ شده است، اختصاص دادهام. خبر خوش اینکه نامههای استاد ایرج افشار به استاد منوچهر ستوده، زیر نظر جناب عنایتالله مجیدی تدوین شده و بزودی از سوی مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و گنجینه پژوهشی ایرج افشار منتشر خواهد شد.
کاری شایسته و بایسته
در سال 1388 قرار شد که من تحت اشراف و ارشاد استاد افشار به گردآوری و تدوین مجموعه مقالات ایشان بپردازم. (استاد در یادداشتهایی به این نکته اشاره کردند.)
همچنین مقرر شد که این مجموعهها به صورت موضوعی تدوین شود. نخستین مجموعهای که از مقالات افشار منتشر شد، کتاب « سفینه و بیاض وجنگ» بود که مقالات استاد افشار را در زمینه جنگ پژوهی در برمیگرفت (انتشارات سخن، 1390). طبیعتاً گردآوری و تدوین موضوعی مجموعه مقالات استاد افشار نیازمند به وقوف بر همه نوشتهها و چاپکردههای ایشان بود.
همچنین میدانستیم که «فهرست چاپکردهها»یی که منتشر شده و در دسترس هست کاستیهای مهم و اساسی دارد ولی گستره وسیع آثار استاد افشار و نیز تصوری که من از کاری « بایسته و شایسته » در این موضوع، در ذهن داشتم، مانع از این میشد که فکر تدوین مجدد این کتاب را به ذهن بگذرانم. پس از درگذشت استاد افشار، گنجینه پژوهشی و دوست عزیزم آقای آرش افشار به نمایندگی از فرزندان استاد افشار از من خواستند که فهرستی از نوشتهها و چاپکردههای استاد تألیف کنم. پذیرفتم و حاصل تلاشهای چند ساله من کتابی شده با نام «دریچهای به تماشای باغ؛ کتابشناسی موضوعی – تاریخی نوشتهها و چاپکردههای ایرج افشار(مربوط به سالهای 1394- 1323)» این کتاب در مرحله بازبینی نهایی و صفحه آرایی و استخراج نمایههاست.
برای تألیف این کتاب با خود قرار گذاشتم حتی المقدور همه کتابها و نوشتهها و چاپکردههای افشار را به چشم رؤیت و بعد فهرست کنم. مجلاتی را - که افشار مدیر و سردبیر آن بوده؛ مثل مهر، سخن، کتابهای ماه، فرهنگ ایران زمین، کتابداری، نشریه نسخههای خطی، راهنمای کتاب و آینده)- صفحه به صفحه ورق زدم و هر نکته و نوشتهای را، ولو در حد یک پانوشت یک سطری بوده باشد- فهرست کردم.
یک خاطره؛ یک نکته
چند روز پیش از دوست نازنینم بهرام افشار نکته ناشنیدهای شنیدم. ایشان گفت سالها قبل – پیش از اینکه ارجنامه ایرج چاپ شود- من و برادرانم تصمیم گرفتیم برای بزرگداشت و قدردانی از پدرمان کاری کنیم و مثلاً جشن نامهای چاپ کنیم.
نمیدانم چه شد که این قضیه به گوش ایشان رسید و خبردار شدند. چشمت روز بد نبیند! نامهای به من نوشتند که خیلی خواندنی است. در آن نامه ما را سرزنش کردند که آخر این چه کاری است که میخواهید بکنید و چرا میخواهید آبروی پدرتان را به باد بدهید! سرانجام بعد از کلی سرزنش در پایان نامه نوشتند که «شما اگر اصرار دارید کاری برای پدرتان انجام دهید، همت کنید و فهرست نوشتهها و چاپکردههای مرا تدوین کنید. کار درست و سودمند، «این» کار است؛ با «این» کار هم به ایران شناسان و محققان کمک میشود و هم معلوم میشود که من در زندگی ام چه کرده ام و حاصل عمرم چه بوده است.»
باری، ایرج افشار به فرزندش بهرام افشار نوشت: «تدوین «فهرست نوشتهها و چاپکردههای» من، بهترین راه برای بزرگداشت و قدردانی از من است»... از بخت شکر دارم و از روزگار هم که این کار را من برای استادم انجام دادم.
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان
هزار باده ناخورده در بن تاک است...
٭ این متن، نخستین بار به صورت مکتوب اختصاصاً در اختیار «ایران» گذاشته شده است.
ایران/ناراحتی رئیس اتحادیه ناشران آلمان از غیبت ایران درنمایشگاه فرانکفورت
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان آلمان با بیان اینکه از سلمان رشدی برای معرفی کتابش در نمایشگاه فرانکفورت دعوت شده است، تأکید کرد: ما به هیچ روی علاقهمند به از دست دادن حضور همکاران ایرانیمان نیستیم.
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان آلمان در پاسخ به نامه رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران که خواستار تغییر برنامه نشست خبری شصت و هفتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت - که سلمان رشدی سخنران اصلی آن برنامه است - شده بود، ضمن اظهار امیدواری نسبت به حضور این اتحادیه در نمایشگاه یادشده، ادعا کرد: نمایشگاه کتاب فرانکفورت امکانی برای آزادی بیان فراهم میکند.
چهارشنبه 15 مهر بود که وزارت ارشاد با صدور بیانیه ای و به سبب «تعارض آشکار با اهداف فرهنگی اعلام شده و تحت پوشش آزادی بیان» از حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت انصراف داد.
ایران/معاون وزیر: اعتبارات ارشاد پاسخگوی نیاز جامعه نیست
معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: اعتبارات اختصاص یافته به این وزارتخانه نمیتواند پاسخگوی مطالبات جامعه از این وزارتخانه باشد. علی اصغر کاراندیش شنبه شب در جمع اصحاب فرهنگ و هنر استان یزد، مجموع اعتبارات فرهنگی کشور در سال جاری را پنج هزار و 500 میلیارد تومان اعلام کرد و افزود: 770 میلیارد تومان از این رقم به وزارت فرهنگ و ارشاد و مابقی بین دستگاهها، نهادها و متولیان امر فرهنگ توزیع میشود.
وی اظهار کرد: از مجموع اعتبار اختصاص یافته به وزارت ارشاد، 130میلیارد تومان مربوط به سینما و معاونت هنری و مابقی آن هزینه پشتیبانی و حوزههای قرآن، فرهنگی، مطبوعات و کانونهای مساجد است. وی ضمن انتقاد از نحوه توزیع اعتبارات فرهنگی کشور در بین دستگاههای دولتی و غیر دولتی؛ گفت: با توجه به میزان ناچیز اعتبارات این وزارتخانه نمیتوان اقدام اساسی انجام داد.
جوان/سيزدهمين اجلاس پيرغلامان حسيني برگزار شد
انتظار محرم براي وحدت اسلامي و تكرار حماسه ميليوني
پس از حضور باشكوه 20 ميليوني اربعين سال گذشته در نشان دادن اقتدار حسيني، امسال لزوم نمايش عزاداري صحيح براي اباعبدالله حسين(ع)، بيش از گذشته خود نمايي ميكند.
نویسنده : محمدصادق عابديني
پس از حضور باشكوه 20 ميليوني اربعين سال گذشته در نشان دادن اقتدار حسيني، امسال لزوم نمايش عزاداري صحيح براي اباعبدالله حسين(ع)، بيش از گذشته خود نمايي ميكند. اجلاس پيرغلامان حسيني را كه با شعار وحدت اسلامي برگزار شد ميتوان يكي از اقدامات صورت گرفته در اين خصوص دانست.
با نزديك شدن به ماه محرم و ايام عزاداري سيدالشهدا(ع)، سراسر كشور در حال آماده شدن براي برگزاري مراسم عزاداري هستند. مجالسي خودجوش و مردمي كه قرنهاست در سراسر كشورمان و اقصينقاط جهان به ياد مظلوميت اهل بيت(ع) در واقعه عاشورا برگزار ميشود. عزاداري ايام محرم بزرگترين و با سابقهترين مراسم سوگواري است كه در سراسر جهان برگزار ميشود و به دليل اينكه در اعتقادات مذهبي و باورهاي ديني جامعه ريشه دارد، لزوم حفظ عزاداري صحيح و جلوگيري از آلودگي آن با خرافات و ديدگاههاي التقاطي مانند حفظ ديگر باورهاي ديني از جايگاه ويژهاي برخوردار است. در چند ساله اخير به دليل افزايش ورود سبكهاي عزاداري غيراسلامي و غيرسنتي به مراسمهاي عزاداري كه در هيئات و تكايا برگزار ميشود، اين نگراني وجود دارد كه گسترش اين گونه تحريفها باعث شود اصالت عزاي حسيني(ع) تحت تأثير قرار گيرد. در اين ميان مداحان اهل بيت به عنوان يكي از اركان برگزاري مراسمهاي سوگواري در حفظ جايگاه عزاداري صحيح نقشي محوري دارند.
تأثير بزرگ مداحي
سال گذشته رهبر انقلاب در ديدار گروهي مداحان، درباره جايگاه مداحي اهل بيت(ع) گفتند: «من مكرر عرض كردم، گاهي يك قطعه شعر كه شما در يك مجلسي ميخوانيد، آن را خوب ادا ميكنيد، وقتي يك قطعه پرمغز خوشمضمون آموزشدهنده و آموزندهاي است، گاهي از يك سخنراني دو ساعته، سه ساعته ما تأثير آن بيشتر است؛ گاهي اينجور است؛ خب، اين خيلي فرصت خوبي است. اگر اين هزاران عنصر ستايشگر و مداح و خواننده مذهبي كه در سراسر كشور، در مجالس، در محافل، با مردم مخاطبه ميكنند و ميخوانند، حدود و ضوابط اين كار بزرگ را درست رعايت بكنند، شما ببينيد چه اتفاقي ميافتد. دشمنان ما از صدها وسيله، با صدها زبان، با انواع و اقسام كارها، در صدد تخريب اعتقاد، تخريب عمل، تخريب مسير هستند.»
ايشان در همين جلسه با اشاره به اينكه منبرها و مجالس عزاداري وسايلي منحصر به فرد در مقابله با دشمن هستند، ميافزايند: «اگر محتوا و مضمون منبرهاي ما، مداحيهاي ما، هيئتهاي ما، نوحهخوانيهاي ما، محتوا و مضمون شايستهاي باشد، هيچ وسيلهاي نميتواند با آنها مواجهه و مقابله بكند، يعني كاملاً منحصربهفرد است؛ ببينيد، فرصت، اين است؛ اين فرصت را نبايد ضايع كرد؛ اين امكان را نبايد از دست داد.»
پيرغلامان پاسداران عزاداري صحيح
همايش پيرغلامان حسيني هر ساله به منظور تجليل از مداحان پيشكسوت اهل بيت و البته ترويج عزاداري صحيح برگزار ميشود. اين مراسم با مشاركت سازمان صداوسيما هر ساله در آستانه ماه محرم برگزار ميشود و هر سال يكي از استانهاي كشورمان ميزباني آن را برعهده دارد. امسال وظيفه برگزاري اين مراسم برعهده استان فارس بود كه افتتاحيه آن در لارستان و اختتاميه آن در شيراز برگزار شد. آيتالله مكارمشيرازي در پيامي به مناسبت افتتاحيه سيزدهمين اجلاس بينالمللي پير غلامان حسيني به اين نكته اشاره كردند: «مداحي، رسانهاي پرنفوذ و پايدار است كه پيام حماسه حسيني را كه پيام مقاومت در برابر تهديدات و فشارهاي استكبار است عالمگير ميكند.»
اين مرجع تقليد در ادامه پيام خود افزودند: «سيزدهمين اجلاس بينالمللي تجليل از پيرغلامان و خادمان حسيني كه با همت قابل تقدير رسانه ملي هر ساله برگزار ميشود و اجلاسيه امسال آن در استان فارس برگزار ميشود، صدقه جاريهاي است كه جان انسانها را با زلال اشك بر مصايب امام حسين(ع) و اهل بيت رسولالله(ص) شستوشو ميدهد و بذر شجاعت و شهامت و قيام الهي را در عرصه عالم به بار مينشاند. اين است رمز پايداري و ماندگاري اسلام عزيز و به راستي همين قيام است كه اسلام را در جهان گسترش ميدهد.» آيتالله غلامعلي صفايي بوشهري نيز درباره برگزاري اين اجلاس سالانه گفت: «ذاكران، علما، مداحان و روحانيون در زمينه جاري كردن فرهنگ حسيني در جامعه گامهاي بلندي برداشتهاند كه اجرشان در نزد خداوند متعال است. تأثير شگرف عاشورا و نهضت حسيني در تمام جهات براي جامعه بشري است. مداحان در ايجاد اتحاد مسلمانان و پيوند دادن قلبها نقش مهمي بايد داشته باشند و به نوعي پيونددهنده قلبها هستند.» در كنار برگزاري همايشهايي مانند پيرغلامان حسيني بايد تلاش كرد تا اصالت منبرهاي عزاداري حفظ شود و همانطور كه رهبر انقلاب تأكيد كردهاند جايگاه منحصر به فرد آن در مقابل برنامهريزي دشمنان پايدار باقي بماند. دهه اول ماه محرم تا چند روز ديگر آغاز ميشود و مداحان با توجه به تأكيدات مقام معظم رهبري بايد ولايتپذيري خود را در برگزاري مجالس عزاداري به نمايش بگذارند.
جوان/تقليد از الگوي غربي در برنامهها و مراسمهاي فرهنگي و هنري
يك دقيقه سكوت نكنيد، فاتحه بخوانيد!
مدتي است در برخي مراسم و برنامههاي مختلف فرهنگي، ورزشي، هنري و... كشورمان اقدام خلاف دين و فرهنگ «يك دقيقه سكوت» جاي سنت حسنه و نيكوي خواندن صلوات و فاتحه براي درگذشتگان را گرفته است.
نویسنده : مصطفي شاهكرمي
مدتي است در برخي مراسم و برنامههاي مختلف فرهنگي، ورزشي، هنري و... كشورمان اقدام خلاف دين و فرهنگ «يك دقيقه سكوت» جاي سنت حسنه و نيكوي خواندن صلوات و فاتحه براي درگذشتگان را گرفته است.
«در مراسم سومين جشن سالانه «موسيقي ما» كه شنبه شب در تالار وحدت تهران برگزار شد، براي همدردي با بازماندگان فاجعه منا و احترام به روح درگذشتگان يك دقيقه سكوت اعلام شد!»، غلامرضا بهروان با تسليت به مناسبت درگذشت تعدادي از هموطنان كشورمان در حادثه منا و رمي جمرات، اعلام كرد كه مسابقات امروز(سوم مهرماه) ليگ برتر به احترام اين قربانيان با يك دقيقه سكوت آغاز خواهد شد.
متأسفانه چند وقتي است كه در مجامع مختلف كشورمان اعم از فرهنگي، هنري، ورزشي و... به جاي نثار فاتحه يا فرستادن صلوات براي ابراز همدردي با قربانيان و درگذشتگان حوادث مختلف، يك دقيقه سكوت ميكنند! از آنجا كه فرهنگ و سنت ديني و فرهنگي ما ايرانيان با اسلام آميختگي و همراهي ممزوج و غيرقابل انفكاكي دارد و همچنين با توجه به توصيههاي ديني از جانب ائمه معصومين(ع) به رسم قرون متمادي براي ابراز همدردي و تسليت به بازماندگان قربانيان يا كشته شدگان حوادث مختلف يا فاتحه خوانده ميشود يا صلوات فرستاده ميشود. فلسفه چنين كاري هم به يكي از اصول دين ما مسلمانان كه همان اعتقاد به «معاد» و دنياي آخرت است بازميگردد. چه اينكه معتقديم اعمال و رفتار انسانها در كنار آثار ماتقدم و ماتأخري كه دارد اهدا و هديه ثواب انجام يك عمل خير به درگذشتگان ميتواند موجب رضايت پروردگار و نيز بهرهمندي اموات از موهبت الهي از آن خيرات گردد. اينكه مشاهده ميشود در كشورهاي غيرمسلمان به جاي چنين اقداماتي مرسوم است كه يك دقيقه سكوت كنند، به دليل نداشتن و عدم انتفاع از چنين مواهب الهي است كه مشمول مسلمانان گرديده است. اينكه عدهاي خودباختگي را از حد گذرانده و حتي در انجام شعائر و مناسك ديني و مذهبي هم خودشان را مقلد بدون تفكر غربيها كردهاند، مشكلي است كه روانشناسان و رفتارشناسان جهت درمان آن بايد علل شيوع معضل «خود كمبيني و حقارت در مقابل غرب» كه در ميان شبهروشنفكران وجود دارد را مورد پژوهش و بررسي قرار بدهند.
جوان/گسترش پوشش تصويري رخدادهاي مهم خبري در تلويزيون
شبكه خبر ميخواهد خودش را ثابت كند!
تغيير تاكتيك شبكه خبر در نحوه پوشش خبرها و ارسال گزارشهاي خبري زنده باعث شده اين شبكه از موضع انفعالي كه چندين سال به آن مبتلا بوده است، فاصله بگيرد.
نویسنده : هادي عسگري
شبكه بينالمللي خبر، تنها شبكه تلويزيوني فارسي زبان متعلق به سازمان صداوسيماست كه به صورت تخصصي در حوزه اخبار و اطلاعرساني فعاليت دارد. اين شبكه خبري با وجود بهرهمندي از امكانات گسترده در بسياري از موضوعات خبري از رقباي فارسي زبان كه از طريق گيرندههاي ماهوارهاي در ايران قابل دريافت هستند، عقب ميافتاد، به نحوي كه برخي از شبكههاي معارض با دولت ايران در پوشش رخدادهايي مانند مذاكرات هستهاي، حرفهايتر و سريعتر از شبكه خبر اقدام ميكردند و اين به جايگاهي كه مديران سازمان صداوسيما انتظار داشتند خوش نميآمد. البته اين موضوع تنها به موضوع مذاكرات منحصر نميشد و پيش از آن هم مسبوق به سابقه بود. شايد يكي از دلايلي كه عبدالرضا بوالي به سمت مديريت اين شبكه منصوب شد، تغيير بنيادي در نوع عملكرد شبكه خبر بود. پيمان جبلي، معاون خبر سازمان صداوسيما در حكم انتصاب بوالي تأكيد كرده بود: نظر به تنوع روزافزون مجاري اطلاعرساني و رقابت رو به گسترش منابع خبري به منظور تأمين آگاهي جامعه و هدايت افكار عمومي ضروري است با توجه به مأموريت و رسالت اصلي شبكه خبر اهتمام ويژهاي در سرعت، دقت، صحت و جامعيت در توليد، پخش و پردازش اخبار در چارچوب اخلاق حرفهاي را مدنظر قرار دهيد.
شبكه خبر توانسته است در پوشش مذاكرات برجام خود را به عنوان مرجع خبري معرفي كند و بينندگان بسياري را كه مشتاق پيگيري سرنوشت پرونده هستهاي بودند به دنبال كردن مذاكرات بيپرده نمايندگان مجلس فرابخواند. شبكه خبر همچنين در پوشش خبري مراسم حج امسال كه متأسفانه با حادثه سقوط جرثقيل و متعاقب آن فاجعه منا همراه بود، نيز نشان داد كه ميتواند براي خانوادههاي نگران ايراني كه جوياي حال اقوام و هموطنان خود در عربستان بودند، منبع موثقي باشد تا اخبار لحظه به لحظهاي از ميزان تلفات و مجروحان حادثه را دريافت دارند. متأسفانه اين شبكه با از دست دادن خبرنگاران خود داغدار نيز شد. به نظر ميرسد شبكه خبر صداوسيما براي آنكه بتواند روند تأثيرگذاري خود را بيش از پيش جلو ببرد بايد همانند پخش مذاكرات برجام در مجلس شوراي اسلامي، بتواند پخشكننده انحصاري يا اولين پخشكننده تصاوير رخدادهاي مهم خبري باشد، كاري كه در اثر شبكههاي مهم خبري جهان امري حياتي به شمار ميرود.
حمایت/«حسین مسافر آستانه» درگفتوگو با «حمایت»:
سینمای خانگی نیازمند مخاطب شناسی و فیلمنامه خوب است
پرکردن اوقات فراغت موضوع تازهای نیست؛ موضوعی که شاید برخلاف ادعای متولیان فرهنگی با کمترین هزینه و با تهیه یک فیلم از سوپرمارکت محل زندگی و یا دستفروش کنار خیابان میتوان آن را پرکرد! موضوعی که البته سبب شده تا حدودی سطح سلیقه و ذائقه مخاطب ایرانی تغییر کند و حتی موجب شده تا مخاطب ایرانی به سمت و سوی فیلمهای غیرمجاز وگاه ماهواره هم کشیده شود. البته مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری در این باره معتقد است که ضعف فیلمنامه، بیتوجهی به موضوع مخاطب شناسی و.... در تولید آثار ویدئویی سبب شده که مخاطب از سینمای خانگی فاصله بگیرد.سینمایی که میتواند با تقویت خود در ترویج فرهنگ ایرانی و اسلامی و اشاعه سبک زندگی مناسب با فرهنگ سرزمینمان سهم به سزایی داشته باشد.
بی اعتمادی از سینمای خانگی رخت بست
«حسین مسافرآستانه» در گفت و گو با «حمایت» و با بیان اینکه بعد از یک رکود که در اثر بیاعتمادی مردم نسبت به نمایش خانگی صورت گرفته بود الحمدالله فیلمهای نمایش خانگی آرامآرام در حال رونق گرفتن مجدد هستند اظهارکرد: بعد ازآنکه مردم نسبت به فیلمهای بیکیفیت و ضعیف دچار بیاعتمادی به سینمای خانگی شده بودند خوشبختانه فیلمسازان هم به این فکر افتادند تا مجدداً یک حرکت جدید را شروع کنند . جشنواره یاس هم انگیزه لازم را ایجاد کرد تا فیلمهای بهتری در این حوزه تولید شود.
وی اضافه کرد: من معتقدم آرامآرام این اعتماد ازدسترفته در حال برگشت است و امیدوارم با ساختن فیلمهای خوب ، ارزشمند و مطابق با نیاز فرهنگی جامعه، رونق سینمای خانگی دوباره به آن بازگردد.
سلیقه مردم، اولویت تولید فیلم
مسافرآستانه همچنین با تاکید بر این مهم که تولید فیلمهای سینمایی بستگی به تقاضا و نیاز مردم دارد اظهارکرد: بعضی از این فیلمها در اکران عمومی زیاد موفق نبودهاند ولی در سینمای خانگی با استقبال روبرو شدهاند . طبیعتاً فیلمهای سینمایی که باسلیقه فرهنگی مردم بهطور عمومی سازگاری نداشته باشند در نمایش خانگی چندان مورد اقبال قرار نمیگیرند. وی ادامه داد: مردم خود بهترین مبلغ علیه یا له یک فیلم هستند و تبلیغات را خود مردم از طریق شبکههای مجازی یا ارتباطی که باهم دارند، انجام میدهند. تعیینکننده خود مردم هستند که چه فیلمی با استقبال روبرو شود یا نه؛ بنابراین این یک هشدار است برای فیلمسازان و تولیدکنندگان تا سلیقه و نیازهای مردم را در اولویت تولیدات خود قرار دهند.
مخاطب شناسی قوی در سینمای خانگی وجود ندارد
به گفته مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری تنها راه مقابله با تهاجم فرهنگی و ورود فیلمهای هالیوودی ساخت فیلم خوب است بنابراین این توقع از دستاندرکاران تولید وجود دارد که با ساخت فیلمهای باکیفیت، جذاب و با محتوای سالم که موردنیاز جامعه و نیاز روز نسل جوان ما باشد با این تهاجم مبارزه کنند.البته مسافر آستانه تاکید کرد: ساخت فیلم خوب الزاماً ساخت فیلم پرخرج نیست؛ فیلم خوب زیادی سراغ داریم که با هزینه کم ، مورد اقبال عمومی قرار گرفته است چراکه مردم به هزینه فیلم کاری ندارند بلکه به دنبال رفع نیاز خودشان در فیلم هستند.
وی تصریح کرد: البته گاهی فیلمسازان ما در ساخت فیلم کمتر به سلیقه و نیاز مخاطب اهمیت میدهند و فیلم دلخواه خودشان را تولید میکنند که این موضوع به سینما ضربه زیادی زده است. دبیر جشنواره فیلم یاس با اشاره به این موضوع که تفاوت حوزه سینمای خانگی و سینما تفاوتش در این است که در سینمای خانگی «فیلم خودم» معنا ندارد و باید یک فیلم برای مردم ساخته شود اضافه کرد: اگر فیلمسازان ایرانی فیلمی را بسازند که باب میل مخاطبان خود باشد قطعاً میتواند با فیلمها و سریالهای خارجی از حیث بیننده رقابت کند.مسافر آستانه همچنین بیان کرد: راه نجات وضعیت کنونی سینمای خانگی ربطی به حمایتهای دولت و یا سایر ارگانها ندارد. سینمای خانگی نیازمند مخاطب شناسی و فیلمنامه خوب است. به نظر من در صدور پروانه نمایش و ساخت باید معیارها را رعایت کرد تا فیلمهایی باکیفیت مطلوب توزیع شود. سینمای خانگی در اصل باید با بودجه خود بتواند خود را اداره کند و رکود در سینمای خانگی اساساً به سوِژه و فیلمنامه برمیگردد.
خطر در کمین فرهنگ ایرانی
مدیرعامل مؤسسه رسانههای تصویری در ادامه این گفت و گو با اشاره به این موضوع که فیلمسازان و تهیهکنندههای ما باید با مطالعه، متناسب با ذائقه مخاطب فیلم تهیه کنند، بیان کرد: مردم ما از ساخت فیلمهایی با موضوعات تکراری خسته شدهاند. سینمای خانگی باید متناسب با طبع و تغییر ذائقه مردم ژانرهای خود را تغییر دهد زیرا نیاز مردم ما فقط دیدن فیلمهای کمدی نیست. اگر این مقوله در نظر گرفته نشود با نفوذ فرهنگی فیلمهای غربی مواجه خواهیم بود که اثرات جبرانناپذیری را در فرهنگ ایرانی و اسلامی دارد؛ دقیقاً همانجایی که غرب آن را هدف قرار داده و با رسوخ فرهنگی آسیبهای اجتماعی جبرانناپذیری در سطح جامعه به وجود خواهد آورد. وی همچنین تصریح کرد:غفلت در حوزه هنر موجب گرایش جوانان به فیلمهای غربی شده است.
سینمای خانگی حوزه مستقل است
به گفته این مدیر فرهنگی، تهیهکنندگان و کارگردانان باید به حوزه سینمایی خانگی بهعنوان یک سینمای مستقل نگاه کنند و آن را حوزه کماهمیتی نبینند .آنها نباید این تصور را داشته باشند که اینجا یک گذر موقت است ؛ برای راهیابی به سینما در این گذر فیلمی بسازند. این کارگردانان باید بدانند ظرفیت سینمای ما محدود است درحالیکه ظرفیت در سینمای خانگی میتواند تا 4 برابر افزایش پیدا کند بنابراین بهطور مستقل برای این حوزه اعتبار قائل شوند.
وی خاطرنشان کرد: مشکل نگاه سخیف و نادرست به حوزه فیلمسازی در سینمای خانگی است . ما نیاز به اصلاح فرهنگی در این زمینهداریم آنوقت است که ما در این حوزه با فیلم خوب روبرو خواهیم شد.وی یادآورشد : ما در حوزه توزیع در شبکه فیلمهای خانگی مشکلی نداریم، مشکل اساسی ما قاچاق فیلم است. سرعت تکثیر و پخش آنها سریعتر از سرعت پخش ما است و امیدواریم ستاد مبارزه با قاچاق کالا با فعالیت این قاچاقچیان مقابله کند تا گوی سبقت را از قاچاقچیان بگیرند.
خراسان/در گفت و گو با دکتر جواد مرتضايي ،عضو هيئت علمي دانشگاه فردوسي به مناسبت روز حافظ مطرح شد:
همه ظرفيت شعر فارسي در غزل حافظ
عليرضا حيدري- دکترجواد مرتضايي ،عضو هيئت علمي دانشگاه فردوسي علاقه اش بيشتر معطوف به حافظ شده است . " ز شعر دلکش حافظ" و "از موسيقي معنوي حافظ " نشاني از دغدغههاي مطالعاتي ايشان در باره حافظ است.در نشستي کوتاه که در بنياد فردوسي با وي داشتم از حافظ گفتيم و با استاد اين گونه وارد بحث شدم که، از نگاه من مفاخر ايراني هر کدام به نوعي ميتوانند ارجاعاتي تاريخي - فرهنگي براي نسلهاي مختلف باشند. چنانکه مثلا فردوسي از ارجاعات ما در بحث زبان فارسي و مليت است، سعدي در مباحثي مثل اندرزگويي، آموزگاري اخلاق و گاه غزل پرنياني عاشقانه منبع ارجاعمان ميشود، مولانا به گاه انديشه ورزي و عرفان اسلامي محل رجوع ما ميشود،در حالي که به واقع نميدانيم حافظ کي و کجا ميتواند از ارجاعات ما باشد. به نظر من حافظ مثل دريايي است که رودهاي بسياري از اقليمهاي متفاوت فکري در آن سرازير شده است از اين رو همه آنها هست اما هيچ کدام آنها به تنهايي نيست واين کار را دشوار ميکند .شما چه فکر ميکنيد؟
مثال خوبي زديد که حافظ را به دريا تشبيه کرديد برپايه همين مثال من ميتوانم بگويم جامعه را در خيلي جاها ميتوان به حافظ ارجاع داد به جز بحث ملي گرايي که خيلي حافظ در اين وادي وارد نشده است و يا اساسا شعرش به اين سمت نميچرخد. استاد خرمشاهي تعبير زيبايي درباره حافظ دارد و ميگويد: حافظ بيش از آن که انسان کامل باشد ،کاملا انسان است. اين کاملا انسان يعني اينکه هر انساني دو بعد جسماني و روحاني دارد. شعرحافظ به هر دو جنبه توجه دارد.ما سه رويکرد به حافظ داريم: يکي رويکرد عام است واينکه شعر او کاملا عرفاني است که من اين نظر را نميپسندم چون برخي غزلهاي او را حتي نميتوان تاويل عرفاني کرد.رويکرد ديگر اين است که او يک انسان دهري بود که به زندگي سرخوشانه ميپرداخت که اين هم درست نيست. رويکرد اول طرفدار زيادي دارد اما رويکرد دوم طرفدار کمتري دارد. رويکرد سوم که رويکردي متعادل و معقول است همان توجه به وجه پارادوکسيکال حافظ است. يعني هم توجه به وجه جسماني و هم وجه ملکوتي انسان.بنابراين شعر حافظ براي همه اعصار و همه نسلها پاسخگوست. به همين دليل طيف مخاطبان حافظ گسترده اند.
جالب است که اين چند سويه بودن شعر حافظ از همان عصر حافظ زبانزد هم بوده است.در کتاب " حبيب السير"حکايتي نقل ميکندکه خيلي بردرست يا نادرست بودن آن تاکيد نداريم ولي گمان من اين است که برخي از اين حکايتها برخاسته از يک حقيقت است.در آنجا آورده شده است که روزي شاه شجاع به حافظ ميگويد چرا شعر تو هر بيتش با هم تفاوت دارد .بيتي به وصف عاشق و بيتي به وصف معشوق ميپردازد و هربيتي براي خودش سازي ميزند. حافظ در پاسخ ميگويد: مهم اين است که شعر من جهانگير شده است ولي شعر بعضيها از دروازه شيراز هم بيرون نرفته است که برخي ميگويند شاه شجاع اين را به خودش هم ميگيرد چون شاعر هم بوده است.الان هم بايد چند سويه به شعر حافظ نگاه کنيم. من به يک نکته اينجا اشاره کنم و آن اينکه بين غزل حافظ با غزل غير حافظ به طور عام فاصله زياد است.
يعني چه ؟مگر چه اتفاقي در شعر حافظ افتاده که غزل او را از غزل غير حافظ چه در قبل از او وچه در بعد از او ممتاز ميکند؟ اين تفاوت در فرم است يا محتوا؟
آنچه موجب امتياز غزل حافظ ميشود در فرم خيلي نمود دارد. من بارها اين را گفته ام و اين ديدگاه را از استاد شفيعي کدکني در " کيمياي هستي" گرفته ام.البته من هم با همين ديدگاه به شعر حافظ نگاه کرده ام. آن تعبير اين است که حافظ بيش از هرشاعر ديگري توانسته است از همه ظرفيت شعر فارسي در فرم غزل استفاده کند. يعني اينکه در حدود 50 سال شاعري، او به طور قوي تر 500 غزل گفته است. يعني سالي 10 غزل که خيلي زياد نيست. به نظر ميرسد حافظ مدام غزلها را ويرايش ميکرده است. از اين رو هيچ دو نسخه خطي حافظ نداريم که تمام ضبط غزلها يکسان باشد. اختلاف نسخهها در باره ديگر شاعران بخشي توسط ناسخان انجام شده است.اما در باره حافظ 90 درصدش مربوط به خود حافظ است که مدام تغيير ميداده است. من پيشنهاد ميکنم دوستان به "کيمياي هستي" دکتر شفيعي و نيز مقدمه هوشنگ ابتهاج در "حافظ به سعي سايه" مراجعه کنند.شما اگر بخواهيد واژهاي را از يک غزل حافظ جابه جا کنيد کاملا به چشم ميآيد ولي اين کار را ممکن است در باره ديگر شاعران مثل مولانا بشود انجام داد. يک وجه اين ارجاع عمومي و هميشگي به حافظ همين بحث تفال به ديوان اوست.
اگر ممکن است بيشتر در باره تفال از شعر حافظ بفرماييد.
ببينيد من در جاي ديگري هم که اين پرسش از من شد گفته ام ،از آنجا که حافظ را لسان الغيب خواندهاند و به عقيده برخي ازغيب خبر ميدهد و همچنين قرآن را به گونههاي مختلف در شعرش منعکس کرده، شعر وي از نظر اکثر مردم مقدس شمرده ميشود. البته اين يک علت علمي هم دارد چرا که غزل حافظ در قرن هشتم ويژگي هايي پيدا ميکند که بعدها در سبک هندي شناخته ميشود.اين ويژگي در تعداد قابل توجهي از غزلهاي حافظ مشاهده ميشود بدين ترتيب که بيتها در محور عمودي عناصر معنا و خيال ارتباط پررنگي با هم ندارند و گاهي مستقل به نظر ميرسند. به عبارت ديگر يک غزل شامل دو محور افقي و عمودي است. منظور از محور افقي ارتباط بين دو مصراع با يکديگر است و منظور از محور عمودي ارتباط تک تک بيتها در قالب غزل با هم است. تا عصر حافظ انسجام معنا در اشعار وجود داشته است به اين صورت که شاعر هم عصر يا پيشين او مانند مولانا، سعدي و يا عطار تمامي اشعار خود را حول محور يک موضوع کلي ميسروده اند.
کاري که حافظ انجام ميدهد و برخي آن را الهام گرفته از قرآن ميدانند، اين است که استقلال نسبي را به ابيات يک غزل بخشيده است، درست مانند قرآن که در برخي از سوره هايش هر آيه به يک موضوع پرداخته است.مجموعه اين عوامل باعث ميشود که وقتي شما تفالي به ديوان حافظ ميزنيد اگر آنچه که در ذهن شماست در بيت اول پيدا نکنيد به سراغ بيت بعدي خواهيد رفت. چه بسا اگر غزل يک پيام واحد داشت شما هيچ گاه به آنچه که در ذهن داشتيد نميرسيديد.
استاد! وضعيت حافظ پژوهي را چطور ميبينيد،چه در عرصه کتاب و چه پايان نامهها و رساله ها؟
هيچ وقت پژوهش در باره امثال حافظ پايان نميپذيرد. متاسفانه الان نزديک به دو دهه است که شمار آثار حافظ پژوهانه زياد نيست و دانشجويان بيشتر به مباحث نظريه وارداتي خصوصا در حوزه هرمنوتيک و زبان شناسي و غيره گرايش پيدا کردهاند و جالب است که چون ترجمه است عمدتا درست فهميده نميشود.
يک پز روشنفکرانه هم دارد البته.
دقيقا. آفرين. همين پز روشنفکرانه است که مشکل ساز شده است.دکتر شفيعي کدکني تعبير قشنگي دارد وآن اينکه رياي روشنفکرانه از رياي مذهبي بدتر است. به هر حال اين موج باعث شده است که پژوهشگران کمتر سراغ حافظ بروند. هنوز هم آثار استاداني چون: شفيعي کدکني ،منوچهر مرتضوي، خرمشاهي و دکتر نامداريان يا استادسعيد حميديان سرآمد است.
از آثار خودتان بگوييد.
در"از عرفان شعر حافظ" به همان بحث عارف بودن يا نبودن حافظ اشاره کرده ام." از موسيقي معنوي شعر حافظ" را بعد تر چاپ کردم که به بحث موسيقي شعر حافظ ميپردازد و سرانجام دوازده گفتار درباره شعر حافظ در کتاب "زشعر دلکش حافظ"جمع شده است.
سیاست روز/قبحشكنهايي كه به اسم خطاي رسانهاي ماموريت خود را انجام ميدهند
پيادهنظام دشمن در سنگر مطبوعات
روز شنبه يكي از روزنامههاي وابسته به يك جريان خاص، در يك اتفاق نادر، تيتري را براي شهادت سردار سپاه اسلام شهيد همداني انتخاب و منتشر كرد كه به هيچوجه نميتوان آنرا يك اشتباه تلقي كرد.
توجيهاتي نظير اشكال فني يا سرعت در انتشار خبر به هيچوجه نميتواند اقدام «كثيف» برخيها را از ذهن مخاطب پاك كند. حالا اگر هزار صفحه هم ويژهنامه منتشر شود و آقاي مسئول! بگويد «یک خطای رسانهای» و «جبران ميكنيم» باز هم توي كت كسي نميرود كه نميرود.
بگذاريد موضوع را جور ديگري بررسي كنيم. فرض كنيم در روز قبل از انتشار اين خبر در همان رسانه، نه مديرمسئول حضور دارد، نه سردبير و نه حتي كل تحريريه. فرض محال كه محال نيست.مثلا صفحهآرا مشغول بستن صفحه است و خودش تيترها را انتخاب ميكند. حال سوال اينجاست كه كدام سايت يا خبرگزاري داخلي، خبر شهادت اين سردار عزيز را با چنين تيتري انتشار داده است؟ يك نمونه هم نميتوان يافت. چراكه همه اين پايگاهها با همه تفاوتهاي حزبي، سياسي يا ديدگاهي، درخصوص چنين اتفاق تلخي، نگاه يكساني دارند.
پس چگونه ميشود كه تيتر يك روزنامه بر اثر يك اشتباه رسانهاي! درست شبيه به تيترهاي رسانههاي معاندي نظير صداي امريكا، بيبيسي، راديو فردا و... ميشود.
با عرض معذرت، ابلهپنداري مخاطب را نميتوان تحمل كرد. موضوع چيز ديگري است. خطاي رسانهاي آنجاست كه متاسفانه برخي رسانهها و مطبوعات ما به وضوح عملههاي دشمن را در خود جاي دادهاند و آنها هم هرآنقدر كه بخواهند ميتازانند.
زير سوال بردن مواردي نظير ولايت حضرت علي(ع)، به چالش كشيدن حكم قصاص، سانسور هماهنگ و مديريتشده فاجعه غزه در يك روز خاص، بزك كردن چهره امريكا (به تعبير رهبر انقلاب) و... مواردي نيست كه بتوان از كنار آنها به سادگي گذشت و با يك جمله «انشاءالله كه اشتباه شده» صلواتي بفرستيم و فراموشش كنيم.
چطور ميشود كه برخي رسانههاي منتسب به يك جريان خاص، به تناوب دچار «خطاي رسانهاي»، «اشكال فني»، «تغافل از سر شتاب ذاتی کار خبر» و... ميشوند.
با عرض معذرت مجدد به همكاران رسانهاي بايد گفت، آنهايي كه به دنبال جذب حداكثري در مجموعه خودشان هستند، بايد بيشتر مراقب حيثيت حرفهاي خود باشند.
آنهايي كه مهرههاي دشمن و پيادهنظام لشكر جنگ نرم دشمن را در دل خود جاي دادهاند بايد مراقب باشند كه چه دسته گلي به آب ميدهند.
نميشود باور كرد كه برخي قبحشكنيها و انتشار موارد توهينآميز، يك اشتباه باشد. نميشود باور كرد كه رسانهاي درست در مسيري گام بردارد كه بنگاههاي خبري دشمن خط و خطوطش را مشخص كردهاند. حذف واژههايي نظير «شهيد» يا «امام» در فضاي رسانهاي دشمنان اسلام و انقلاب يك حركت برنامهريزي شده براي قرباني كردن آرمانها و ارزشهاست.
اشكال كار را بايد در آنجا جست كه مسئولان دولتي از تيتر بر عليه آلسعود ناراحت ميشوند و فلان رسانه را دادگاهي ميكنند، اما رسانههايي كه به نهادهاي انقلابي ميتازند به ديده اغماض مينگرند يا از بسته شدن نشريهاي كه به مقدسات توهين ميكند اظهار تاسف ميكنند. كسي از بسته شدن رسانه و روزنامه خوشحال نميشود. اما چه رسانهاي؟ كدام مطبوعه؟ آنكه به راحتي همه ارزشها را زير سوال ميبرد، اساسا لياقت «رسانه» بودن ندارد.
آنهايي كه براي جرياني مشخص راه را باز ميكنند و اجازه عرض اندام ميدهند، حالا بايد پاسخگو باشند. بايد بگويند چرا با برخوردهاي مشفقانه!شان فلان جريان اصلاح نميشود و اتفاقا تندتر و گستاختر ميشود و بعد هم با يك عذرخواهي مصلحتي و يك ويژهنامه عاريتي ميخواهد همهچيز را مالهكشي كند.
سخنان رهبر انقلاب در ارديبهشت ۷۹ را بد نيست مرور كنيم، تا مسئولان شايد به خودشان بيايند: «متأسّفانه امروز میبینم همان دشمنی که بهوسیله تبلیغات خود، همّتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجّه کند، بهجای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمنند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی.بی.سی و امریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند!»
شرق/گفتوگو با داریوش مهرجویی به بهانه نمايش اخیرش
«غرب واقعی» مسئله جهان ما
شرق: «غرب واقعی» که نمایشنامهای است از سام شپرد، نویسنده، نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر آمریکایی، چندسال پیش همراه با نمایشنامه دیگری از همین نویسنده توسط داریوش مهرجویی با عنوان «کودک مدفون و غرب واقعی»، به فارسی برگردانده شده بود. «غرب واقعی» اینروزها با بازی امین حیایی، محمد خلجزاده، جمال مرتضوی و جمیله فردین در پردیس کوروش در سالن البرز روی صحنه رفته است. به انگیزه اجرای این نمایش گفتوگویی داشتیم با داریوش مهرجویی درباره ساختار و محتوای فکری این نمایش.
از نمایش اخیرتان تفسیرهای گوناگونی میتوان ارائه داد، اما اکنون میخواهم تنها بر یک وجه آنکه بیارتباط با بخشی از کارهای سینمایی شما نیست تأکید کنم. نمایش «غرب واقعی» دو رویه دگرسان و ناهمگون غرب و البته جهان مدرن را به تصویر میکشد؛ غرب متمدن و غرب بدوی. نماد این بدویت و تمدن بهترتیب دو برادر؛ یعنی «لی» و «آستین» هستند که اکنون در غیاب پدر و مادر خود برای مدتی در کنار هم زندگی میکنند. مناسبات این دو در طول نمایش به نحوی پیش میرود که پرده از میل پنهانشان به دیگربودن برمیدارد. نکته جالب اینجاست که وقتی مادر پس از مدتی به خانه برمیگردد، خانه را از ستیز فرزندانش ویران میبیند. او ساعتی پس از اینکه متوجه جدال فرزندانش میشود و پند و نصیحت خود را بیفایده میبیند، خانه را ترک میکند و بچهها را در ستیز و نزاعشان تنها میگذارد. این ترک ناگهانی خانه تنها ساعاتی پس از ورود به خانه از یک مادر دور از انتظار است، بهویژه اینکه او میبیند «آستین» به قصد کشت پارچهای را دور گردن «لی» انداخته است! این تصویر و نقش مادر با تصویر و نقشی که از زن- مادر در سینمای شما سراغ داریم متفاوت است. در آثار سینمایی شما چون «بانو»، «سارا»، «لیلا»، «پری» و حتی «میهمان مامان» زن- مادر در نبود، غیاب یا کمرنگبودن مرد خانه، نقشی حمایتکننده، نگهدارنده و نجاتدهنده دارد. هیچکدام از قهرمانان زن فیلمهای شما بدون اینکه کار خود را به انجام برسانند، ترک خانه نمیگویند. آیا وقتی که نمایشنامه «غرب واقعی» را ترجمه میکردید یا آن را به صحنه میبردید، به تفاوت میان زن-مادرهای فیلمهایتان با زن-مادر این نمایش پی برده بودید؟
راستش نه! به این موضوع اصلا فکر نکرده بودم. موقعی که این نمایشنامه را خواندم و آن را ترجمه و سپس اجرا کردم، تنها این بیگانگی، جدایی و غربت انسان مدرن و وحشیگری مدرنیته مدنظرم بود. درهرحال، این مادر یک مادر جهانی است. به این معنا که هم میتواند ایرانی باشد، هم غربی و هم ژاپنی. در نمایش میبینیم که مرد این زن را ول کرده و خودش مست و بیچیز آواره بیابانها میشود و... نتیجه اینکه این زن تنها و بدون حمایت شوهرش با چنگ و دندان این دو بچه را بزرگ کرده است. این زن با هیچ مرد دیگری ازدواج نکرده و از طرفی همه دوستهای زنش را هم از دست داده. او زنی است که همهچیز خود را فدای بچههایش میکند، اما نتیجه اینهمه زحمت و فداکاری دو دیوانه از کار درآمده که به جان هم افتاده و خانه را ویران کردهاند. از سوی دیگر؛ تنهایی بزرگ این زن را داریم که مثلا برای گذران تعطیلات مجبور میشود به آلاسکا برود. درست است که منطقهای که نمایش در آن اتفاق میافتد خیلی گرم است، اما اينكه تصمیم بگیرد برای تعطیلات به آلاسکا برود خیلی غریب است. این نشان میدهد که آن زن نیاز شدیدی به هوای تازه دارد، ولی در آنجا هم سرخورده میشود و برمیگردد.
درهرحال این زن تفاوت چندانی با زنهای فیلمهایم مثل بانو یا سارا ندارد. این دلزدگی، بیتفاوتی و جدایی از زندگی خانواده یا احیانا خیانتهایی که مرد خانواده کرده، در همه آنها مشترک است. اصلا داستان این نمایش میتواند در همین تهران خودمان اتفاق افتاده باشد.
حالا به فرض اگر داستان «سارا» ادامه پیدا میکرد و بچههایش مثل فرزندان مادر نمایش «غرب واقعی» متناسب با زحمتها و فداکاریهای او بزرگ نمیشدند، آیا سارا هم آنها را ترک و به حال خود رها میکرد؟
مادر «لی» و «آستین» کاملا آنها را رها نمیکند. او به آنها میگوید من به هتل میروم؛ زیرا شما همهچیز را به هم ریختهاید و به جان هم افتادهاید. این رفتن، فرار یا گریز همیشگی نیست. درواقع؛ گریز از وضعیت نابسامان موجود در خانه است. مادر از دیدن این وضعیت در خانه شوکه میشود و وحشت میکند.
اما درنهایت خیلی بیتفاوت خانه را ترک میکند. حتی وقتی میبیند که آستین روی لی افتاده و قصد خفهکردن او را دارد، برای جداکردن فرزندانش خودش را به آبوآتش نمیزند.
نه! برای اینکه یک مادر آمریکایی است. فرضا اگر یک مادر ایرانی این وضعیت را میدید، اینطور بیتفاوت رفتار نمیکرد، دستکم جیغ میکشید یا سعی میکرد هر طور شده آنها را از هم جدا کند. رفتار مادر لی و آستین نشاندهنده روحیه کارتزین یا ذهنیت مغربزمین است. این مادر خطاب به آستین نمیگوید: «او را کشتی»، میگوید: «داری او را میکشی!» همچنین هیچوقت درصدد برنمیآید که آنها را با چنگودندان از هم جدا کند.
در بخشی از سخنانتان به ضدمدرنیتهبودن نمایش اشاره کردید. میتوانید این نکته را در ارتباط با نمایش بیشتر بشکافید؟
ببینید! نمایش به این اشاره دارد که مدرنیته جامعه سنتی را مضمحل کرده است. در آن تکگویی که آستین میگوید: اینجا دیگر من هیچچیزی ندارم و چیزی به درد نمیخورد و همهچیز به شکل پلاستیک درآمده و مردم با ماشینها مدام از اینسو به آنسو میروند و گاز و کربن به خوردمان میدهند. این زندگی دیگر به درد نمیخورد. (در خطاب به لی) او میگوید: من را هم با خودت به بیابان ببر! این شکست مدرنیته را نشان میدهد. جهان مدرن به جایی رسیده که آدمها اینگونه از یکدیگر منفک شدهاند و این خصومتی که مثلا بین دو برادر رخ میدهد، به این میماند که گویا هابیل و قابیل از نو زنده شدهاند! این شکست پروژه مدرنیته است. به همین دلیل در جهان کنونی هیچ «ایسم» و ایدئولوژی نیست که بتوان پایبند آن شد. از سوی دیگر؛ ما هیچ نابغه بزرگی نه در حوزه فلسفه و نه در حوزه موسیقی و نه در هیچ حوزه دیگری نداریم. آن تکثرگرایی که لازمه جهان مدرن بوده به نوعی همه اینها را از هم منفک کرده است. به همین دلیل دوران کنونی را عصر پستمدرن میگویند؛ یعنی ما با آگاهی از این شکست مدرنیته، به گذشته برمیگردیم.
ولی اندیشمندان پسامدرن با نگاه به همین به قول شما شکستها، بیشتر به نقد دستاوردهای مدرنیته میپردازند تا نفی و ضدیت با آن.
بگذارید احساسم را درباره پستمدرنیته بیان کنم. من اندیشههای لیوتار، فوکو، دریدا و دیگر اندیشمندان پستمدرن را خواندهام و با آنها آشنایی دارم. پستمدرنیته یک نوع حسرت و نوستالژی و یک آگاهی جدید است از اینکه چه ورطهای را پیمودهایم و اینکه شاید بتوان آن را برگرداند یا از روی آن پرید یا آن را به وجهی دیگر درآورد. پستمدرنیته احساس غمبارگی از نبود چیزی است که میبایست میبود، اما نیست و رفته است؛ اضمحلال خانواده، نابودی الفت، عشق، محبت، اضمحلال گردهمآمدن افراد خانواده گرد یک سفره و... . امروزه مثلا در نیویورک وقتی همه از قطار پیاده میشوند، یک زوج را نمیتوان پیدا کرد که دستدردست هم داشته باشند؛ این یعنی شکست پیوندهای انسانی. اصلا اگر عشق، دوستی و محبت نباشد، انسان برای چه زندگی میکند؟
سبعیت بشری و بیتوجهی به دیگری در دنیای امروز زیاد شدهاست. متأسفانه در جهان امروز کشتار دیگران، امری معمول و عادی شده است. درست مثل این است که عدهای شکارچی در جهان ریخته باشند و دیگران را اینجا و آنجا به نام هیچ و پوچ به گلوله ببندند. مگر این گروههای تروریستی مثل داعش و... چه کار میکنند؟ اینها را قبلا (پیش از مدرنیته) نداشتیم.
این آسیبها را شما زاییده گسترش پروژه مدرنیته میدانید؟
بله! اینها زاییدههایی است که از مدرنیته بیرون میزند. یکی از کاراکترهای «تسخیرشدگان» داستایوفسکی در اشاره به یکی دیگر از شخصیتهای داستان میگفت؛ (او) نمیدانست که این عطش و اشیتاق برای آزادی چگونه به استبداد منتهی میشود؛ به این معنا که تمنای آزادی و آزادبودن به استبداد و شدیدترین نوع آنکه توتالیتاریسم است، منتهی میشود... مثل آلمان نازی و روسیه کمونیست و مائو و...، این سبعیت وحشتناک هیچگاه در طول تاریخ سابقه نداشتهاست. در طول تاریخ حاکمان مقتدر که دیکتاتورمآب بودند، وجود داشتند، اما مثل استالین که به یکباره دستور به کشتن هزاران نفر از افراد نزديك و دور خود میدهد و میلیونها نفر از دهاتیها را بهمنظور جابهجاکردن مأمن خود به عدم میفرستد، نبودند.
میتوان گفت در بخشی از تاریخ مدرنیته آزادی به سمت آزادی كامل فردی گرایش پیدا کرده و گاهی جنبه ایدئولوژیک و سیاسی و اجتماعی هم پیدا کرده است. اتفاقا اندیشمندان پستمدرن هم با توجه به آسیبهایی از این دست، توجه به دیگری و حق او برای آزادی را در کانون اندیشه خود قرار دادهاند. این «دیگری» آن چیزی بود که در برابر تلقی مرد سفیدپوست خودآگاه غربی به حاشیه راندهشدهبود؛ زن، طبیعت، شرق، ناخودآگاه، کودک، سیاهپوست و... نمودهای گوناگون این دیگری هستند. از این پس بود که «سوژه» از نو تعریف شد و پیرو آن، ابعاد آزادی گسترش پیدا کرد و دیگر نمیشد آن را تنها محدود به مرد سفیدپوست خودآگاه غربی دانست. به همین دلیل، پسامدرنیته رویکرد ضدمدرن ندارد. اتفاقا پسامدرنیته در جهت گسترش سویههای بنیادین مدرنیته که یکی از آنها فردیت و رهایی فرد از بندهای بیرونی و درونی است، گام برداشته است.
مدرنیته در پسامدرنیته فرورفته و نهان است. نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. این مسائلی که از آنها صحبت کردیم، به قول فوکو؛ گسستهای معرفتی و تاریخی است که رخ میدهد و بعدها از درون آن چیز دیگری زاییده میشود؛ اتفاقی که هماکنون در جهان دارد میافتد بر همین اساس قابل تحلیل است. به این معنا که از یکسو انسان از نظر سیاسی و اجتماعی خیلی پیشرفت کرده به طوری که مثلا در جایی که سیاهان را تا ٣٠، ٤٠ سال پیش تحقیر میکردند و به دار میکشیدند و مورد اذیت و آزار قرار میدادند، امروزه رئیسجمهورشان را از بین سیاهان انتخاب میکنند. این یک امر پستمدرن است. این نشان میدهد آن خوی وحشیگری که در برخی از اشکال سیاسی و اجتماعی مدرن میدیدیم، امروزه دارد از میان میرود. این یکی از اتفاقات مهیج و جالب تاریخ ماست. این مسئله تأیید همان حرف هگل است که میگفت؛ تاریخ به سمت تکامل خود پیش میرود. اما از سوی دیگر؛ گروههای تروریستی مثل داعش هم در جهان کنونی کم نیستند و مدام فاجعه میآفرینند. بااینحال، من امیدوارم و فکر میکنم که با توجه به اینکه روح انسان تمایل به نیکی و خوبی و عدالت دارد، نه بدی و بیعدالتی و استثمار دیگری، بنابراین جهان به سمت وضعیت خوبی پیش خواهد رفت. زشتی و بدی پایدار نمیماند... . اخلاق امروزه شکل جدیدی به خود گرفته است. با وجود اینکه بهظاهر حضور خدا از صحنه زندگی و در ذهن انسانها کمرنگتر شده است، اما در دلها و در روح انسانی که تجلی روح الهی است، خداوند حضور دارد، همانطور که یونگ میگوید؛ خداوند و مسیح در دل توست و آنجا مسکن گزیده. انسان کنونی از راه تعقل و اندیشه بهتدریج به جایی دارد میرسد که خدا را دردل خود حس کند. این یک تجربه دینی است که هرکس قادر به حس آن است... . همیشه انسان هوا و حسرت امری برتر از خودش را داشته است. در طول تاریخ همواره انسان اشتیاق به فراگذشتن از خود و رسیدن به چیزی متعالی و روحانی داشتهاست. این امر متعالی بازتابی از تمایل انسان به خوبی و نیکی است. درهرحال، حرفم این است که انسان کنونی از یکسو دارد وحشی و بربر میشود و از سوی دیگری بافضیلت و اخلاقی. نمایش «غرب واقعی» هم نشاندهنده همین پارادوکس نهفته در جهان معاصر است.
قانون/از تئاتر و سينماي نفتي متنفرم
نمایش«شام آخر» اولین تجربه کارگردانی عارف لرستانی است که از دوازدهم شهریور ماه اجرای خود را در سالن سینما و تئاتر پردیس کورش آغاز کرده است. این نمایش که نوشته فرهاد آئیش است بیش از یک دهه پیش توسط خود او در فرهنگسرای نیاوران و سالن اصلی تئاتر شهر اجرا و با استقبال خوبی از جانب مخاطبان روبه رو شد. به بهانه اجرای مجدد این اثر با کارگردانی عارف لرستانی با او به گفت وگو پرداختهایم.
شما تحصیلکرده رشته نمایش هستید.خیلی سال ازفارغ التحصیلی شما می گذرد چرا اینقدر دیر کارگردانی تئاتررا شروع کردید؟
تقریبا این هفتمین کاری است که کارگردانی کرده ام پیش از این کار مستندونمایشی ساختم ودر
موسسه ای نیز تدریس داشتم ودرانتهای کلاس باهنرجویان یک نمایش اجرا کردیم اما به چند دلیل کارنکردم، یکی اینکه تئاتر پول ندارداگر بخواهی درمقام کارگردان درتئاترباشی باید وقت زیادی بگذاری به خاطرهمین ترجیح می دادم درتئاتر بازیگرباشم تا کارگردان.ازطرفی واقعا کارتصویراجازه نمی دادبه این فکر کنم که بروم حالا کارگردانی تئاتر هم انجام دهم. مشکلات ومسائلی سرراه گرفتن سالن وبودجه درتئاتر وجود دارد که بیش از همه باعث می شد خیلی به این کار فکر نکنم. البته در کل گرایش ذهنیام به سمت کارگردانی است تا بازیگری ودرکارگردانی ابتدادوست دارم مستند بسازم وبعدتئاتروفیلم.اگرتا حالا نشده بیشتربه خاطر شرایط بوده نه تنبلی من. شرایط باعث تنبلی من شده است.
دراولین تجربه کارگردانی درسالنی کاملا خصوصی اجرا دارید.بدون پشتوانه مالی ازاسپانسریامرکز هنرهای نمایشی.تنهابااتکا به گیشه، نمایشی راروی صحنه آوردید.این برای شماریسک نداشت؟
نمی دانم شایداحساس می کنم برای گرفتن یک مقدار پول ازمرکز هنرهای نمایشی باید التماس کرد.من اهل التماس نیستم اینکه بروم،بگویند بودجه نیست وتحقیرآمیزرفتارکنند،متنفرم.کلاازتئاتروسینماینفتی متنفرم.اینکه حکومت پول بدهد تا کار هنری انجام دهیم بد است. به نظرم هنرمندان باید روی پای خودشان بایستند تا سالنهای خصوصی و گروه های خصوصی به وجود بیاید تا امثال من نروند برای دریافت بودجه فروش یک چکه نفت التماس کنند که بتوانند با آن کاری بسازند. از مراکز اداری فراری هستم و سراغ هیچ مرکزی نرفته ام.
درهمه جای دنیادرکنارتئاترهای دولتی تئاترخصوصی نیزوجود دارد.مثلادرآلمان با وجود سالن های بی شمار تئاتر دولتی،دولت کمک هزینه ای نیز به گروه های خصوصی برای فعالیت پرداخت می کند.
چه چیز ما شبیه آلمان است ؛ خیابان ها، مردم یا دولتمان؟! از غربی ها و دولتمردان غربی متنفرم. آن ها فقط برای مردم خودشان خوب هستند و برای مردم ما مضر و خطرناک هستند. از آنها دفاع نمی کنم اما برای مردم خودشان خوب هستند. هر روز اخبار را پیگیر هستم و هر روز از دست آلمانی که پناهندگی می دهد به مردم سوری عصبانی میشوم. چون خود اتحادیه اروپا و غرب مردم سوریه را آواره کرده اند. اگر غرب به داعش سلاح ندهد و نفت آن ها را نخرد آن ها از کجا قدرت می گیرند تا به مردم حمله کنند؟ آن ها با ژست انسان دوستانه به آوارگان پناه می دهند. در حالیکه یک کشور را نابود کردندو بابت نابودی یک کشور و نیز خرید نفت و فروختن سلاح به گروه های داعش و هزاران گروه دیگر تیلیاردها سود می برند و در مقابل خرج صدهزار آواره را می دهند! این قابل مقایسه نیست.
دولتمردان غربی تنفر انگیز هستند. بدبختی ما از غربی ها و عدم آگاهی خودمان است
در اولین تجربه کارگردانی متن «شام آخر» فرهاد آئیش را انتخاب کردید. شما سال ها پیش در اجرای این متن بازی داشتید. چرا یک متن کمدی را انتخاب کردید؟
در آن اجرا فرهاد آئیش کارگردان کار بود و من نقش آقای «آوایی» را بازی می کردم و نمایشنامهاش را خیلی دوست داشتم. این متن نزدیک 12 سال پیش در فرهنگسرای نیاوران و سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا شده بود. معتقدم که یکی از دلایل ماندگاری یک اثر تعدد اجرای آن است. اگر نمایشنامه «هملت» را بعد از اینکه کسی اجرا کرد، دیگر کسی به سراغ آن نمی رفت امروز ما هملت را اینقدر خوب نمی شناختیم. تعدد اجرا و نگاه کارگردان های مختلف از یک متن باعث می شود یک نمایشنامه شناخته شود. البته این دو متن را باهم مقایسه نمی کنم، در مثل مناقشه نیست. ولی این متن را 12 سال پیش بازی کردم و خوشم می آمد اما متن «شام آخر» را برای اجرا در سالن پردیس کورش انتخاب کردم چون این اثر در عین عامه پسند بودن با تماشاگران حرفه ای تئاتر که یونسکو و بکت مطالعه کرده اند نیز قابل ارتباط است. این اثر ابزورد است. انتظار داشتم برخی از مردم بیشتر متوجه اثر شوند اما در این شب ها مشاهده کردم که برخی از تماشاگران این نمایش را کمدی نمی دانند! این دلیل بر نبودن کمدی دراین اثر نیست. دلیلش نشاختن کمدی از سوی آن هاست. برای این سالن این نمایشنامه را مناسب دیدم ولی اگر در جای دیگر اجرا داشتیم متن دیگری را انتخاب می کردم. معتقدم برای هر منطقه و سالنی با توجه به دایره مخاطبان آن مجموعه باید یک متن را متناسب با آن شرایط انتخاب کرد. اگر نمایشنامه را انتخاب کرده باشیم هم نباید در هر سالنی برای اجرا برویم. مثلا اگر به من پیشنهاد می دادند تا نمایش«شام آخر» را در ایرانشهر، باران و تئاتر شهر اجرا کنم امکان نداشت قبول کنم برای اینکه این نمایش سال ها پیش در تئاتر شهر اجرا رفته و موفقیت های خودش را داشته است. برای این فضا این نمایشنامه را انتخاب کردم.
براي اين اجرا آيا از اجرای نخست «شام » الهامی گرفتهاید؟
صد درصد از آن اجرا تاثیر گرفته ام. اما فرم اجراییام شبیه آن اثر نیست.شیوه کارگردانی من متفاوت است این نمایشنامه به آن شکل فلسفی و عمیق نیست که فکرکنیم می شود برداشت های متفاوتی مثل نمایشنامههای شکسپیر و یونسکو و بکت از آن داشت. دراین نمایشنامه خیلی نمی توان تغییر ایجاد کرد. البته ما در این نمایش تغییراتی ایجاد کردیم مثلا چند میزانسن جدید به کار افزودیم در زمان اجرای آن اثر موبایل به شکل فراگیر وجود داشت و توافق هسته ای انجام نشده بود، اما ما این مسائل را به همراه اتفاقات روز سیاسی به نمایش افزودیم.
این متن مجددا توسط خسرو نقیبی دراماتورژی شد؟
بله، یک مقداری از دراماتورژی و تغییرات را نیز خود من ایجاد کردم.
فرهاد آئیش در جریان دراماتورژی و اعمال تغییرات در متن هستند؟
بله کاملا موافقت کردند و خوشبختانه به همان اندازه که من ایشان را دوست دارم، ایشان هم من را دوست دارند و دست من را باز گذاشتند و ایرادی نگرفتند.
انتخاب بازیگران این نمایش خیلی طولانی شد و چند ماه براي آن تمرین داشتید،چرا؟
اول تمرینات را با متن اولیه فرهاد آئیش شروع کردیم و به این نتیجه رسیدیم که متن باید تغییر کند. آن زمان الیکا عبدالرزاقی و امین زندگانی در گروه ما بودند. اما بعد در جریان تمرینات تغییر کردند. با اشخاص دیگری هم صحبت کردیم اما موافقت نکردم چون می دانستم سر فیلمبرداری هستند و ممکن است به کار ما لطمه ایجاد شود. یک تعدادی هم نتوانستند بیایند مثلا با امین حیایی ونادر سلیمانی صحبت کردم که سر کار بودند. جواد رضویان هم سر سریال«در حاشیه»بود و برای اجرای ما نمی رسید.
با شروع تمرینات متوجه شدیم که شوخی های 12سال پیش دیگر امروز برای تماشاگر خندهدارنیست از طرفی فرهاد آئیش در ایران نبود و من از طریق وایبر به ایشان اطلاع دادم که اگر اجازه بدهند تغییراتی در متن ایجاد کنم وموافقت کردند.با علی اوجی و خسرو نقیبی در مورد اعمال تغییرات جلسه گذاشتیم. در آن جلسه هم تغییراتی پیشنهاد شد که من راضی نبودم دوباره متن را تغییر دادم البته در تمرین هم جزییاتی اضافه شد.
متن نیاز داشت که به روز شودو حالا با تغییراتی که اعمال شده تماشاگر احساس
می کند که متن امسال نگارش شده است. این نمایش کمدی با رگه های سیاسی است؟
کمدی تلخی است و اسم رویش نمی گذارم اما گروتسک بوده و نوعي است كه باعث ميشود با ترس بخندیم. با صدای مهیبی که می آید از ابزورد هم استفاده شده است. در کلیت از شیوه های مختلف برای رضایت تماشاچی استفاده کرده ام اما از اسم خاصی نام نمی برم.
در هفته پایانی تمرین یکی از بازیگران شما تغییر کرد، چرا؟
ترجیح می دهم در مورد برخی از مسائل صحبت نکنم. بعضی وقت ها آدم با یکسری از بازیگران در طول تمرین متوجه می شود که نمی تواند کار کند. تمرین در تئاتر بازیگران مثل دوران نامزدی است . در دوران نامزدی متوجه می شویم که آیا می شود با طرف مقابل زندگی کرد یا نه، در تئاتر هم همین گونه است. این امری متداول است.
گروه بازیگران حاضر همه خوب هستند. مهم تر از همه، چیزی که من دوست دارم دوست های خوب و همراهی ای که آنها دارند. نمی توانم درمورد بازیشان نظر دهم آن ها همه بازیگران حرفه ای هستند و جاهای دیگرخود را ثابت کرده اند. اگر خدای نکرده اینجا بد بودند مقصر من بودم که بد راهنمایی شان کردم. خانواده امیر سلیمانی و سوزان عزیزی و ماندانا سوری پیش از این کار تئاتر انجام داده اند.
احیانا ممیزی خاصی روی نمایش اعمال شد؟
هیچی. از روی عمد در روز بازبینی کمی نمایش را شور کردم تا واکنشی ببینم ا ما هیچ موردی اعمال نشد. ما در این نمایش به شخص خاصی طعنه نمی زنیم.
برای نخستین بار یک نمایش جدی در پردیس کورش اجرا می شود اما در دو هفته نخست اجرای خود رکورد فروش این مجموعه را رد کردید.امکان تمدید این نمایش یا احیانا دو اجرایی شدن اثر هست؟
مثالی می زنم ؛می گویند تیمورلنگ به دیدارحافظ درشیرازرفت.سمرقندوبخاراشهرهای زیبایی بودند که تیمور دوست داشت.حافظ رابه حضور خواست وگفت ماسمرقندوبخارا رازیبا آراستیم که تو به خال هندوی یار بدهی!؟ حافظ به طنزگفت؛من ازاین بخشش ها کردم که الان هیچ چیزی ندارم. من هم در کار معتقدم که باید لذت برد.نباید جان کند. دواجرادریک شب جان کندن است.مگراینکه تماشاچی خیلی مشتاق باشد وتوبه خاطرتماشاگرمجبور شوی.البته اگرمی خواستیم هم امکان اینکار نبودزیرانمایش«غرب واقعی» داریوش مهرجویی پس ازما درهمان سالن اجرا دارد. ترجیح می دهم از نمایش لذت ببرم. از اینکار ها کردم که الان بی پول هستم.آدمی نیستم که چندین کار را همزمان انجام دهم. امکان تمدیدش هست اما خیلی راضی به این کار نیستم.برای اینکه قصد دارم بعد از اینکار فیلم و مستند بسازم و نمایش دیگری کار کنم. نمی خواهم خودم را تکرار کنم از اینکار خوشم نمی آید.
باجمعیت میلیونی شهرتهران تعدادسالنهای ما شبيه به يك شوخی است و گاهی تمدید یک اجرا برای اینکه تماشاگران بیشتری بتوانند نمایش را ببینند لازم است؟
بایدببینم اجرا چگونه پیش می رود نهایتا شاید 40 اجرای دیگر داشتیم. نمایشهای آزاد یکسال اجرا
می روند که برای من عجیب است.
قصد اجرای نمایش در شهرها و شهرستانهای دیگر را دارید؟
به اجرا در شهرستان ها فکر کرده ام. برای اینکه من شهرستانی هستم و دوستشان دارم. به لحاظ اقتصادی و فرهنگی فقیر هستند. می دانم دیدن یک هنر پیشه از نزدیک چقدر برایشان جذاب است. دوست دارم برای کسانی که نمی توانند به تهران بیایند تا تئاتر ببینند نمایش را ببریم شهرستان تا ببینند. اگر بشود در شهرهای مختلف چند اجرا می گذاریم البته هنوز قطعی نیست. دوست دارم برای شهرستان های محروم حتی با بودجه خودم در یک سکو هم اجرا بروم.
ازدیگرفعالیت هایتان بگویید.دغدغه کارگردانی راهمچنان دنبال می کنید؟
بله، دنبال می کنم.سه فیلمنامه نوشتم که یکی از آن ها توسط یک ارگانی که فعلا نام نمی برم پذیرفته شده و ابراز تمایل به سرمایه گذاری روی آن کرده اند.تقریبا70درصد کارانجام شده و پس از اتمام اجرا این اثر به سراغ آن می روم ودوفیلمنامه دیگر که هر دوموضوع متفاوتی دارند نیز آماده کار دارم.درسریال«درحاشیه»جدید نیستم چون در زندان است وکسانی که در سری نخست در آن خلاف کردند بازی دارند.
قانون/وقتی بابک حمیدیان یک نماینده مجلس را خطاب قرار داد
بابک حمیدیان در اختتامیه بیستمین جشنواره تئاتر استان تهران درباره وضعیت تئاترگفت: ما در جنگ مدام هستیم چون گویی مدیران نمیشنوند و ما هر چه فریاد میزنیم، گویی قرار نیست آنها گوش کنند. دوست دارم یادآوری کنم که عرصه هنر، عرصه رنج ناب است به همین دلیل اگر نظر ما، باعث رنجش شد، دلیل آن را بدانید. اين بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون همچنین با خطاب قرار دادن محجوب (نماینده مجلس که در مراسم حاضر بود) و تاکید بر اینکه صدای جوانان تئاتری را به گوش اهالی ساختمان بهارستان برساند، اظهار کرد: بازیگری ارزشمند است و نسل من و نیز نسل بعد از من، آن را تغییر خواهد داد به طوریکه خانوادهها دیگر نگویند بازیگری شغل نیست، چون بازیگری شغل است.
قدس/درباره مجموعه تلویزیونی « آمین» ؛
قرار است چهره دیگری از پلیس نشان دهد
گروه هنر / تکتم بهاردوست - همه ما سریالهای زیادی در ژانر اکشن و پلیسی دیدهایم، سریالهایی که در بیشتر نسخههای ایرانی آنها، پلیس قهرمان یکهتاز و بیشکست بوده است، ...
اما این بار قرار است «آمین» جلوه دیگری از پلیس را به نمایش بگذارد.
بهرنگ توفیقی، کارگردان جوان تلویزیون در سومین تجربه کارگردانیاش پس از سریالهای «انقلاب زیبا»، «مسیر انحرافی» و «دیگری»، مرحله دوم این سریال را کارگردانی کرده، سریالی که کارگردانی آن را در مرحله اول منوچهرهادی برعهده داشته است .
سریال «آمین» براساس طرحی از سعید منتظرالمهدی و نویسندگی زامیاد سعدونیان، به تهیهکنندگی جواد نوروز بیگی و کارگردانی منوچهر هادی و بهرنگ توفیقی در بیست قسمت 45 دقیقهای برای پخش همزمان با هفته نیروی انتظامی از شبکه یک سیما در نظر گرفته شده است.
این سریال که به سفارش ناجی هنر تهیه شده است؛ داستان سرهنگ شیرازی، فرمانده تیم ویژه «آمین»، مسؤول رسیدگی به پرونده مجرم و خلافکاری فراری به نام همایون تمدن است که سال گذشته در عملیات گروگانگیری، برادر سرهنگ را به شهادت رسانده است.
پلیس با کشف کانتینری حامل مواد مخدر، به ردی از همایون میرسد. همزمان فرزند همایون برای مراسم سالگرد مرگ همسرش وارد ایران شده و مأموران علاوه بر بررسی سر نخ کانتینر، وی را نیز جهت رسیدن به همایون تحت نظر میگیرند، اما... .
بهرنگ توفیقی، کارگردان این پروژه درباره حضورش در این پروژه میگوید: هر چند پذیرفتن چنین کاری، به خاطر شرایطی که داشت، برایم سخت بود، ولی به هر جهت درست زمانی که فقط چهل درصد از کل سریال فیلمبرداری شده بود و بعد از یک وقفه سه ماهه، چون منوچهر هادی از کارگردانی پروژه انصراف داده و درگیر فیلم جدیدش شده بود؛ ادامه کار به من محول شد.
منفیها در برابر هم
وی ادامه میدهد: وقتی که من کاررا شروع کردم فیلمنامه کامل شده بود و من در واقع با نقشهای آماده و شکل گرفته روبهرو بودم و به جز یکی دو نقش که به کار اضافه شدند بقیه توسط منوچهر هادی و زامیاد سعدونیان قبلاً ساخته شده بودند.
زمانی که پروژه به من محول شد، همه صحنههایی که تا به آن روز ضبط شده بود، بر اساس لوکیشنها بود و سکانسها به شکلی پیش رفته بودند که من میتوانستم در ادامه در کلیت کار یک سری تغییراتی را ایجاد کنم.
این کارگردان در باره ویژگیهای این سریال میگوید: این سریال از ویژگیهای منحصر به فردی نسبت به نمونههای دیگرش برخوردار است، یکی از این ویژگیها قرار گرفتن شخصیتهای منفی در مقابل یکدیگر است، به این معنی که نابودی افراد به دست خودشان انجام میشود.
وی میافزاید: دیگر اینکه در این کار سعی شده تا جایی که ممکن است از خشونت به شکل افراطی آن پرهیز شود، به این معنی که تلاش کردهایم در صورت امکان کسی در داستان کشته نشود و اگر هم بنا بر ضرورت قتلی اتفاق میافتد، پلیس در آن دخالتی نداشته باشد و برای دفع شرارتها، از هنرهای رزمی و کپسولهای بیهوشکننده استفاده شده است، زیرا مردم باید با دیدن یک اثر پلیسی، احساس امنیت کنند و حس کنند پلیس برقرار کننده امنیت و نظم عمومیدر جامعه است.
در این کار سعی شده شخصیتهای منفی یک سروگردن بالاتر از افراد پلیس باشند تا از این طریق توانایی و اقتدار ناجا در مواجهه با جرایم بیشتر نمود داشته باشد.
چراهادی ساعی؟!
وی در خصوص انتخاب بازیگران و حضور هادی ساعی در این سریال میگوید: همه بازیگران بر اساس تواناییهایشان و نقشهایی که در فیلمنامه تعریف شده، انتخاب شدهاند. ولی در خصوص حضور هادی ساعی باید بگویم، به نظر من حضور او در این کار بسیار مثبت است و من معتقدم، با توجه به جنس نقشی که به او سپرده شده، به خوبی توانسته از پس نقش بر بیاید او ایفاگر نقش یک پلیس است که خصوصیات منحصر به فرد خودش را دارد.
سودابه بیضایی، یکی دیگر از بازیگران این سریال است که نقش یک آدمکش حرفهای را ایفا میکند.
بیضایی درباره نقشش در این سریال میگوید: در این سریال نقش زنی به نام «نیروانا» را ایفا میکنم که در واقع یک تبهکار و قاتل حرفهای است.
این بازیگر در باره ویژگیهای این نقش میگوید: شخصاً به نقشهای اکتیو در کنار نقشهای حسی علاقه خاصی دارم و این نقش در مناسبات خود با گروه اشرار و در مواجهه با پلیس، اوج و فرودهای متعددی دارد و برای من بسیار جذاب است.
مثل هر بازیگر دیگری کلیشه شدن در یک نقش خاص را دوست ندارم. دلم میخواهد نقشهای متضادی را بازی کنم و امیدوارم بعد از این هم تنوع در نقشهای پیشنهادی وجود داشته باشد چون تکرار سبب به حاشیه رفتن بازیگر میشود.
از بازیگران این سریال میتوان به امین حیایی، داریوش فرهنگ، کاظم بلوچی، هادی ساعی، بهناز جعفری، آشامحرابی، سودابه بیضایی و... اشاره کرد.
قدس/به انگيزه روز بزرگداشت حضرت لسان الغیب؛
چرا حافظ هميشه ماندگار است
آرش شفاعي - بي شك هيچ شاعري در طول حيات زبان فارسي، بهاندازه حافظ مورد توجه و اقبال عام و خاص نبوده است.
اين ميزان توجه و علاقهمندي به يك شاعر، در تمام جهان نيز نمونههايي اندك دارد و شايد از اين نظر، حافظ شاعري ويژه در زبان و تمدن ماست.
اينكه ميگوييم، او شاعر ويژه اي است، به خاطر تنوع طيف مخاطبان واقعي و جدي اوست. شاعري كه هم استادان دانشگاه و بالاترين طبقه باسوادان كشور براي انتشار تصحيحي تازه از ديوانش يا شرح يك بيت از غزلهايش با يكديگر مجادله دارند و هم كم سوادترين افراد جامعه نسخه اي از ديوان او را درخانه دارد و گاه با آن ديوان فال ميزند، چراكه معتقد است، «حافظ لسان الغيب است.»
در طول دورههاي مختلف، بسيار كسان تلاش كردهاند به راز جاودانگي و دليل عشق واقعي مردم ايران به حافظ پي ببرند.هرگروه براي رازگشايي از اين راز بزرگ از منظري به ماجرا نگاه كرده و دليلي براي اين ماندگاري توأم با احترامي تقدسآميز اقامه كردهاند. گروهي استفاده شاعرانه و هنرمندانه حافظ از ايهام و ابهام در شعر را عامل پوشيدگي معنايي و رازناكي شعر او دانستهاند كه سبب ميشود هركسي تاويل مطلوب خود را از حافظ داشته باشد، گروهي به تفكر جاري در شعر حافظ اشاره كردهاند و شعر او را منطبق با جامعه شناسي مردم ايران دانستهاند و گروهي ديگر نيز چون كسروي به حافظ تاخته و او را عامل تخدير و بيتحركي ايرانيان دانستهاند.
درست است كه بخشي از علاقه عجيب مردم ايران را به اين شاعرشان، بايد به همراستا بودن مفاهيم شعري او و سليقه و علاقههاي مردم ربط داد و بخشي ديگر از اين عشق را بايد به دليل ويژگيهاي شعري خارقالعاده حافظ؛ اما نكته اصلي در اين است كه حافظ توانسته است اين عوامل بيروني و دروني را به خوبي با يكديگر درهم آميزد وبا نسبتي متعادل در قالب شعر به مردم ارایه دهد.حافظ از معدود شاعراني بوده كه درك كرده است بايد به اين تركيب ميان توانايي و مفاهيم شعري دست بزند و همين نكته، هوشمندي عجيب و بي مانند او را ميرساند.
اين ويژگي شعر حافظ نتيجه آن است كه حافظ به خوبي خودش، فرهنگ و اعتقادهای ديني جامعه اش و گذشته فرهنگي ملتش را خوانده، درك و هضم كرده و در قالب شعر بازآفريني كرده است، به همين دليل حافظ را ميتوان شاخص و معياري براي سنجش اعتقادها، روحيات و علايق مردم ايران و در نگاهي كلي باشندگان در زير سپهر تمدن فارسي دانست.
کاروکارگر/یک تصويرگر کتاب كودك:
برگزاری جشنواره مصرف کالاهای فرهنگی در معرفی محصولات فرهنگی نقش دارد
کیفیت محصولات و كالاهاي فرهنگي به ویژه كتاب و لوازم التحرير پايين تر از حد استاندارد است به همين دليل مصرف كننده ها به سمت كالاهاي خارجي سوق پيدا مي كنند.
به گزارش کاروکارگر به نقل از ستاد خبری اولین جشنواره مصرف کالاهای فرهنگی، «پیمان رحیم زاده» تصویرگر کتاب کودک با بیان این مطلب گفت:در بحث قيمت كالاها هم اگر توجه كرده باشيد تفاوت چنداني بين كالاهاي داخلي و خارجي وجود ندارد و زمانيكه مصرف كننده متوجه كيفيت كالاهاي خارجي مي شود ترجيح مي دهد از آنها استفاده كند.رحيم زاده با بيان اينكه در حوزه تصويرسازي نيز با مشكلات زيادي روبرو هستيم گفت: براي كتاب كودك رنگ و چاپ مناسبي درنظر گرفته نمي شود و آنچه براي رنگ ها در نظر داريم با آنچه در نهايت وارد بازار مي شود تفاوت زيادي وجود دارد و همه اين مسائل به اين حوزه آسيب مي رساند.وي با بيان اينكه در محصولات فرهنگي از شخصيت هاي ايراني بهره گرفته نمي شود گفت: هنرمندان زيادي در حوزه تصويرگري داريم كه آثار آنها در بسياري از كشورهاي ديگر هم مورد استقبال قرار گرفته اما در كشور خودمان به آنها توجه نمي شود.رحيم زاده گفت: بايد فراخواني براي تصويرگري كودك گذاشته شود و براي اين آثار مورد توجه هزينه شود. بايد كانون پرورش فكري كودكان و نوجوان ورود پيدا كند تا بتوانيم با حمايت سازمان ها و نهادهاي ذي ربط بر روي دفترهاي كودكان تصوير شخصيت هاي ايراني را داشته باشيم. وي با بيان اينكه برگزاري جشنواره براي كالاهاي فرهنگي مي تواند در معرفي اين محصولات تاثيرگذار باشد گفت: در اين نوع جشنواره ها با توجه به اينكه نزديك بازگشايي مدارس هم برگزار مي شود بهتر است تا فروش محصولات را هم داشته باشند تا از اين طريق خانواده ها در جريان كيفيت كالاها قرار گيرند.اين تصويرگر كودك گفت: قطعا اگر كالاهاي ايراني از كيفيت و قيمت مناسبي برخوردار باشند مصرف كننده ترجيح مي دهد از اين كالاها به جاي كالاهاي خارجی استفاده كند زيرا برايش به صرفه تر است.آیین پایانی اولین جشنواره مصرف کالاهای فرهنگی روز سه شنبه بیست و یکم مهر ماه سال جاری با حضور جمعی از مسوولان فرهنگی و هنری کشور از ساعت 15 تا 17 در خانه اندیشمندان واقع در خیابان شهید نجات اللهی (ویلا) بالاتر از تقاطع طالقانی، پارک ورشو برگزار می شود.برای اطلاع از آخرین اخبار اولین جشنواره مصرف کالاهای فرهنگی به نشانی http://masrafefarhangi.ir/ مراجعه کنید.
کاروکارگر/با پیام وزیر آموزش و پرورش؛
همایش «تعلیم و تربیت در فرهنگ رضوی» در مشهد برگزار شد
آیین اختتامیه همایش تعلیم و تربیت در فرهنگ رضوی با حضور سید جواد جعفری مدیرعامل بنیاد بین المللی امام رضا(ع) در دانشگاه فرهنگیان در مشهد برگزار شد.
به گزارش کاروکارگر به نقل از اطلاع رسانی بنیاد بین المللی امام رضا(ع)، دبیر جشنواره بین المللی امام رضا(ع) در این مراسم، با اشاره به اهمیت استقلال فرهنگی برای کشور گفت:یکی از رسالت های اصلی دستگاههای فرهنگی در نظام مقد س جمهوری اسلامی، تلاش برای ایجاد استقلال فرهنگی و مصونیت کشور در برابر فرهنگ های بیگانه است.
وی با بیان اینکه ما صاحب سرمایه های ارزشمندی در عرصه فرهنگی هستیم، افزود: آموزه های رضوی به عنوان سرمایه و گنجینه ای در عرصه فرهنگی در اختیار ماست و وجود این گنجینه ارزشمند ما را از منابع وارداتی غربی و بیگانه بی نیاز کرده است گرچه این گنجینه نیاز به کشف و استخراج دارد و ما می بایستی به سرمایه های خود که همان آموزه های دینی و رضوی است توجه مضاعف داشته باشیم. مدیرعامل بنیاد بین المللی امام رضا(ع)، با تاکید بر اهمیت امر پژوهش و تحقیق در ارتقای فکری و معنوی جامعه، اظهار کرد:محور شدن تحقیق در فضاهای علمی و دانشگاهی کشور، باعث رشد فکر و اندیشه و بروز استعدادها در این زمینه می شود و خلاقیت های فکری را بارور می کند. جعفری با اشاره به اینکه وجود بارگاه نورانی امام رضا(ع) در سرزمین ایران می طلبد که ما وظیفه خود در این عرصه را بشناسیم و در راه شناخت و سپس عمل به آموزه ها و معارف رضوی بکوشیم، یادآور شد: گنجینه معارف رضوی نیازمند کشف و واکاوی و آنگاه شناخت و معرفی به دیگران است.امام رضا(ع) در بیانی خطاب به اباصلت هروی می فرمایند: خدا رحمت کند کسی که امر ما را احیا کند اباصلت می پرسند احیای امر شما چگونه است؟ حضرت پاسخ می دهند: زیبایی های معارف ما را بشناسند و به دیگران بشناسانند.وی ادامه داد: ماموریت همه ما به ویژه فرهیختگان و پژوهشگران کشور این است که با زبان علم و اندیشه و پژوهش معارف رضوی را بشناسیم و آنگاه این معارف را به دیگران انتقال دهیم.وی همایش تعلیم و تربیت در فرهنگ رضوی را در راستای؛ تعظیم شعائر دینی بخصوص شعائر رضوی، توجه به امر تحقیق و پژوهش و هم چنین تلاش برای ایجاد استقلال فرهنگی در کشور دانست و گفت: استمرار این همایش آن هم به میزبانی مشهد بعنوان پایتخت فرهنگی جمهوری اسلامی ضروری است و بنیاد بین المللی امام رضا(ع) آمادگی دارد با دانشگاه فرهنگیان کشور نهایت همکاری را داشته باشد تا همایش بصورت دوسالانه برگزار شود تا همه از معارف ارزشمند رضوی بهرمند شویم.انشااللهدر این همایش پیام علیاصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش قرائت شد. در ابتدای این پیام آمده است: فرهنگ گرانقدر و عالم آرای اسلامی، کهکشانی است که خورشید و جود پیامبر رحمت محمدبن مصطفی(ص) در آن تابیدن گرفته است و دوازده اختر روشنابخش از آن کانون وحی نور میگیرند و برآن محور سیر میکنند. در ادامه این پیام آمده است: هشتمین اختر تابنده این منظومه وجود مبارک و معنوی حضرت ثامن الحجج علیابن موسیالرضا(ع) است، سخنان و سیره آن بزرگوار به واقع راهنمای مسلمانان و خصوصا شیعیان جهان است تا در تاریکیهای صحرای حیات چراغ راهی و انگشت اشارتی به سوی آن کهکشان و آن خورشید درخشان باشداین پیام می افزاید: هرگونه تحقیق، بررسی، تفحص، تدبر در سخنان و سیره زندگانی آن امام همام به منزله امری مقدس در اراهنمایی این کاروان به سوی حقیقت آن شمس نورانی است.وزیر آموزش و پرورش در بخش دیگری از پیام خویش با اشاره به همایش کشوری علمی- پژوهشی تعلیم و تر بیت در فرهنگ رضوی، آورده است: این همایش که به همت دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید بهشتی مشهد و همراهی نهادهای علمی و فرهنگی استان خراسان رضوی برگزار شده است از زمره این تلاش هاست.معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه فرهنگیان کشور با بیان اینکه در مرحله اول ارسال مقالات حدود 600 مقاله به دبیرخانه همایش ارسال شد، ادامه داد: از این تعداد 400 و سپس 200 مقاله با ارزیابی داوران انتخاب شد و در نهایت نیز از این تعداد 51 مقاله به همایش رسید. یادآور میشود؛ همایش تعلیم و تربیت در فرهنگ رضوی ،از برنامه های بخش دانشگاهیان جشنواره بین المللی امام رضا(ع) است که به میزبانی دانشگاه فرهنگیان در مشهد برگزار شد. سایر برنامه های بخش دانشگاهیان این جشنواره نیز به تدریج در دانشگاههای میزبان برگزار خواهد شد
مردم سالاری/مجيد مجيدي در دومين همايش سفيران مهرباني:
اين روزها در دنيا شاهد قرائتهاي زشتي از اسلام هستيم
گروه فرهنگي: دومين همايش سفيران مهرباني با حضور مجيد مجيدي، مصطفي رحماندوست،هادي محقق، عباس صالح مدرسهاي و اعضاي موسسه امام هادي(ع) برگزار شد. مجيد مجيدي در اين مراسم با بيان اينکه نگاه خير و اقدامات نيکوکارانه و کمک و حمايت از ايتام و مستمندان بسيار ارزشمند است و نزد خداوند متعال مقام و جايگاه بالايي دارد از اين حرکت استقبال کرد. وي در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به ساخت فيلم محمد رسوالله(ص) گفت: باعث افتخار است که هشت سال از عمرم را صرف پروژهاي با نام مقدس پيامبر عظيم الشان اسلام کردهام. وي ادامه داد: وقتي که تاريخ را بررسي ميکنيم و زواياي پنهان اين شخصيت نوراني عالم هستي که در همه زمينهها ميتواند چراغ راه باشد با دقت نگاه ميکنيم متاسفانه آن جور که بايد و شايد مقام ايشان نزد جهان، جهان اسلام و حتي شيعيان معرفي نشده است. اين کارگردان صاحب نام سينماي ايران اظهار داشت: ما نه در حق آن حضرت که در حق خودمان ظلم کرده ايم. آن طور که بايد سيره ايشان را در فرهنگ و زندگي مان جاري نکردهايم. وي افزود: با ساخت اين فيلم قطرهاي از اقيانوس بيکران رحمت و رحمانيت پيامبر اکرم تصوير شد. وي با بيان اينکه اين روزها در دنيا شاهد قرائتهاي زشتي از اسلام و پيامبر هستيم اضافه کرد: اسلام نه تنها با اين گونه قرائتها هيچ رابطه و نسبتي ندارد بلکه سراسر دين رحمت است. متاسفانه در گوشه و کنار تاريخ اين طور تعبير شده که چون پيامبر يتيم بودند پس فقير و محتاج بودند در صورتي که روايتها داريم که وقتي پيامبر اسلام متولد شدن، پدر بزرگ ايشان کل مکه را طعام دادند. آنچه در مقام يتيم بودن مطرح است، نداشتن پشتوانه است. البته مسائل مالي نيز مطرح است. جامعه بايد به سمتي برود که به گونهاي شان و منزلت آنها را حفظ کند و آنها را تحت حمايت خود قرار دهند. وي اظهار اميدواري کرد: انشاءالله زمينهاي ايجاد شود که فرهنگ يتيم نوازي و حمايت از آنها در جامعه ما نهادينه شود و آنگونه که بايد حق مطلب در اين حوزه ادا گردد. وي با ذکر خاطره از شهيد امام موسي صدر در لبنان گفت: با توصيه و همت اين عالم از جنوب تا شمال لبنان موسسههاي خيريهاي تاسيس شد تا بچههاي يتيم شده در جنگ از هر ديني(شيعه، سني، مسيحي) در اين مراکز نگهداري و آموزش داده شوند و هر بچهاي را خانوادهاي تحت تکفل قرار دهد تا حس با خانواده بودن را داشته باشد.
وطن امروز/نگاهی به فیلم «مزارشریف» ساخته عبدالحسن برزیده
بازتاب جنایتی حک شده در تاریخ
حسین کارگر: فیلم «مزارشریف» محصول جدید سینمای ایران در عرصه مقاومت است که براساس قواعد استراتژیک فیلمهای کلاسیک تولید شده است. این فیلم در همان سکانس ابتدایی، سمت و سو و قالب روایی خود را اعلام میکند. نمای باشکوه هوایی که نمایشگر پرواز یک بالگرد بر فراز مانور نیروهای نظامی است و آغاز روایتی هوشیارانه برای مخاطب و ساختاری متین، شکیل و چشمنواز که حماسه مقاومت و مجاهدت در صفحه اکران برای سینمای ایران خواهد بود. نکته متمایز در این اثر انتخاب و پرداخت به یک ماجرای کمتر گفته شده درباره مرزهای شرقی کشور است، جایی که تابستان سال 77 روزگار سربرآوردن یکی از هیولاهای دستساز دولتهای غربی برای مبارزه با انسان و انسانیت بود؛ وقتی گروه طالبان به عنوان یکی از پیشقراولان جریان وهابیت در آن دوران در افغانستان ترکتازی و خون بازی میکرد و آتش خشم وهابیها در آن منطقه خیلی زود دامن ایران را هم گرفت. 17 مرداد همان سال بود که کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در شهر مزارشریف افغانستان توسط یکی از شاخههای طالبان اشغال شد و افراد حاضر در آن به شهادت رسیدند البته متأسفانه این حادثه تلخ بهرغم اهمیت و حساسیت آن طی 17 سال گذشته تقریبا بایکوت شده بود. اهمیت این موضوع علاوه بر از دست رفتن تعدادی از هموطنانمان آن هم به شکلی مظلومانه این است که واقعه مزارشریف، سوگندی تاریخی است از همراهی جریان وهابیت با برخی دولتهای غربی در جهت تقابل با انقلاب و نظام اسلامی ایران و روایت همین داستان مهم به فیلم «مزارشریف» اهمیت میبخشد. برخلاف آثار اینچنینی که معمولا برچسب دولتی بودن میخورند، از قضا فیلم «مزارشریف» طعنهای است به عملکرد آن موقع مردان دولتی ما که در گواهی تاریخ ثبت شده است. برای نمونه واقعه مزارشریف در دورانی رخ داد که حسن روحانی، مدیریت شورایعالی امنیت ملی را برعهده داشت و به خاطر عملکرد ضعیف خود در این قضیه با انتقادات فراوانی بویژه از سوی خانواده دیپلماتهای شهید مواجه شدند. فیلم «مزارشریف» را با همه کمبودهای پرداخت میتوان یک فیلم استراتژیک دانست، چرا که به بازنمایی یکی از مسائل مبتلابه جهان معاصر میپردازد. روایت این فیلم در گذشتهای نه چندان دور و به بهانه بازخوانی ماجرای هجوم طالبان به شهر مزارشریف در افغانستان بازتابدهنده شرایط فاجعهباری است که گروههای تکفیری و در راس آنها داعش برای کشورهای اسلامی به وجود آوردهاند و همانند آنچه در آن دوران گروه طالبان در افغانستان انجام میدادند، امروزه در ابعاد گستردهتری توسط جریان داعش در عراق، سوریه و همچنین توسط رژیم آلسعود در منا و یمن در حال وقوع است. این فیلم به طور کمرنگی نشان میدهد که جریانهای تروریستی به ظاهر اسلامی در واقع جریانهایی ضداسلامی و وابسته به دشمنان اسلام هستند و همانطور که در طول فیلم بیان میشود، قاتلان دیپلماتهای ایرانی، ابزار دست آمریکا و انگلیس بودند و از جمله نمیتوان از نقش کلیدی بیبیسی در این جنایت گذشت. برای نمونه در برخی صحنههای فیلم میبینیم که شاهسون، شخصیت اصلی فیلم وقتی رادیو را روشن میکند، شبکه بیبیسی فارسی درحال پخش خبرهایی است که علاوه بر دروغ بودن، به سود طالبان هستند. هر چند برای نمایش ابعادی گسترده در این جنایت لازم بود اشارات فیلم به نقش دولتهایی نظیر آمریکا و انگلیس در پشتیبانی از طالبان و امروز داعش، تنها به بیان چند جمله و دیالوگ محدود نمیشد و این واقعیت سیاسی و تاریخی، به شکل دراماتیک در فیلم به نمایش در میآمد و در این صورت تأثیرگذاری فیلم نیز بیشتر میشد. همچنین فضای فیلم، قابلیت مانور بیشتر در شهر مزارشریف و تحرکات طالبان را داشت و بهتر بود با ترسیم چند حادثه و داستان فرعی، هم تب و تاب روایت فیلم بالاتر میرفت و هم اطلاعات بیشتری درباره موقعیت تاریخی و جغرافیایی موضوع فیلم در اختیار مخاطب قرار میگرفت. از طرفی زنده ماندن شاهسون از رگبار اشغالگران کنسولگری که واقعیت هم دارد، چندان باورپذیر درنیامده و باید ظرافت بیشتری برای به تصویر کشیده شدن آن به کار برده میشد. از طرفی بیان چند باره جملاتی در مذمت جنگ در برخی سکانسهای فیلم، شکلی شعارزده به اثر داده است! اما با وجود این نقاط ضعف، مضمون بکر و مهم و ساختار قابل قبول فیلم «مزارشریف»، اثری قابل قبول را پدید آورده است و قاببندیهای مستحکم، میزانسن متین و فاخر، موسیقی پرتب و تاب همراه با فراز و نشیبهای درام، جلوههای ویژه خیرهکننده، ضرباهنگ خوشآهنگ فیلم و استفاده مناسب از طبیعت از شاخصههای ساختاری این فیلم محسوب میشود. با توصیف نکات ارزنده فنی، فیلم «مزارشریف» میتواند با ایجاد شرایطی مناسب برای اکران جهانی، سفیر فرهنگی ارزندهای از سوی سینمای ایران در آن سوی مرزها باشد.
وطن امروز/تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «دختران آفتاب» رونمایی میشود
معاون هماهنگی و رئیس حوزه ریاست مؤسسه پژوهشی انقلاب اسلامی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای از رونمایی تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «دختران آفتاب» در روز سهشنبه خبر داد. امیر خوراکیان ضمن اعلام این خبر افزود: تاکنون سلسله جلساتی تحت عنوان پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت برای رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب درباره کتابهای دفاعمقدس برگزار شده است. این نشست که در چند روز آینده با عنوان «پاسداشت ادبیات و هنر انقلاب» برگزار خواهد شد، در سلسله نشستهای «حیات طیبه» خواهد بود. وی ادامه داد: تفاوت این نشست با دیگر نشستهایی که تاکنون برگزار شده، در کتابی است که تقریظ بر آن نوشته شده است. این کتاب، رمانی است که در حوزه سبک زندگی و مسائل اجتماعی دخترخانمها و بانوان مطرح شده و با نام «دختران آفتاب» بهقلم امیرحسین بانکی و 2 نویسنده دیگر نوشته و از سوی انتشارات سروش منتشر شده است. رهبر معظم انقلاب نیز پس از مطالعه این کتاب، تقریظی بر این اثر نوشتهاند. این مراسم روز سهشنبه، 21 مهرماه ساعت 15 برگزار میشود. بهگفته رئیس حوزه ریاست مؤسسه انقلاب اسلامی، در این مراسم علاوه بر رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب، از نویسندگان کتاب نیز تجلیل به عمل خواهد آمد. همچنین در حاشیه این مراسم، نمایشگاهی از تقریظهای معظمله بر دیگر آثار نیز برگزار خواهد شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com