گزارشی از درآمد و رونق شرکت های آمریکایی از ایجاد جنگ نشان مي دهد كه دليل توسعه ناامنی در منطقه و همچنین دلایل حمایت آمریکا از عناصر تروریست در سوریه و حملات سعودی به یمن، سود و درآمدي است كه نصيب شركت هاي آمريكايي و شركت هاي توليد سلاح، شركت هاي نفتي، شركت هاي بازسازي اقتصاد و جاده و صنايع و... مي شود.
گروه بين الملل - گزارشی از درآمد و رونق شرکت های آمریکایی از ایجاد جنگ نشان مي دهد كه دليل توسعه ناامنی در منطقه و همچنین دلایل حمایت آمریکا از عناصر تروریست در سوریه و حملات سعودی به یمن، سود و درآمدي است كه نصيب شركت هاي آمريكايي و شركت هاي توليد سلاح، شركت هاي نفتي، شركت هاي بازسازي اقتصاد و جاده و صنايع و... مي شود.
به گزارش بولتن نيوز، بسياري از كارشناسان سياسي و امنيتي و از جمله طرفداران حزب جمهوري خواه، همواره به توسعه ناامني و ايجاد جنگ در مناطق مختلف جهان معتقدند تا از اين طريق صنايع نظامي آمريكا، شركت هاي نفتي، و... حمايت شوند.
اگرچه از اين طريق بخش عمده اي از ماليات هاي مردم آمريكا خرج وزارت دفاع آمريكا مي شود تا خرج جنگ شود و سالي 500 تا 1000 ميليارد دلار به شكل هاي مختلف بودجه براي پنتاگون در نظر گرفته مي شود اما از سوي ديگر، زمينه ولخرجي كشورهاي عربي و ... را براي خريد سلاح و كمك به گروه هاي تروريست در منطقه ايجاد مي كند.
همچنين برخي همپيمان ها و طرفداران غرب و آمريكا از اين طريق حمايت نظامي و سياسي مي شوند و در مجموع اين مخارج نظامي و سياسي خرج منافع آمريكا و همپيمان هاي آمريكا از جمله عربستان و اسرائيل و... مي شود.
نكته مهم اين است كه بسياري از شركت هاي آمريكايي كه در حوزه نظامي و تسليحاتي كار مي كنند در اين زمينه سودهاي سرشاري را نصيب خود مي كنند.
از سوي ديگر زمينه دخالت و حضور و اشغال آمريكا در برخي كشورها و ساخت پايگاه هاي نظامي و... فراهم مي شود و اين موضوع بر مسائل بازار نفت و تجارت جهاني نيز اثرگذار است.
در مجموع بسياري از شركت هاي آمريكايي از طريق ناامن كردن منطقه و رشد گروه هاي تروريستي به درآمدهاي سرشاري مي رسند و درآمد بسياري را از طريق كشورهاي عربي و عربستان و ... نصيب خود مي كنند.
وابستگی سود شرکت هاي اسلحه سازي آمريکا به جنگ های بيشتر
ماجراجويي هاي نظامي آمريکا در خاورميانه، شرکت هاي اسلحه سازي اين کشور را به سود بيشتر دلگرم مي کند.
نيروهاي نظامي آمريکا به رغم تلاش هاي روسيه براي جلوگيري از بروز درگيري نظامي در سوريه، در موقعيت حمله به اين کشور مستقر مي مانند تا اگر دمشق به تعهدات خود براي خلع سلاح شيميايي عمل نکند، به اين کشور حمله کنند. اين حمله مخاطرات زيادي براي منطقه به همراه دارد اما مي تواند منافع زيادي را نيز براي شرکت هاي تسليحاتي آمريکا به ارمغان بياورد.
ريتيون شرکت اسلحه سازي آمريکايي است که توليد کننده موشک هاي تام هاک است. هر واحد از اين موشک ها به بهاي يک ميليون دلار فروخته مي شود. از اين موشک ها در درگيري هايي که آمريکا در بيست سال گذشته در آن حضور داشته استفاده شده است.ريتيون بزرگترين توليدکننده موشک هاي هدايت شده در جهان است.آمارهاي وال استريت ژورنال نشان مي دهد اين شرکت بيش از بيست ميليارد دلار از فروش تسليحات در سال دو هزار و ده به دست آورده است.اين شرکت در سال مالي جاري، 222 عدد از اين موشک ها را ارائه کرده است و درگير شدن در سوريه احتمالا به معناي افزايش درخواست براي موشک هاي تام هاک و سود بيشتر براي ريتيون است.
رشد ارزش سهام اين شرکت با تشديد بحث ها براي مداخله نظامي در سوريه اين امر را نشان مي دهد. بررسي شاخص سهام اين شرکت بين ماه هاي آوريل و اوت امسال، از افزايش شديد ارزش سهام اين شرکت حکايت دارد.
شرکت ديگر مطرح در اين عرصه لاکهيد مارتين است که بزرگترين توليد کننده اسلحه جهان است. اين شرکت توليد کننده راکت، موشک و سامانه هاي بدون خلبان است. اين شرکت پيش از انتخابات رياست جمهوري قبلي آمريکا، تهديد کرد شمار زيادي از کارکنان خود را کاهش مي دهد اما کاخ سفيد مداخله و اين شرکت از اجراي اين تصميم خودداري کرد. ارزش سهام اين شرکت نيز با بلند شدن صداي طبل جنگ، افزايش چشمگيري داشت.
شرکت بوئينگ نيز از اين حوزه مستثني نيست. نيمي از کل فروش اين شرکت در سال 2010، سامانه هاي موشکي و نظامي بود که در صورتي که واشنگتن تصميم به حمله به سوريه بگيرد، همگي ظرفيت استفاده در سوريه را دارند.
اين سه شرکت تسليحاتي آمريکا، سه تامين کننده عمده هزينه نامزدهاي انتخاباتي اين کشور هستند. هر يک از اين شرکت ها درانتخابات دو هزار و ده آمريکا نزديک به سه ميليون دلار صرف کساني کردند که تعيين کننده سياست خارجي آمريکا هستند. اين روند سودآور بودن ورود آمريکا به درگيري هاي بيشتر در جهان را براي اين شرکت ها شرح مي دهد. مقامات آمريکايي از رها کردن جهان از شر ديکتاتورها سخن مي گويند اما اعداد و ارقام از واقعيتي ديگر حکايت دارند.
سود سرسامآور شرکتهای اسلحه سازی در جنگ با داعش
لابیهای مرتبط با شرکتهای اسلحهسازی تلاش بسیاری میکنند به واشنگتن فشار بیاورند که جنگ با داعش را با وجود مخاطراتی که این شبکه نه فقط برای عراق و سوریه بلکه برای کل منطقه و جهان دارد، طولانی کند.
دیپلماسی ایرانی: جنگی که جامعه جهانی به رهبری ایالات متحده امریکا علیه شبکه تندروی داعش به راه انداخته فرصتی طلایی برای کارخانه های اسلحه سازی امریکا است تا بتوانند از این جنگ سودهای خیالی ببرند.
به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، با توجه به اظهارات دوگانه و مضطربانه مقام های امریکایی که می گویند جنگ با داعش طول خواهد کشید که آخرین نمونه آن را در اظهارات لئون پانه تا، وزیر دفاع سابق امریکا دیدیم که گفت جنگ با داعش ممکن است، دهه ها به طول بینجامد، این طور برداشت می شود که تنها برنده این جنگ شرکت های اسلحه سازی امریکا هستند که با استمرار این جنگ می توانند میلیون ها دلار به جیب بزنند.
این در حالی است که لابی های مرتبط با شرکت های اسلحه سازی تلاش بسیاری می کنند به واشنگتن فشار بیاورند که جنگ با داعش را با وجود مخاطراتی که این شبکه نه فقط برای عراق و سوریه بلکه برای کل منطقه و جهان دارد، طولانی کند.
به اعتقاد کارشناسان ضعف حملات هوایی امریکا علیه مواضع داعش نشان از تمایل امریکا برای طولانی شدن جنگ دارد. شاهد آن نیز تحولاتی است که در شهر کوبانی شاهدیم، علی رغم حملات هوایی پیمان مبارزه با داعش این شبکه موفق شده است بیش از 40 درصد شهر کوبانی را به تصرف خود در آورد که نشان از ناکارآمدی حملات هوایی این پیمان علیه داعش دارد.
درباره سودی که شرکت های اسلحه سازی امریکا از ادامه جنگ با داعش می برند، ریچارد ابو العافیه، نایب رئیس مجموعه مشاوره ای تل گروپ می گوید: «این جنگی نمونه برای شرکت هایی است که در حال همکاری با ارتش هستند، آنها خواستار افزایش بودجه های دفاعی هستند و این جنگ می تواند به سود آنها تمام شود.»
واقعیت این است که حملات هوایی علیه داعش می تواند میلیون ها دلار برای خرید بمب، موشک و قطعات یدکی جنگنده ها هزینه تحمیل ارتش های درگیر در این جنگ کند. علاوه بر آن بهانه ای است برای این که هزینه های بیشتری صرف خرید ادوات نظامی برای جنگنده های پیشرفته، هواپیماهای جاسوسی و هواپیماهای گشت زنی شود.
نتیجه این سرمایه گذاری ها نیز کاملا روشن است. شرکت های امریکایی سازنده سلاح که در بورس های امریکا فعال هستند به محض این که باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا دستور اعزام نیروی مشاور به عراق داد، شاهد رشد قابل ملاحظه ای بودند که پیش بینی می شود با ورود جدی تر ارتش امریکا در جنگ با داعش در سوریه و عراق سود آنها باز هم افزایش یابد.
اگر بخواهیم جزئیات بیشتری را در این زمینه بررسی کنیم و در سودهایی که شرکت های اسلحه سازی مرتبط با پنتاگون به دست آورده اند، دقیق شویم، در می یابیم که در سه ماه اخیر نرخ سهام شرکت لوکهید مارتین 9.3 درصد رشد داشته و سهام شرکت رایتیون و نور تروپ گرامان 8.3 درصد رشد کرده و سهام ژنرال داینامیک نیز سه درصد رشد داشته است.
این در حالی است که نرخ شرکت استندارد اند پورز که در میان 500 شرکت مالی امریکا است در طول این مدت 2.2 درصد کاهش سود در هر سهام را تجربه کرده است.
شرکت لوکهید مارتین که رقم های سرسام آوری را در بازار بورس به دست آورده، سازنده موشک های هیلفایر است که در پهپادهای جنگی "ریبر" و جنگنده های ارتش عراق استفاده می شوند. شرکت رایتیون نیز اخیرا پیروز قراردادی به ارزش 252 میلیون دلار برای تحویل موشک های کروز از نوع توماهوک به نیروی دریایی امریکا شده است. این شرکت زمانی این قرارداد را برد که دایره حملات خود به مواضع داعش را در ماه گذشته میلادی تا خاک سوریه گسترش داد.
تحلیلگران مسائل نظامی انتظار دارند در صورت تصمیم کاخ سفید به افزایش گشت زنی در خاک سوریه سود شرکت های اسلحه سازی بیش از پیش افزایش یابد.
در همین رابطه لورین تامسون، پژوهشگر مرکز لیکسینگتون که روابط بسیار نزدیکی با کارخانه های اسلحه سازی دارد و قراردادهای کلانی با شرکت های بزرگ اسلحه سازی امریکا بسته است، در این باره می گوید: «حال و روز شرکت های اسلحه سازی بسیار بهتر از آن چیزی است که کارشناسان سه سال قبل انتظار آن را داشتند.»
لازم به ذکر است این افزایش درآمد فقط محدود به قراردادهای شرکت های اسلحه سازی با دولت امریکا نیست بلکه شامل قراردادهای آنها با کشورهای بزرگ اروپایی و عربی درگیر در جنگ با شبکه داعش نیز می شود.
بسیاری از تحلیلگران پیش بینی می کنند که پنتاگون برای رهبری مبارزه با داعش در عراق و افغانستان و دیگر کشورهای احتمالی جهان به احتمال قوی بودجه دفاعی خود را برای سال آینده میلادی بیش از پیش افزایش خواهد داد و این در حالی است که بازنده بزرگ این داد و ستد بزرگ تسلیحاتی مردم بی دفاع عراق و سوریه هستند که امریکا می گوید رهبری پیمان مبارزه با داعش در خاک آن کشورها را بر عهده دارد.
پيمانکاران خصوصي از جنگ عراق صدوسي وهشت ميليارد دلار درآمد کسب کردند
فایننشال تایمز نوشت: دولت آمریکا در ده سال جنگ عراق صد و سی و هشت میلیارد دلار به پیمانکاران خصوصی پرداخت کرده است.
هشت روز پس از جنگ عراق ، پل ولفویتز معاون سابق وزارت دفاع آمریکا و یکی از هواداران اصلی این جنگ، به کمیته ای در کنگره گفت: «ما با کشوری سر و کار داریم که می تواند هزینه بازسازی خود را تامین کند و این امر نسبتا خیلی زود اتفاق می افتد».
این روزنامه نوشت: یک دهه بعد ، این ارزیابی چندان نادرست به نظر نمی رسد. آمریکا عمدتا هزینه های نظامی و بازسازی عراق را بر عهده داشته است و دستکم صد و سی و هشت میلیارد دلار برای پیمانکارانی صرف کرده است که هر نوع کالایی از خدمات امنیتی تا دستمال توالت را عرضه می کردند.
بررسی فایننشال تایمز نشان می دهد سودی که هم شرکتهای آمریکایی و هم شرکتهای خارجی از این درگیری برده اند، دستکم هفتاد و دو میلیارد دلار بوده است. سود هیچ پیمانکاری با شرکت کی بی آر که زمانی از آن با نام «کلگ براون اند روت» یاد می شد، نبوده است. این یکی از شرکتهای وابسته به هالیبرتون است که زمانی دیک چنی معاون جرج بوش رئیس جمهور آمریکا آن را اداره می کرد. این شرکت در دهه گذشته از قراردادهای فدرال مرتبط با عراق دستکم سی و نه و نیم میلیارد دلار سود داشته است. دو شرکت کویتی به نام های اجیلیتی لجستیکس و شرکت نفت دولتی کویت به ترتیب دومین و سومین برندگان بزرگ در کسب قراردادهای عراق به ارزش هفت و دو دهم میلیارد دلار و شش و سه دهم میلیارد دلار بوده اند. آمریکا در جنگ عراق بیش از هر جنگ دیگری شرکتهای خصوصی را به خدمت گرفت و در بسیاری از مواقع تعداد پیمانکاران بیش از پرسنل نظامی بود.
کلر مک کاسیکال سناتور دموکراتی که مسئولیت کنترل قراردادها را بر عهده داشت، می گوید:«این آمار حیرتآور است. ما در دهه گذشته شاهد این بودیم که میلیاردها دلار از وجوه مالیات دهندگان در خدمات و طرح هایی هزینه می شود که برای ماموریت نظامی ما یا تاثیری اندک داشت یا اصلا تاثیری نداشت».
فضای کار برای این پیمانکاران رو به تغییر است. جنگ عراق پایان یافته و درگیریهای افغانستان رو به پایان است، اما این شرکتهای خصوصی هنوز در این دو کشور باقی مانده اند. این دو کشور همچنان چهارده هزار پیمانکار حضور دارند که شامل پنج هزار و پانصد گارد امنیتی است.
فهرست فایننشال تایمز از ده شرکتی که بیشترین سود را در ده سال گذشته داشته اند، مبتنی بر قراردادهای دولتی است که از زمانی که حمله به عراق برنامه ریزی شد، امتیاز آن به این شرکتها برای فعالیت در عراق و کویت داده شد. این آمار کاملا دقیق نیست زیرا برخی شرکتها برای اینکه از نظارت دور بمانند، تحت عنوانهای متعدد فعالیت می کردند. دامنه استفاده از پیمانکاران خصوصی در عراق و افغانستان بحث انگیز بوده است. در سال دو هزار و یک گزارشی که کمیسیون قراردادهای زمان جنگ منتشر کرد، برآورد کرد پیمانکاران دفاعی از سال دو هزار و یک بیش از شصت میلیارد دلار را هدر داده اند. این رقم معادل دوازده میلیون دلار در روز است.
پیمانکاران خصوصی در برخی رخدادهای تکان دهنده عراق نیز دخالت داشتند که از آنجمله می توان به حادثه میدان نیسور بغداد اشاره کرد که در آن گاردهای امنیتی هفده عراقی را کشتند. رسوایی زندان ابوغریب نیز از این جمله است. گرچه دوران پولهای بادآورده برای این پیمانکاران ممکن است به پایان رسیده باشد، دوران رونق آنها هنوز تمام نشده است. وزارت خارجه آمریکا در سال دو هزار و یازده اعلام کرد در پنج سال آینده سه میلیارد دلار به قراردادهای امنیتی خصوصی برای محافظت از ساختمانهای مربوط به سفارت، فقط در بغداد اختصاص می دهد
اهداف آمريكا از ايجاد ناامني در خاورميانه چيست؟
اهداف آمريكا از ايجاد ناامني در خاورميانه در سه بخش عمده ايدئولوژيكي ، سياسي و اقتصادي قابل تحليل و ارزيابي است : الف. در زمينه ايدئولوژيكي ؛ پس از پيروزي انقلاب اسلامي ، منطقه خاورميانه با مركزيت ايران به عنوان كانون بيداري اسلامي مطرح گرديد كه شديداً ايدئولوژهاي سوسياليسم و ليبراليسم برخواسته از مدرنيسم را با چالش مواجه ساخت و علي رغم نوظهور بودن ، با توجه به توانائي هاي گسترده خود و نفوذي كه در اين مدت كوتاه در ابعاد مختلف جهان داشته و ضمن بيداري و ايجاد نهضت هاي آزادي بخش در سرتاسر جهان ، تهديدي جدي براي كشورهاي استكباري محسوب مي گردد ، از اين رو همواره اين قدرتها تلاش مي نمايند با بهانه هاي مختلف از مبارزه با تروريسم ، برقراري دموكراسي ، جنگ و اشغال نظامي و با حضور فيزيكي خويش اين منطقه را كنترل و با ايجاد نا امني و اختلافات مذهبي ، قومي و نژادي ، مانع رشد و قدرت ايدئولوژي اسلامي شوند . «فرانسيس فوكوياما» و «ساموئل هانتينگتون» دو استراتژيست مهمي هستند كه نظرات آنان در جهت دهي به سياست خارجي آمريكا و انگليس نقشي را ايفا مي نمايد، آنان اسلام را به عنوان دشمني جدي تمدن غرب معرفي مي كنند كه غرب جهت استيلاء خويش و ايدئولوژي ليبرال - سرمايه داري، هيچ راهي جز برخورد نظامي با جهان اسلام ندارد. از اين رو بسياري از تحليلگران سناريوي 11 سپتامبر را نقطه شروعي بر اين مسأله مي دانند .(جنگ جهاني چهارم و رفتارشناسي آمريكا پس از 11 سپتامبر، دكتر حسن عباسي، انتشارات پارسايان، چاپ اول 1382) ب . از نظر سياسي؛ هدف كاخ سفيد از ايجاد نا امني در منطقه خاورميانه ، مشروعيت بخشيدن به حضور خويش است . علاوه بر اين موضوع حمايت از حكومت هاي وابسته در مقابل نهضت هاي مسلمان و انقلابي ، و همچنين حفظ امنيت اسرائيل از ديگر اهداف مي باشد . ج . از نظر اقتصادي ؛ امريكايي ها با ايجاد ناامني ، ضمن كنترل ذخاير و منابع نفتي و منطقه استراتژيك خاورميانه، تقاضا براي تسليحات نظامي از سوي كشورهاي منطقه را افزايش داده و با فروش گسترده تسليحات نظامي خويش ، ضمن رونق بخشهاي مختلف اقتصاد غرب و استثمار ذخاير ارزي كشورهاي اسلامي منطقه ، از توسعه و پيشرفت زيربنائي آنان جلوگيري به عمل مي آورند . در يك بررسي دقيق تر مي توان انگيزه ها و اهداف نو محافظه كاران امريكا در منطقه خاورميانه را به چند دسته تقسيم بندي كرد : 1. سرازير شدن در آمدهاي حاصل از فروش نفت به سمت كشورهاي غربي بويژه امريكا به دليل نا امني در منطقه 2. فرار مغزها و مهاجرت نخبگان ( سرمايه هاي انساني ) كشورهاي منطقه به كشورهاي غربي و امريكا 3. كنترل اوپك و قيمت گذاري نفت ؛ به طوري كه در حال حاضر شركتهاي بزرگ نفتي امريكا يي به دليل بالا رفتن قيمت نفت ؛ در آمد سرشاري داشته اند . 4. تامين انرژي آينده از سوي امريكا با توجه به اينكه سال 2025 سال بحران انرژي نام گرفته است . 5 . مهار روسيه و چين 6 .تأمين امنيت اسرائيل 7 . ايجاد خاورميانه جديد به سبك امريكايي 8 .ايجاد ساختار هاي مناسب اقتصادي ؛ سياسي و فرهنگي در كشورهاي منطقه با توجه به بحث جهاني شدن و در نهايت تسلط امريكا بر منطقه خاورميانه .