ساعت3:٤٠ ظهر روز یکشنبه وقتی راننده زن خودروی ٢٠٦ در خیابان عرب حسینی
بلوار سازمان آب توقف کرد هرگز تصور نمیکرد ٢ مرد موتورسوار در تعقیب او
هستند. مشغول صحبت کردن با تلفن همراهش بود که ناگهان حرکت مرموز یک
موتورسیکلت را از آینه خودرویش دید. شیشه را بالا کشید اما هنوز شیشه سمت
شاگرد نیمه باز بود که ناگهان ٢ راکب موتورسیکلت از سمت راست به خودرویش
نزدیک شدند. قوطی مایع اسیدی در یک چشم بر هم زدن به سمت دخترک پاشیده شد و
موتورسواران به سرعت متواری شدند.
دخترک وحشتزده از تمام کابوسهایی که از جنایتهای اسیدی شنیده بود نفس
عمیقی کشید. اسید روی او پاشیده نشده بود و مردان اسیدپاش ناکام از جنایت
هولناکشان گریخته بودند. همین حادثه هولناک کافی بود تا او بلافاصله
ماموران کلانتری ١٣٩ مرزداران را در جریان ماجرا قرار بدهد. این دختر جوان
به رئیس کلانتری گفت: «با خودرویم در کنار خیابان توقف کرده بودم که ناگهان
یک موتورسیکلت با ٢ سرنشین در سمت راست خودرو توقف کردند و مایعی را به
سمت من پاشیدند و به سرعت متواری شدند.» با طرح این شکایت، ماموران کلانتری
قاضی حسینپور بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران را در جریان حادثه
قرار دادند.
تا اینکه با ورود بازپرس پرونده و آغاز تحقیقات جنایی پرده از راز جنایت اسیدی خیابان مرزداران برداشته شد. تحقیقات از این دختر ٢٩ ساله سرنخ طلایی این جنایت اسیدی را برملا کرد. این دختر جوان به قاضی حسینپور گفت: «من و خواهرم مسئول فروش یک شرکت خارجی هستیم. طرف حسابهای شرکت معمولا در ترکیه هستند. از مدتی قبل با رقبای شرکت دچار اختلاف شدیم و از همان زمان به بعد بود که من پیامکهای تهدیدآمیز دریافت میکردم. حتی مدتی قبل افرادی ناشناس خودروام را آتش زده بودند که هنوز پرونده شکایت این آتشسوزی در دادسرای ناحیه ٢ تهران درحال پیگیری است. با این حال بعد از ماجرای اسیدپاشی، همچنان پیامکهای تهدیدآمیز از افراد ناشناس دریافت میکنم. آنها من را تهدید میکنند که چهرهام را خواهند سوزاند.» با شکایت این دختر جوان در دادسرای جنایی پایتخت تحقیقات برای دستگیری عاملان این جنایت اسیدی ادامه دارد.
سیر جدید اسیدپاشی در جامعه
داستان انتقام گیریهای اسیدی این روزها مسیر تازهای پیدا کرده است. حالا
دیگر کمتر شنیده میشود که اسیدپاش یک نفر باشد، آن هم بدون موتورسیکلت.
به این معنی که حساسیت جامعه بعد از اسیدپاشیهای سریالی اصفهان انگار برای
خیلیها دستمایه سوءاستفاده شد. حالا دیگر موتورسیکلت و کلاه کاسکت ابزار
اصلی اسیدپاشان شده است. چنانچه در چند پرونده اخیر هم مجرمان اسیدپاش از
این روش استفاده کرده بودند. در پرونده یادشده هم اگرچه اسیدپاشان به هدف
اصلی خود نرسیدند و در اجرایی کردن نقشهشان ناکام ماندند اما هرگز
نمیتوان از این مسأله چشم پوشید که یک شهروند ایرانی برای انتقامگیری و
تفکرات شخصیاش میتواند به راحتی اسید بخرد و زندگی یک نفر دیگر را در
کابوس اسیدی بسوزاند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اسیدپاشان بایستی قصاص عضو شوند.
برای حل مسئله راحت ترین کار ور انتخاب نکنیم!!!
چیزی که کاملا مشخصه تجاوز ، قتل ، اسید پاشی ، و... در کشور ما با شیب 45 درجه داره بالا میره!!!!!
سوالت ناداني است!
از نظر شما جنایت ، تجاوز ، دزدی ، خرافات ، اختلاس و دروغ نتیجه فرهنگ "غالب" غربه!!!
پس جایگاه من و شما تو این جامعه چیه؟!!
ما باید خودمون رو دریابیم نه غربیهایی که به ظن شما متوحش هستند!!!!!
هیچی!!!!!!!!!!
خبری از پیتزا نبود ولی طعم سیب زمینی سرخ کرده مادر خـــــدا بود
خبری از آیفون تصویری نبود واسه همین خوش آمد گویی با همه رو در رو بود
عکس بیشتر جوونا توی طبیعت بود اما بدون عینک و دستکاری بود
نه خبری از گوشی فلان و بهمان بود و نه تبلت های اینجوری و اون جوری
یه تلویزیون سیاه و سفید و یه اقای نوذری برای ما تمام دنیا بود
قدیما سطح معلومات کم بود ولی آدم بی نظر زیاد بود
این روزها همه در مورد چیزهایی که اصلا نمیدونن چی هست نظر میدن
اون روزها کله کچل فقط یه کله کچل بود
ولی این روزها یه آدم کچل با همین کله کچل چند هویت داره
بالای شهر باکلاس،وسط شهر سرباز ، و پایین شهر زندانی و خلافکار
پلی استیشن و ایکس باکس نبود ولی برای بازی یه تیکه چوب هم کافی بود
دزدی و بی غیرتی عار بود نه کار و پیکار برای حفظ ناموس
اسید رو توی باطری می ریختن نه رو صورت دختر مردم
خبری از کمپینهای مجازی جور واجور و بی استفاده نبود
جمع ها هدفمند بود حتی اگه حرف سر "کوبلن"بود
مردها مرد بودن و زنها زن
مردانگی به ریشه بود نه ریش و زنانگی به قداست و پاکی بود
حساب عرق خورا با پای منبر نشینا سوا بود ولی هرچی بود ملت همصدا بود
یه زمانی.....
آدم ها خودشون بودن ،حتی اگه هیچی نبودن.