گروه سیاسی - اساسا جای طرح این مسئله وجود دارد که سخنرانی چه دردی از مردم دوا میکند،
حالا در تهران باشد یا در استانها، پخش مستقیم از شبکه سراسری خبر و شبکه
استانی باشد یا نباشد، مردم پای منبر سخنران فریاد بکشند یا نکشند؟ اساسا
به حال مردم چه تفاوتی دارد؟
به گزارش
بولتن نیوز، در عوض این سفرها میتواند واقعا سفرهای پایش و پویش باشد اگر رئیس جمهور
بدون اعلام قبلی و مراسم استقبال مردمی و سخنرانیهای متعدد و مکرر و مطول،
با هیئتی کارشناسی به استانها رفته و عملکرد دستگاههای دولتی در بخشهای
مختلف استان را به دقت و در تمام سطوح و اجزا مورد بررسی قرار دهد ... .
در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، هر اقدام و برنامه دولت قبل که از
دایره هدف حملات بیامان کاندیداها خارج ماند نیز از سوی حامیان و طرفداران
ایشان شخم زده شد، اما در این بین برخی اقدامات دولت بود که اگر چه باز هم
به لحاظ محتوایی و نحوه اجرا مورد هجمه، تخریب و البته اندکی هم انتقاد
قرار گرفت، اما به لحاظ شکلی کسی نتوانست آنها را نفی و رد کند.
سفرهای استانی، اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، اجرای طرح مسکن مهر و
نظایر اینها، برخی اقدامات دولتین نهم و دهم به ریاست محمود احمدی نژاد
بودند که حداقل به لحاظ شکلی در کارزار تبلیغات انتخاباتی کسی نتوانست از
آنها ایراد بگیرد.
در این بین سفرهای استانی، اگر چه در همه دولت های پس از انقلاب اسلامی
انجام شده و اساسا منحصر در برنامه های روسای جمهوری کشورمان نیست و
بالاخره همه روسای جمهور دنیا به مناطق مختلف کشورشان سفر می کنند، اما
آنچه را در دولتین نهم و دهم انجام گرفت، قطعا باید اقدامی ابتکاری نامید.
سفرهای استانی البته حتی قبل از رقابتهای انتخاباتی آماج انتقادات زیادی
به ویژه از سوی نمایندگان مجلس بود که پیش از سفر دولت به استانشان، دولت
را برای تسریع در سفر تحت فشار میگذاشتند، در حین سفر برای تصویب مصوبات
بیشتر و پس از سفر برای اینکه چرا مصوبات سریعتر اجرا نمیشوند.
با روی کار آمدن دولت یازدهم خیلیها پیشبینی میکردند که با عنایت به
روحیات حسن روحانی، شاید این سفرها تداوم نیابد، اما بالاخره آنچه دولت
تدبیر و امید هم نتوانست در برابر آن تاب بیاورد، پروپاگاندای رسانههایی
بود که اگر چه در دولت احمدی نژاد برای انجام سفرهای متعدد و مثلا برای
هزینههای سفرهای استانی او را مواخذه میکردند، روحانی را برای تاخیر در
آغاز سفرهای استانی زیر فشار قرار دادند.
اولین ورود دولت یازدهم به موضوع سفرهای استانی 11 آبان در مراسم تودیع و
معارفه روسای سابق و جدید معاونت برنامه ریزی سفرهای استانی صورت گرفت که
طی آن محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهوری از تصمیم دولت برای تغییر نام و
البته محتوای سفرهای استانی دولت به سفرهای پایش و پویش خبر داد.
23 دی اولین سفر استانی دولت به مقصد خوزستان انجام شد. مردان دولت یازدهم
اصرار زیادی بر تغییر برخی عناوین و اسمها در مجموعه سفرهای استانی داشتند
و مثلا هنوز هم رسانههای خود دولت از جمله خبرگزاری جمهوری اسلامی،
خبرگزاری برنا، روزنامه ایران و امثال آن از به کار بردن عنوان سفرهای
استانی درباره این سفرها خودداری میکنند، اما با وجود اصراری که ایشان بر
تغییر یافتن ظاهر و حتی باطن سفرهای استانی دارند، دو سفر "کاروان تدبیر و
امید” به خوزستان و هرمزگان نیز یک کپی برداری البته ناقص از سفرهای دولتین
نهم و دهم است که حتی اگر این تلاش عبث و اصرار در تغییر برخی عناوین
نبود، احتمالا هماهنگیهای و تنظیم برنامههای این دو سفر بسیار بهتر از
آنچه مشاهده شد، صورت میگرفت.
سفرهای استانی دولت یازدهم، از عزیمت رئیس جمهور و همراهی برخی اعضای
کابینه با وی تا مصاحبه رئیس جمهور در آغاز سفر و توضیح برنامههای سفر و
سپس تداوم قصه پر غصه استقبال مردمی و بعد هم سخنرانیهای مکرر کسل کننده
در جمع مردم مرکز استان و برخی شهرستان ها و اجتماعات مختلف از خانواده های
ایثارگران و علما و روحانیون و منتخبین استان و در نهایت گفتگوی زنده
تلویزیونی با مردم استان، همه از سفرهای استانی دولت محمود احمدی نژاد
عاریت گرفته شده اند و در عین حال مسئولان دولت یازدهم اصرار دارند که
بگویند این سفرها با آنچه در دولت قبل اجرا میشد، متفاوت است.
انتقاد نگارنده به سفرهای استانی البته به معنای لغو این سفرها نیست که
البته اگر برخی تاییدات مقام معظم رهبری درباره این سفرها از جمله توصیف
آنها به عنوان تحقق آرزوی دیرینه ایشان نبود شاید بساط این سفرها، پس از
دولت دهم، خیلی سریع جمعآوری می شد، بلکه منظور و هدف این نوشتار آن است
که با وجود تایید اصل سفرهای استانی که در فواید آن جای هیچ شک و شبهای
نیست، اما تداوم آنها به همین شکل قطعا نقض غرض اهداف اولیه و اصلی سفر
خواهد بود.
محمود احمدی نژاد به عنوان مبدع سفرهای استانی که در دولت یازدهم نیز به
شکل سابق تداوم یافته است، برای شکلدهی اجتماعات مردمی در سفرهای استانی و
حضور در میان مردم در این سفرها، هدف و منظور مشخصی داشت که اگر چه شخصا
به خود ایشان نیز در اینباره معترض شدم، اما استدلال ایشان آن بود که به
رخ کشیدن محبوبیت مردمی دولت و مسئولان نظام در عرصه بینالمللی دست
بالاتری به کشور میبخشد. قطعا اتکای دولت و نظام به حمایت مردمی امری لازم
و ضروری است، اما بهتر است این نمایش محوبیت مردمی بر رضایتمندی مردم از
عملکرد دولت و دیگر بخشهای اداره کننده کشور استوار باشد، نه صرفا به
خیابان کشاندن مردم. از سوی دیگر به اعتبار حضور در تعداد زیادی از سفرهای
استانی دولت قبل، به عینه شاهد بودهام که همه حضور مردم در جریان حضور
رئیس دولت در استانها، از روی رضایت و برای حمایت نبوده و جمع قابل توجهی
از مردم برای اعلام اعتراضات و درخواستهای خود به محلهای حضور رئیس جمهور
میآمدند که البته اغلب هم بدون تامین نظر و خواستهشان به خانه باز
میگشتند. بماند که غرض نقد سفرهای استانی دولت قبل نیست.
دولت یازدهم اعلام کرده که سفرهایش به استانها سفرهای پایش و پویش خواهد
بود و حالا سوال آن است که مصادیق پایش و پویش در دو سفر انجام شده دولت به
استانها کدامها هستند؟
شاید گفته شود که هنوز فقط دو سفر انجام شده و برای طرح این سوال اندکی زود
است، اما با توجه به آنکه طبق اعلام رسمی دولتیها و بر اساس تجربه دو سفر
انجام شده، این سفرها با فواصل دو ماهه انجام میشود، به روال عادی دولت
حتی فرصت نخواهد کرد در مدت چهار ساله خود –صرفنظر از احتمال برگزیده شدن
دوباره حسن روحانی به ریاست جمهوری برای یک دوره چهار ساله دیگر- به همه
استانها سفر کند و این یعنی اینکه نوبت دوبارهای برای سفر دولت به
خوزستان و هرمزگان وجود نخواهد داشت.
مخلص کلام اینکه با وجود همه تعاریفی و تمجیدهایی که به ویژه مقام معظم
رهبری از سفرهای استانی داشتهاند، هیچ کدام از اینها دلیل بر ممانعت از
ایجاد تغییرات محتوایی و حتی شکلی در سفرهای استانی نیست و دولت باید جسارت
لازم برای اعمال این تغییرات را به خرج دهد و الا با تغییر نام سفرها و یا
حتی تغییر عناوین برنامه های سفر و شعارهای هر سفر، اساسا در محتوا و به
خصوص نتیجه سفرها تغییری حاصل نخواهد کرد و چند صباح دیگر همه انتقادات به
سفرهای استانی دولت قبل، به سفرهای پایش و پویش دولت فعلی هم قابل طرح
هستند.
حسن روحانی اساسا فردی است که به محافظهکاری یا به تعبیر دیگر دست به عصا
حرکت کردن و سخن گفتن شناخته میشود، اما دقت در رفتارها و سخنان او در
همین دو سفر انجام شده گواه آن است که گویا برخی رفتارها و سخنان در این
سفرها، اقتضای این سفرها و اجتماعات متعدد مردمی است. قصد طرح ایرادات و
اشکالات بنی اسرائیلی ندارم، اما گویا حضور در برابر جمعیتی دهها هزار
نفری که پرشور تو را تشویق میکنند، حسن و محمود بر نمیدارد و هر کدام که
در برابر این جمعیت قرار بگیرند، جوگیر هم میشوند.
اساسا جای طرح این مسئله وجود دارد که سخنرانی چه دردی از مردم دوا میکند،
حالا در تهران باشد یا در استانها، پخش مستقیم از شبکه سراسری خبر و شبکه
استانی باشد یا نباشد، مردم پای منبر سخنران فریاد بکشند یا نکشند؟ اساسا
به حال مردم چه تفاوتی دارد؟
در عوض این سفرها میتواند واقعا سفرهای پایش و پویش باشد اگر رئیس جمهور
بدون اعلام قبلی و مراسم استقبال مردمی و سخنرانیهای متعدد و مکرر و مطول،
با هیئتی کارشناسی به استانها رفته و عملکرد دستگاههای دولتی در بخشهای
مختلف استان را به دقت و در تمام سطوح و اجزا مورد بررسی قرار دهد، به
پروژههای در حال اجرا از سوی دولت سرکشی کند و بدون اعلام قبلی سراغ
بخشهای بیشتر گرفتار مردم در مناطق محرومتر استانها برود.
حسن روحانی البته در دو سفر انجام شده و کلا در مدت سپری شده از آغاز به
کار دولتش نشان داده که تا حد امکان از جوگیر شدن و اقدامات و سخنان هیجانی
پرهیز میکند، اما به هر حال او متعلق به ملت است و رئیس جمهور ملت و باید
که همه توان و وقت خود را چنان که خود تاکید میکند بر اساس اولویتبندی
به بهترین شکل به مهمترین مسائل اختصاص دهد.