گروه سیاسی - گویا گروهی کورکورانه از خطوطی پیروی می کنند که از خارج از کشور داده می شود و سعی دارد ارکان دولت یازدهم را یک به یک مورد هدف قرار داده و از بازگشت آرامش و امنیت اقتصادی و اجتماعی به جامعه جلوگیری به عمل آورند.
به گزارش بولتن نیوز، چند وقتی است که شاهد حملات از چندین جناح داخلی و خارجی به وزارت اطلاعات هستیم و گویا برخی گروه ها تصمیم دارند تا با استفاده از فضای باز ایجاد شده پس از ریاست جمهوری روحانی جو را متشنج کرده و از فضای آزاد امروز برای جمع کردن وجه عمومی برای خود استفاده کنند و البته با پیروی کورکورانه از خطوط القایی خارجی راه ها را برای اصلاح امور سخت تر و سخت تر کنند.
در این بین مشخص نیست چرا وزارت اطلاعاتی که هنوز چند ماهی نیست که از تصدی وزیر جدید آن در دولت یازدهم می گذرد بیشتر از همه مورد حمله قرار می گیرد و در این بین افرادی مانند محمد نوری زاد، عیسی سحر خیز، صدا و سیما و علی مطهری را می توان از چهره های شاخص تهاجم اخیر به وزارت اطلاعات و البته شخص وزیر دانست.
نوری زاد که هر از چند گاهی نامه ای هم به رهبر معظم انقلاب می نویسد و در وبلاگش منتشر می کند از جمله افرادی است که این روزها علاقه خاصی هم به وزارت اطلاعات پیدا کرده است. در این رابطه وی علی رغم نوشته های معنی دارش می خواهد طوری وانمود کند که با خودش مشکل پیدا کرده و از نظر فکری دارای تعادل روانی نیست!. بر این اساس خاطره اش از مزاحمت برای وزارت اطلاعات را اینگونه می نویسد: ««امروز با شکایت وزارت اطلاعات مرا تحت الحفظ بردند کلانتری ۱۲۰ سیدخندان. به اتهام : ایجاد مزاحمت. تعجب می کنید؟ پرونده ای تشکیل دادند با همین عنوان: ایجاد مزاحمت محمد نوری زاد برای وزارت اطلاعات. دراین پرونده، وزارت اطلاعات مدعی شده که من برای دم و دستگاه کهکشانی اش مزاحمت فراهم کرده ام. حالا قضیه چه بود؟ امروز صبح ساعت ده با اتومبیل خود یک راست رفتم از در تو. کدوم در؟ درِ شمال. مجاور بزرگراه همت. یک صفحه ی پت و پهن فلزی از زمین آمد بالا که راه را بر ورود من ببندد. وبست. خیال ورود که نداشتم. نگهبان وظیفه جلو دوید که کجا؟ همینجوری گفتم: با جناب وزیر قرار ملاقات دارم. برگشت و رفت. تا هماهنگ کند و برگردد. بر که گشت، گفت: هماهنگ نشده. من که خود خالق داستان بودم گفتم: بیشتر بگرد. گشت. اما خبری از هماهنگی نبود. گفت: لطفا بیا عقب راه دیگران را سد نکن. رفتم عقب و درجایی پارک کردم و زیر پل عابرپیاده روی جدول کنار خیابان دمِ در ورودیِ وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران نشستم به انتظار. می دانستم بالاخره یکی از آن دروازه ی مخوف بیرون می آید. که آمدند. سه نفربودند. با کلت ها و دستبندهای بکمر بسته شده و هیکل های نسبتاً ورزشی. تلاش کردند..»».
««ازاهواز آمدم تهران و صبح اول وقت دیروز (شنبه) رفتم جلوی وزارت اطلاعات. جریانش مفصل وشیرین است که بعداً خواهم نوشت. امروز (یکشنبه) هم هستم. همانجا. کجا؟ درِشمالی، مجاورِبزرگراه همت. این چهارمین باراست که می روم و جلوی وزارت اطلاعات شروع می کنم به قدم زدن.
دیروز بعد از کلی حرف و حدیث، و این که این راهش نیست و نتیجه نمی گیری، سرانجام به برادران فهماندم که: "من اموالم را به شیوه ی خودم پس می گیرم، پس هستم”. داستان چه بود؟ سر نگهبان آمد و به من گفت: بروید درِشرقی. برای چه؟ یک کارشناس آنجا منتظرشماست. رفتم. مرا به داخل راه دادند. کارشناس، جوانی بود سی و پنج ساله. دو تایی نشستیم و مفصل صحبت کردیم. ازمن مختصری فرصت خواست بابت پیگیریِ اموال. به او گفتم: باشد. من به شما فرصت می دهم. وگفتم: اما خواسته ی دیگر من ملاقات با وزیر بوده است. گفت: ملاقات با وزیر با من نیست. گفتم: من خودم بلدم چگونه وقت ملاقات بگیرم از جناب وزیر. بیرون زدم و باز رفتم جلوی وزارت، همانجا درِشمالی. تا حدود ساعت سه بعد از ظهر آنجا بودم. بعدش رفتم ملاقات یکی از زندانیانی که در بیمارستان بستری است.
امروز نیز همانجا هستم. کجا؟ درِشمالی وزارت اطلاعات، مجاور بزرگراه همت. از چه ساعتی؟ از ساعت ده صبح. من صدای بوق ماشین تان را من به سلام تعبیر می کنم. تلاش می کنم کوله پشتی و کیسه خواب و فلاسک چای و یک صندلی سبک و مختصری خوردنی نیز ببرم. ماجرای دیروز را بعداً برایتان خواهم نوشت. فعلاً من به بخشی ازخواسته های خود رسیده ام. مابقی اش هم در دسترس است. مهم پایداری است. من به این پیروزی اطمینان دارم.»»
به نظر می رسد که نوری زاد از اینکه دیگر کسی به او توجه نمی کند کم آورده و سعی دارد تا به یکی گیر بدهد شاید کمی جدیش بگیرند. به همین خاطر او به جای اینکه برود جلو مجلس یا وزارت کشور بساط کند و معرکه بگیرد این با حرکتی نوین و ابداعی تصمیم گرفته نمایشنامه اش را در جلوی درب وزارت اطلاعات به اکران بگذارد. شاید اینطور چند تا سایت داخلی و خارجی مثل ما توجهی به او کردیم و از باب خنده حرکتش را به تمسخر گرفتیم و البته بی بی سی هم با جدیدت تمام راه گم کردن نوری زاد را برای مخاطبان خود منعکس کند. اما مطلب مهم این است که نوری زاد فکر می کند که اگر خیلی اصرار کند با او برخورد می شود و می گیرند و می برند و کتک می زنند و او هم اعتصاب غذا می کند و اینطور می تواند بگوید که در ایران به مردم ظلم می شود!. آخر کسی نیست که به ملانصرالدین ما بگوید آن دوران گذشت و دیگر کسی برای این خیمه شب بازیها آژان کشی نمی کند.
صدا و سیما دیگر شخصی است که علی رغم اینکه در متن نظام است اما گویا بدش نمی آید که ورودی داشته باشد به وزارت خانه ای که سالها است دوست داشته با او دست و پنجه ای نرم کند و برای همین فضای آزاد امروز را برای این کار مناسب تر از همیشه دیده است. در واقع صدا و سیما دوست دارد تا ناگفته هایش در دوره های ریاست جمهوری قبلی را به یک باره بازگو کند. چه روزی بهتر از 9 دی و چه وزیری بهتر از وزیر اطلاعات دولت روحانی که تازه بر مسند وزارت نشسته و تازه در حال اصلاحات است و می خواهد چهره بهتری از وزارت اطلاعات در صحنه عمومی به نمایش بگذارد. صدا و سیمای ضرغامی روز 9 دی فیلم قلاده های طلا را به نمایش گذاشت. فیلمی با آنهمه مسائلش و با آن هم اما اگرهایش که قاطعانه باید گفت بر علیه مجموعه وزارت اطلاعات حرفهای زد که با واقعیت های سربازان گمنام امام زمان هم خوانی نداشت.
شبکه یک سیما با وجود اعلام قبلی صدا وسیما برای پخش نکردن این فیلم از شبکه های تلویزیونی، در یک اقدام ناگهانی تصمیم به پخش این فیلم گرفت.
این فیلم که محصول سال ۱۳۹۰ است و حوادث پس از انتخابات ۸۸ را به تصویر میکشد در تدوین فیلمنامه فیلم از اطلاعاتی که اعضای سابق گروهک مجاهدین خلق فراری از اردوگاه اشرف، فیلمهای مستند بسیج و نیروی انتظامی و متن بازجوییهای دستگیرشدگان در خلال ناآرامیهای پس از انتخابات به دستآورده، کمک گرفته است و به شکلی سعی دارد تا نظام اطلاعاتی ایران را زیر سوال ببرد و اینگونه القا کند که جاسوسان در برهه آشوبهای سال 88 در این سازمان نفوذ پیدا کرده بودند و به نیروهای فتنه انگیز بیرونی که حوادث را برنامه ریزی می کردند خط می دادند و نقشه های وزارتخانه را بر ملا می کردند. این در حالی است که اینگونه نبوده و بنا به گفته تمام سرویسهای جاسوسی جهان، وزارت اطلاعات ایران در بسیاری جهات جلوتر از سازمانهای اطلاعاتی جهان است و به این سادگی ها نمی توان برای آن داستانهای هزار و یک شب تدوین کرد و نوشت.
طالبی در فیلم قلاده های طلا به مساله نفوذ بیگانگان در وزارت اطلاعات پرداخته و حتی برای دشوارتر كردن آن، در میان مدیران رده بالای چشم امین نظام به دنبال این جاسوس گشته است و البته برای کم رنگ کردن موضوع نفوذ جاسوسان در رده های بالای اطلاعاتی سعی می کند تا با نشان دادن اینکه در شرایط خطرناكی چون خیانت مسؤولان رده بالای وزارت اطلاعات، اما سربازان گمنام امام زمان هوشیارانه عمل میكنند و در گامی رو به جلو، این تهدید فلجكننده را به فرصتی آیندهساز تبدیل میكنند!.
در فیلم قلاده های طلا، جاسوس که در وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ نیز دست داشتهاست، با تغییر قیافه به ایران میآید. وزارت اطلاعات جاسوس را شناخته و مأمور خود را، به عنوان رانندهٔ تاکسی ، مامور مراقبت از وی می کند. او از طریق تلفن همراهش که ماهوارهای است از سوی جاسوسی دیگر امآی۶ که به وزارت اطلاعات نفوذ کردهاست بوسیله پیامک از این قضیه اطلاع مییابد و با کشتن راننده میگریزد.
با این اتفاق دکتر جواد رخصفت مامور ارشد اطلاعات ایران به این ماجرا شک میکند و عامل اخراج ماموری دیگر میشود که به او شک کردهاست. مامور دوم مدام تکرار میکند که قرار است در ایران کودتای مخملی اتفاق بیفتد ولی موثر واقع نشده و بیرونش می کنند.
انتخابات برگزار شده و نتیجهاعلام می شود. در این هنگام جاسوس در یک خانهٔ تیمی است که در آنجا سلطنتطلبی ثروتمند با همسرش، دو زن عضو سازمان مجاهدین خلق و یک همجنسگرای متخصص کارهای رایانهای و وب هستند پیام را از خارج میگیرد و در شبکهٔ اینترنت پخش میکند که با رمز «تقلب بزرگ» در انتخابات تقلب شدهاست.
در اینجا سوال مهم این است که در شرایطی که نقدهای بسیاری علیه قلاده های طلا صورت گرفته و کارشناسان صدا و سیما هم کاملا به آن واقف بوده اند چرا این سازما در زمانی نامناسب و در دوره ای که از جناح های مختلف به وزارت اطلاعات حمله می شود تصمیم به اکران فیلمی گرفته که از ابتدا هم قرار نداشتند تا در صداوسیما پخش کنند.
عیسی سحر خیز هم از دیگر افرادی است که در این روزها توجه ویژه خود را به وزارت اطلاعات معطوف داشته است. او در یاداشتی که در روزآنلاین منتشر کرده می گوید: « ملاحظه کردم که جناب قشقاوی در برابر این پرسش که "در طول چهار سال اخیر برخی به دلایل سیاسی از کشور خارج شدند. آیا آنها میتوانند به کشور بازگردند؟" تاکید کرده است: "دستورالعملی که اخیرا رئیسجمهور محترم به آقای علوی وزیر اطلاعات دادند، گویای رویکرد دولت یازدهم در این مورد است. ایشان دستور دادند که کارگروهی از وزرای مختلف از جمله وزارت خارجه تشکیل شود تا نحوه آمدن ایرانیهای که طی سالهای اخیر از ایران خارج شدهاند را بررسی کند. مخصوصا آنهایی که شاکی خصوصی ندارند، پروندهشان را مورد بررسی قرار دهد... باید گفت این کمیته حسب دستور دکتر روحانی برای رسیدگی به امور ایرانیان خارج از کشور ورفت و آمد سهل آنها تشکیل شده است. البته باید دانست که بخشی از نیامدن هموطنان ما ناشی از القائات اپوزیسیون در خارج از کشور است. در ایران هم مطلقا ترسی بابت ورود ایرانیان مهاجر به کشور وجود ندارد. به عقیده من بسیاری از این ترسها خودساخته است. این ترس هیچ ریشهای ندارد؛ در قانون کیفری ایران مطلبی تحت عنوان ممنوعالورود نداریم".
ایشان درست می گوید حکومت نمی تواند مانع ورود شهروندان ایرانی- حتی آنان که روز پاسپورت خود را پاره کرده و به کشوری دیگر پناهنده شده اند- به مملکت خود شود، اما مسئله این است که پس از ورود چه برخوردی با آنان خواهد شد و چه تضمینی وجود دارد که "ممنوع الخروج" نشوند
مشکل اصلی این گروه از شهروندان ایرانی با وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و دادستانی انقلاب است، نه شاکی خصوصی. »
نگاهی به گفته های وزیر اطلاعات دولت روحانی نشان دهنده آن است که کسانی که از کشور خارج شده اند و مشکل قضایی یا عناد عملی با جمهوری اسلامی ندارند و جاسوسی هم نیستند ولی به خاطر القای اپوزسیون تا کنون فکر می کردند که بازگشت آنها به کشور با مشکل روبرو می شود، نگران نباشند و می توانند به کشور باز گردند. اما عیسی سحرخیز با مطرح کردن نامهایی مانند وزارت اطلاعات سعی دارد تا دوباره جو عمومی را به این سمت بکشاند که اگر هم مشکلی ندارند ولی باز با برخورد وزارت اطلاعات و دیگر نهادهی موازی روبرو خواهند شد. بر این اساس ملاحظه می شود که با روی کار آمدن علوی و دولت روحانی، سحرخیز هم مانند دیگران و در حرکتی جمعی سعی دارد تا سیاستهای جدید وزارت اطلاعات را زیر سوال برده و با حمله به این بخش مهم از نظام مانعی ایجاد کند برای رویکردهای جدید در دولت تدبیر و امید. در واقع هر حرکتی که نوید چشم اندازی تازه و گشایش در اموری باشد محکوم است و علوی هم جزئی است از نگاه روشن دولت تدبیر و امید به آینده و باید برای او موانعی جدید ایجاد کرد. باید جو عمومی در خارج از ایران همچنان سنگین باشد و ترس های بیهوده از بازگشت و سرمایه گذاری در ایران باید همچنان به قوت خود باقی باشد تا بتوان از جمهوری اسلامی ایران چهره ای ضد حقوق بشری در جوامع بین المللی به نمایش گذاشت.
کاری که عیسی سحر خیز از نیازهای اولیه آن مانند ترس بی مورد از بازگشت ایران خبر دارد و تمام اهتمام خود را برای موفق نشدن وزیر اطلاعات در دست یافتن به اهداف خود در این بخش به کار خواهد گمارد.
علی
مطهری دیگر شخصی است که در این چند ماهه اخیر و با روی کار آمدن علوی در مقام
وزارت اطلاعات سعی کرده تا خودی نشان داده و مشکلات دیروز وزارتخانه را در فضای
باز امروز بازخوانی کند!. از این جمله می توان به موضوع شنود از دفتر ایشان نام
برد که در دولت قبلی اتفاق افتاد ولی مطهری موضوعش را در دولت یازدهم علنی کرد!.
یا موضوع برخورد جنگی دو خانم که همدیگر را کتک کاری کرده بودند و مطهری گفت پیگری
می کند و جواب می خواهد و در آخر مشخص شد که دعوا یک دعوای زنانه بوده و دو طرف
مقصر بوده اند!. آقای مطهری البته این روزها در خیلی از مسائل ورود پیدا می کنند و
از قبل هم ورود داشتند اما گویا علاقه اشان بعد از آمدن علوی به وزارتخانه اطلاعات
دو چندان شده و دوست دارند که همچنان نامشان در کنار وزیر دولت یازدهم مطرح باشد!.
هر چند لجاجت مطهری برای کمترکسی تا کنون مخفی مانده و کمتر جایی می شود یافت که
مطهری اثری از خود برجای نگذاشته باشند.
حال سوال کلی از مطرح کردن مباحث فوق اینجاست که واقعا علت اصلی هجمه های و مطالبات مختلف از داخل و خارج و جناح های مختلف به وزیر اطلاعات در یک دوره زمانی خاص و در یک قالب مشخص چیست. موضوعاتی که در سال 78 هم به شکلی دیگر شاهد آن بودیم و گویا قرار است به شکلی دیگر تکرار شود. موضوعاتی مانند جابجایی در زمان احمدی نژاد که قرار بود انجام شود اما با دخالت رهبر معظم انقلاب از مسئله شدن آن جلوگیری شد!. این بار هم ورود افرادی مانند مطهری، صدا و سیما، سحرخیز و نوری زادها را به صحنه وزارت اطلاعات شاهدیم. گویا خبری است که ما هم نمیدانیم!. نمی دانیم در اطراف وزیری که سعی دارد تا با رویه ای علمی به موضوعات بپردازد، چرا به شکلی زنجیره ای اتفاقاتی در حال رخ دادن است تا چهره او و سازمان مطبوعش را مخدوش نشان دهد. چرا در این اوضاع و در یک محدوده زمانی مشترک، چهار نفر از چهار جناح مختلف سعی دارند تا به وزیر اطلاعات فشار وارد کنند. قرار است علوی از چه چیزهایی عقب نشینی کند؟
آیا برخی سخنان وزیر جدید اطلاعات مانند اینکه فتنه ای ها باید در دادگاه قضایی محاکمه شوند و به موارد اتهامی آنها رسیدگی شود و یا اینکه مردمی که به خارج از مرزهای ایران رفته اند برای بازگشت به ایران مشکلی نخواهند داشت، تا این حد مشکل ساز است و هضم آن سخت است که باید با حملاتی از ادامه این سخنان جلوگیری کرد.
آیا در شرایطی که رژیم صهیونیستی بیشترین انتفاع را از اختلافات داخلی در ایران می برد و نهایت سعی آنها بر این است تا از قدرت وزارت اطلاعات ایران بکاهد و به آن ضربه وارد کند، دامن زدن برخی عناصر و نیروهای داخلی و خارجی به موضوعاتی که می تواند به نگرانیها دامن بزند لازم است.
چرا ما کورکورانه از خطوطی پیروی می کنیم که از خارج از کشور داده می شود و سعی دارد ارکان دولت یازدهم را یک به یک مورد هدف قرارداده و از بازگشت آرامش و امنیت اقتصادی و اجتماعی به جامعه جلوگیری به عمل آورد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
درود خدا بر سربازان گمنام وطن كه همواره با چشماني باز و در خط ولايت حركت مي كنند . يا علي
البته آقای نوری زاد و مطهری هم باید کارشان را انجام بدهند و از کسی هم نترسند و انشالله خدا از ایشان هم راضی باشد.
و فقط خدا به نیت انسانها آگاه است.