به گزارش بولتن نیوز، فیلمسازان این جنبش بسیاری از قراردادهای سینمای رسمی آمریکا تا آن زمان را نقض کردند و سینمایی به شدت شورشی و عصیانگر پدید آوردند. فیلمهای سینمای زیرزمینی یا موضوعاتی چون وضعیت سیاهان، همجنسبازان و اقلیتهای اجتماعی را در کانون خود قرار دادند و یا به شکلی افراطی به فرمهای تازه روی آوردند. فرمهایی که به شکلی متداول به معنا و محتوایی مشخص ارجاع نمیداد.
هرچند نمیتوان گفت که سینمای زیرزمینی سایر کشورها و آنهایی که در این امر پیشرو بودند، به معنی دقیق کلمه دارای نیت خیر هستند و قصدشان، نمایش حقایقیست که به هر دلیلی به گوش و چشم افکار عمومی نمیرسد، اما اگر فرض را هم بر این بگذاریم، در خصوص سینمای زیرزمینی ایران و آنهایی که خود را مدعی سردمداری آن میدانند نمیتوان چنین ادعایی را درست دانست.
شاید بتوان گفت سینمای زیرزمینی ایران در دوران اصلاحات و با توجه به جوی که در آن دولت، بخصوص در وزارت فرهنگ و ارشاد زمان مهاجرانی وجود داشته، شکل میگیرد و شروع به تولید مستندات مختلفی میکند. حتی بعد از چند سال، شروع به ساخت فیلمهای داستانی هم کرده که میتوان فیلم "تهران من حراج" را نمونهای از آن دانست.
اما ادعای آنها چیست؟ و به قول معروف، حرف حسابشان چیست؟ پاسخ به این سوال را در مصاحبهی "مسلم منصوری" و یا "لیلا قبادی" میتوان جستجو کرد.
به طور مثال، وقتی از منصوری پرسیده میشود که: «سينمای زيرزمينی روی چه موضوعاتی دست می گذارد؟ منظورم اين است که علاقهمندان به توليدات زيرزمينی به دنبال چگونه سوژههايی بايد باشند؟» در جواب میگوید: «سوژهی اصلی خود رژيم است و عوارضی که از حضور اين رژيم ناشی میشود. اين عوارض، نه از زاويهی سوژه برای فيلم، بلکه به عنوان فاجعهای که بر زندگی مردم حاکم شده با آن برخورد میشود.»
و یا در جای دیگر میگوید: «آنهايی که نگران "تکنيکهای هنری" هستند، اول تلاش کنند جسد گنديدهی اين رژيم از سر راه جامعه برداشته شود و دستگاه سانسور در هم بشکند تا ببينند در آن جامعه چه استعدادهايی در عرصههای مختلف هنری و اجتماعی شکوفا خواهد شد.» از این دست گفتهها در لابهلای حرفهای افراد وابسته به این جریان زیاد است. در نتیجه میتوان گفت که هستهی اصلی تفکرات و تولیدات ایشان، نفی جمهوری اسلامی به مثابه نظامیست که مانع بروز خیلی از واقعیات جامعهی ایرانی میشود.
جالب اینجاست که از نظر این حضرات، خیلی از سینماگرانی که به زعم جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی از طیف روشنفکران غرب زده محسوب میشوند هم در اصل، از مزدوران رژیم محسوب شده و تولیداتشان به مزاق آنها خوش نمیآید. مثلاً مسلم منصوری، فیلم آرگو را تلاش هالیوود برای پوشش نهادن بر تلاش امریکا در به قدرت رساندن امام خمینی (ره) میداند و یا لیلا قبادی در واکنش به کسب جایزهی اسکار فرهادی میگوید:
«حرفهای اصغر فرهادی در مراسم اسکار تکرار حرفهای احمدینژاد و دیگر سران رژیم بود. احمدی نژاد بیشتر از شش سال است که همین خطابه را در مصاحبه با رسانههای غربی عنوان میکند که "مردم ایران مردمی مهربان، متمدن با فرهنگ غنی و در تنش بین غرب و ایران، مردمی صلح جوهستند”! ولی در عمل، با شیادی و پشت این گونه حرفها دارند همین "فرهنگ غنی” و همین "مردمان مهربان” را نابود میکنند. این فیلمساز نمیگوید که این "مردم مهربان” در زیر سیطرهی این حکومت جنایتکار به چه رنج و بدبختی دچار هستند.»
اما چه چیز باعث میشود تا ادعاهای به ظاهر خیرخواهانهی سران سینمای زیرزمینی، توخالی از آب دربیاید. آنها چیزی نیست جز حقایقی که اخبارش را در بولتن نیز کار کرده بودیم. در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بود که در اخبار آمد: «در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ و محدودیتهای خبرگزاریهای ضدانقلاب برای پوشش خبری آن، خبرگزاریهای معاند با جمهوری اسلامی مانند VOA و BBC , و سایتهای ضد انقلاب، همچون انتخابات ۸۸ توجهشان را به سوی کانون حمایت از مستندسازان زیرزمینی معطوف کردهاند. به گزارش بولتن نیوز، در این رابطه کانون حمایت از سینمای زیرزمینی با ارسال ۵۵۰۰۰ دلار به حساب ۱۱ مستندساز فعال خود از آنان خواسته است که به صورت گزینشی از مکانهای کم رفت و آمد در حوزههای اخذ رای تصویر تهیه نمایند. همچنین این کانون از مستند سازان زیر زمینی خواسته شده است تا گزارشهایی گزینشی از کسانی که در انتخابات شرکت نمیکنند و از شرایط اقتصادی ابراز نارضایتی میکنند تهیه نموده و به دفتر کانون حمایت از سینمای زیرزمینی که درآمریکا مستقر است ارسال نمایند.»
البته این، تنها قسمتی از اخباریست که نشاندهندهی وابستگی جریان موسوم به فیلمسازان زیرزمینیست. وابستگیای که پیش از این و بعد از آن هم وجود داشته اما بخاطر دوری از اطالهی کلام از ذکر مابقیش خودداری میکنیم. اما نمیتوان از آخرین اقدام آنها که توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) کشف و خنثی شد به راحتی گذشت:
«به گزارش بولتن نیوز، گروهی سه نفره از فیلمسازان زیرزمینی که به سفارش رسانههای غربی قصد داشتند گزارش غرب پسندی از تاثیر تحریمها در بین اقوام ترکمن تهیه نمایند، با هشیاری سربازان گمنام آقا امام زمان (عج) در نیت شوم خود ناکام ماندند. این مستند گزارشی به سفارش رسانههای غربی و بر اساس طرحی از "محمود رضا.ک" مستند ساز فراری مقیم سوئد، برای نمایش و دریافت پاداش از جشنواره های غربی طراحی شده بود. بر اساس این گزارش، هنگامی که از آنان خواسته شد مجوز تهیه گزارش رویت شود با این بهانه که مجوز نزد یکی از همکاران است و او اساعه در محل حاضر خواهد شد، با جا گزاردن تجهیزات فیلمبرداری در محل گزارش از محل متواری شدند. اما در نهایت با شناسایی یک تن از آنان به نام "فرزاد.ب" در محل اختفایش واقع در روستایی در حوالی شهرستان کلاله در استان گلستان، دستگیر و تحویل مراجع قضایی شدند.»
در نتیجه میبینیم آنهایی که ادعای حمایت از حقوق درنظر نگرفته شدهی مردم ایران را دارند، در واقع جیرهخواران سرویسهای رسانهای و اطلاعاتی غربی هستند که تحت پوشش حرفهای به ظاهر زیبا، چه خیانتها که به کشورشان نکرده و نمیکنند. شبه هنرمندانی که کمترین تناسب را با ارزشها، آرمانها و دغدغههای مردم ایران داشته و برای تأمین منافع حقیر دنیایی خود و اربابانشان، سعی در فریب جامعه دارند. اما خدا را شکر که ایشان، نمیتوانند از دیوار بلند بصیرت مردم بالا بروند و کمترین پایگاه اجتماعی را در بین آحاد ملت دارند.
و اما یک پیشنهاد به آنهایی که مدعیند به لایههای زیرین جامعه دسترسی دارند و نیازها و دردهای جامعه را درک میکنند: آیا تا به حال توانستهاید یک مادر شهید را درک کنید؟ مادری که سه یا چهار فرزندش را در راه دین و مملکت از دست داده و بعد از این همه سال، هنوز خود را شرمندهی اسلام و امام راحل میداند. آیا تا به حال توانستهاید کارگر سادهای را درک کنید که با سیلی صورتش را سرخ نگه میدارد اما وقتی موقع راهپیمایی یا انتخابات میشود، از اولین کسانیست که دور از چشم خیلیها، میرود که وظیفهاش را انجام دهد. و هزاران مثال دیگر که میتواند به شما برای درک بهتر لایههای اصلی جامعه کمک کند. هرچند پولهای توی جیب شما، احتمالا نور چشمتان را گرفته است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
جمعه ۱۲ جولای ۲۰۱۳، ملاله نوجوان در سن ۱۶ سالگی در سازمان ملل نیویورک حضور یافت و در مجمع عمومی آن برای کودکان، دختران، زنان ملت های محروم جهان که اسیر خرافات و درگیر دکان داران دینند، سخنرانی نمود و چنین گفت که: ” کتاب و قلم موجب ترس و وحشت فاشیست های مدهبی است”. او از قانون گذاران جهان درخواست نمود که در راه آموزش همگانی قدم بردارند. همچنین او به شنوندگان خود اطمینان داد که در برابر خرافات امثال طالبان و برای مبارزه با بیسوادی همچنان خواهد ایستاد و به مبارزه خود ادامه می دهد.
.......
در جمله : تولیداتشان به مزاق آنها خوش نمیآید
مذاق درسته ، مزاق یعنی نوعی شتر !
اگر باز هم غلط دیکته داشته باشی باز هم تذکر میدم ، پس مراقب باش!