این روزها شاهد جریان سازی مجدد ایالات متحده آمریکا در منطقه به جهت پیاده کردن الگوی غربی هستیم . الگویی که بتواند شریک جمهوری اسلامی ایران در منطقه را دست به سر کند و ایران تنها بماند . از یک سو آمریکا با اعلام ادامه روند کمکهای غیر کشنده !!! ( منظورشون تفنگ و مسلسل و بمب و ... است ) به مخالفان سوری ، دوباره سعی کرد تا روند جاری و رو به پیشرفت ماجرای سوریه را تحت تاثیر قرار دهد و از سوی دیگر با تصویب قانون جدید در مجلس سنای آمریکا در خصوص نشان دادن چراغ سبز به اسرائیل جهت حمله به تاسیسات هسته ای ایران ، تا آنجا که امکان دارد تنور معادلات منطقه خاورمیانه را داغ کند . البته این داغ کردن تنور از طرفی خیلی هم به نفع نخواهد بود ، چون بی شک مسئولیت کلیه اتفافات رخ داده و در حال جریان سازی ، مستقیماً به ایالات متحده آمریکا بر می گردد و از طرف دیگر نشان می دهد که ایالات متحده قاعده بازی در خاورمیانه را نمی داند . در این خصوص یک نماینده مجلس سنای آمریکا که از حزب آزادیخواه بود اظهار نظر قابل تاملی داشت ، وی گفت : دموکراتها این طرح را به عنوان طرح جنگ بر علیه عراق ... - ببخشید منظورم طرح جنگ علیه ایران است - امضا نخواهند کرد! " این یعنی اینکه این اقدام را به اندازه اقدام سالهای نه چندان دور آمریکا در تحریک صدام و به راه انداختن جنگ علیه ایران ، احمقانه می دانند.
هر چه که هست ادامه این روند اصلاً به نفع آمریکا و منطقه خاورمیانه نیست . در میان این خبر سازی ها دو نکته وجود دارد . اول اینکه آمریکا بر خلاف آنچه که تا کنون ادعا می کرده ، به هیچ وجه با قصد خیر خواهی به ایران پیشنهاد مذاکره نداده است . در ضمن این رفتارهای متناقض نشان می دهد که اصلاً حاضر نیستند که گفتگوهای ایران و آژانس در شرایط عادی و طبق روال قانونی طی شود و دوست ندارند که این مسئله ادعای بی اساس و نابخرادنه آژانس از طریق مذاکره حل و فصل شود . دوم اینکه ، اگر هم این چنین طرحی بعد از امضای مجلس سنا و مسئولین کاخ سفید ، حالت رسمی به خود پیدا کند ، تازه این ، نقطه شروع دردسرهای بزرگ برای آمریکا و اسرائیل است . نه از قول منی که یک مسلمان ایرانی و انقلابی هستم ، بلکه از قول کارشناسان نظامی و تحلیل گران سیاسی دنیا ، این حرکت رژیم اشغالگر قدس بی شک به قیمت نابودی اش تمام خواهد شد . اسرائیلی که حتی توان مقابله با یک گروه شبه نظامی غیر سازماندهی منظم شده ( گروه های فلسطینی ) را که در حد یکی از گردانهای نظامی مستقر در خاک ایران هم نیست ، ندارد ، چه برسد به ارتش منظم و پرقدرت و با صلابت جمهوری اسلامی ایران . بماند که در این میان قطعاً حزب الله لبنان که بازوی توانمد جمهوری اسلامی است ، برای محو کردن اسرائیل از صحنه روزگار کفایت می کند و لزومی به دخالت مستقیم ایران نیست.
مثل اینکه اصلاً قرار نیست این آمریکائی ها از اقدامات گذشته خود درس بگیرند و به تحلیل درست از جریانات دست بزنند . البته این مسئله یک روی دیگر هم دارد و آن این است که ، قطعاً تحلیل گران سیاسی و مشاوران ارشد ایالات متحده آمریکا اطلاعات درستی از شرایط دارند و به رئیس جمهور منتقل می کنند ولی اقدامات و عکس العمل ها در قبال این گزارشات ، اصلاً منتقی به نظر می نرسد ، و این هم بی شک از خوی مداخله گری و استکباری سران ایالات متحده آمریکاست . حال باید دید اوباما که اینقدر ادعای تغییر در روابط را دارد و تا آنجاهم پیش رفته که دوباره پیشنهاد مذاکره به ایران را می دهد ، از این اقدامات متناقض چه هدفی را دنبال می کند.
جریان سازی دوم در خصوص مسائل سوریه است . در این میان کشورهای حاشیه نشین در این ماجرا هم دوباره دست به کار شدند و بعد از تغییر جهت دوباره ایالات متحده آمریکا ، بازهم سودای مداخله جویی شان را که در سر می پروراندند ، احیاء شده دیدند . قطر با اعلام اینکه در مناقشه سوریه باید اسرائیل هم کمک کند ، به نوعی بازهم خود را وارد این بازی کرده است . از سوی دیگر به دنبال آمریکا ، اتحادیه اروپا هم دچار همین اشتباه شده است و با وضع قوانینی ، اجازه صدور تجهیزات نظامی به سوریه و تحویل آن به مخالفان سوری را داده است . عربستان سعودی هم چند روز قبل محموله ای عظیم از تسلیحات نظامی را به مخالفان سوری رسانده است . بی شک این اقدامات و تغییرات در مواضع که در این چند ماه اخیر از ایالات متحده آمریکا شاهد بودیم ، نشان از عدم توانایی در کنترل مناقشات جهانی از سوی کاخ سفید را دارد .
در این بین ایالات متحده آمریکا با به کارگیری روشهای مختلف دیپلماتیک و جریان سازی رسانه ای و در مرحله بعد با دخالت غیر مستقیم و ارسال تسلیحات نظامی به مخالفان سوری هم نتوانست به اهداف خود در سوریه برسد که همانا قطع کردن نوار مقاومت در منطقه خاورمیانه بود . در مرحله بعدی بعد از اینکه خود نتوانست به دست خود به اهدافش برسد ، دست به کار شد و عمال دست نشانده اش در منطقه را به خط کرد . بی شک دخالت مستقیم آمریکا در این جریانات سبب می شود که در حین این تغییر استراتژی ها ی بازی ، دچار اشتباهاتی هم شود که به شدت منافع اش در منطقه را به خطر بیاندازد . بعد از این مرحله آمریکابا تحت فشار قرار دادن ایران بعنوان حامی اصلی مردم سوریه ، قصد دارد موازنه بازی را در دو جناح بر هم بزند . ایالات متحده آمریکا با اعمال تحریمها و فشارهای زیادی علیه ایران ، از یک سو قصد دارد ملت ایران را از پیشرفت بازدارد و از سوی دیگر از با تاثیر این تحریمها ( البته به خیال خودش ) از اقتدار جمهوری اسلامی ایران در دنیا بکاهد . اقتداری که بی شک عامل و الگوی اصلی انقلابهای تمام مردم آزاده در سراسر دنیاست .
در هر حال با تمام این اوضاع و احوالی که ذکر شد ، آمریکا هنوز نتوانسته کوچکترین خللی در اراده ملت مصمم ایران اسلامی بوجود بیاورد و به همین دلیل هم است که عنان از کف برده و مرتباً ( برخلاف سالهای قبل ) تغییر موضع می دهد تا بتواند در این حین ، جمهوری اسلامی ایران را کیش و مات کند . البته این خیال برای آمریکا خیلی بزرگ است . انشاءالله در آینده ای نزدیک شاهد پیروزیهای چشمگیر امت مسلمان در سراسر دنیا باشیم . اللهم عجل لولیک الفرج
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com