گروه فرهنگي ـ 1. چهارم بهمن ماه، نشست
خبری دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی سراسر کشور در خصوص ارائه گزارش وضعیت شاخصهای
کتاب و کتابخوانی و آمارهای جدید سرانهی مطالعه سال 91 برگزار شد.
به گزارش بولتن نیوز، مهمترین نکتهی سخنان دبیر کل به سرانهی مطالعهی کشور اختصاص داشت. وی گفت: «آخرین سنجش در اردیبهشت 91 نشان میدهد مجموعهی سرانهی مطالعه، 75 دقیقه و 34 ثانیه است.»
مسلماً این میزان از مطالعه برای همهی ما جای تعجب دارد. زیرا اکثراً فکر میکنیم که ایرانیها خیلی اهل کتاب خواندن نیستند. اما آمارها خلاف این را ثابت میکنند و میگویند که به طور متوسط هر ایرانی در روز، 75 دقیقه مطالعه دارد. ولی وقتی صحبتهای آقای دبیر کل جلوتر رفت، خیلی هم به این آمارها امیدوار نشدیم. ایشان ادامه دادند: «{از این 75 دقیقه و 34 ثانیه} 15 دقیقه و 17 ثانیه مربوط به کتاب، 32 دقیقه و 56 ثانیه مربوط به روزنامه، 5 دقیقه و 42 ثانیه مربوط به نشریه و 21 دقیقه و 35 ثانیه مربوط به قرآن است.»
به عبارت دیگر، هر ایرانی در طول بیست و چهار ساعت، تنها یک ربع ساعت را به خواندن کتاب اختصاص میدهد. البته چون این قضیه شامل انواع کتابخوانی از جمله درسی و دانشگاهی میشود، کیفیت آمار را بیش از پیش پایین میآورد. در ضمن، بعضی افراد ساعت مطالعهی فراوانی داشته و در این محاسبه، جای چندین نفر را میگیرند. در نتیجه، وقتی به طور کیفی به این آمار نگاه کنیم متوجه میشویم که خیلیها، در طول روز حتی یک ورق کتاب هم نمیخواندند. اما چرا؟
2. چند وقت پیش، به اتفاق چند تن از دوستان به دیدار مدیرمسئول یکی از برجستهترین انتشاراتیها ایران رفته بودیم. حدود یک ساعتی به گپ و گفت در خصوص مسائل این روزهای کتاب در مملکتمان پرداختیم. گذشته از همهی صحبتها، نکتهای در گفتههای مدیر مسئول محترم بود که جای تأمل فراوان داشت. ایشان در خصوص پایین آمدن رغبت مردم به مطالعه گفتند:
«من که سالهاست در عرصهی نشر کشور حضور دارم، به هیچ وجه قبول ندارم که علت اصلی پایین آمدن سرانهی مطالعه در کشور بخاطر گرانی کاغذ و مشکلات مالی و اقتصادی مردم است. البته منکر این دلیل نمیشوم، اما علت اصلی نیست. به نظر من پیرمرد، علت اصلی بیرغبتی مردم به کتاب خواندن، نبود کتاب مناسب است. یعنی مردم کتابی که مناسبشان باشد را پیدا نمیکنند. مطمئن باشید اگر کتاب خوب وجود داشته باشد، مردم به آن رغبت نشان میدهند. مطمئن باشید اگر مردم به کتابی احساس نیاز کنند، هرچقدر هم که پولش باشد، حاضرند بپردازند. علت مشکل کتاب نخوانی ما در این است که مردم به این کتابهای فعلی احساس نیاز نمیکنند.» (نقل به مضمون)
ایشان در ادامه به مقایسهی کتابهای کمک درسی و دانشگاهی با سایر کتب پرداخت. وی استدلال کرد که با وجود گران شدن قیمت کتابهایی از این دست، به دلیل احساس نیاز مردم به آنها، نه تنها از خریداران آن کم نشده بلکه بر تعداد آنها اضافه هم شده است. البته ایشان این رابطه (رابطهی نیاز – رغبت) را یک اصل اقتصادی دانست که میتواند در سایر زمینهها هم صادق باشد.
3. فشار اقتصادی از دو طرف به کتابخوانی لطمه میزند. از یک طرف باعث بالا رفتن قیمت کتاب میشود و دسترسی به آنرا دشوار میکند. از طرف دیگر، باعث میشود تا زمانی را که باید به کتابخوانی اختصاص دهیم، به کسب درآمد و بالا بردن توان اقتصادی برای تأمین نیازهای اولیه واگذار کنیم. و همهی اینها یعنی تعطیلی مطالعه. همانطور که دبیر کل نهاد کتابخانهها گفت امسال نسبت به سال گذشته میزان کتابخوانی پایین آمده.
با این حال، مشکل اصلی در این است که به قول حضرت حافظ:
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه "درد نیست" وگرنه طبیب هست
به نظر میرسد مشکل اصلی کتابخوانی در ایران این است که از یک طرف، مخاطب کتابها به سمت رسانههای دیگر رفته و نیازهای معنوی خود را از طریق تلویزیون و اینترنت و دیگر ابزارهای مدرن رسانهای تأمین میکند. و از سوی دیگر و از همه مهمتر، نویسندههای ما چیزی به نام "کتاب عمومی" یا "کتاب بالینی" را نادیده گرفته و سعی نمیکنند با توجه به نیاز مخاطب، به نوشتن کتاب مبادرت بورزند.
امیدواریم که نویسندههای ما به بدنهی جامعه برگردند و سعی کنند تا با تشخیص "آنچه برای عموم مردم ضروریست" و رعایت اصل "زبان زمان" مردم را با کتاب مأنوس کنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com