در سیویکمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات، پروندهای با هدف بررسی نقش همسران رؤسای جمهور در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی منتشر شده است که در بخشی از آن با عفت مرعشی همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی گفت و گوی نسبتاً مفصلی انجام و تلاش شده است تا نقش وی در کنار آیت الله، طی بیش از 30 سال فعالیت به عنوان سیاستمدار مورد بررسی قرار گیرد. عفت مرعشی در این گفتوگو از مواجهه خانواده هاشمی با شایعاتی که در خصوص این خانواده در جامعه رواج دارد تا سفر به کشورهای دیگر و شام ملک عبدالله و حضور همسر قذافی در منزل هاشمی سخن گفته است. آنگونه که در ابتدای این مصاحبه آمده است این گفتوگو توسط امیرعباس تقیپور، امیر لعلی و علی شاملو در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان گذشته در دفتر محسن هاشمی انجام شده اما او به محض آغاز مصاحبه، دفترش را ترک کرده است. آن زمان مهدی به ایران بازنگشته بود و فائزه هاشمی در طول مصاحبه پشت میزی مشغول انجام کارهایش بوده و گاهی برای یادآوری برخی از موارد، به مادرش کمک رسانده است.
بخش هایی از این مصاحبه چنین است:
شما به چند کشور سفر کردید؟
ترکیه، سوریه، کشورهای آفریقای جنوبی، سنگال و کلاً جاهایی که آقای هاشمی میرفت، ما هم میرفتیم.
در تمام سفرها با ایشان میرفتید؟
بله، همه سفرها را میرفتم.
...
آنجا(عربستان) با همسر ملک عبدالله دیدار داشتید؟
نه. من سال اول خودم تنها رفتم و آقای هاشمی نبود. اولین دفعهای که من رفتم مکه، خانم ملک عبدالله میهمانی داد و یک عده را دعوت کرد و جلسه گذاشت.
بعد از آن جریان کشتار مکه؟
بله. من تنها بودم. آقای هاشمی نیامده بودند.آنها از من خواستند که میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم، روابط برقرار شد.
در این مورد با آقای هاشمی مشورت کردید یعنی مشورت کردید که این میهمانی را بروید یا نه؟
خیر، مشورتی نبود.
یعنی همان جا تصمیم گرفتید. تلفن نزدید تهران به اصطلاح اجازه بگیرید؟
خیر.
یعنی بدون مشورت رفتید؟
کاری را که اجازه بخواهد انجام نمیدهیم.
...
خانم مرعشی! از سرانی که آمدند ایران، کدامشان منزل شما آمدند؟
ملک عبدالله یک شام آمدند خانه ما البته خانم ایشان اصلاً ایران نیامده است. عربها خانمهایشان را نمیآورند. هر چقدر هم ما دعوت کردیم، قبول نکردند. ملک عبدالله خودش گفته بود که میخواهم بیایم خانه. یک شام هم خانم قذافی میهمان ما بودند.
خانم آقای قذافی را شما دعوت کرده بودید؟
ما رفته بودیم لیبی، آنها هم آمده بودند. قذافی در جنگ به ما کمک کرده بود.
حافظ اسد چطور، با خانم او ارتباط داشتید؟
آنها که ایران نیامدند ولی ما سوریه رفتیم. بله، ارتباط داشتیم.
...
آقای هاشمی در گفتوگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات گفتند که رادیوی BBC را زیاد گوش میکنند. شما چه رادیویی گوش میکنید؟
من هم گاهی BBC را گوش میکنم.
ماهواره چطور؟
ماهواره هم داریم.
بیشتر چه کانالهایی را نگاه میکنید؟
اخبار. شبکههایی که فیلم پخش میکنند را نگاه نمیکنم، بدم میآید.
چه واکنشی نسبت به اخباری که راجع به خانواده هاشمی در شبکههای خبری یا روزنامهها روایت میشود، دارید؟
ما به دروغهایشان میخندیم.
نسبت به برخی خبرهایی از این دست عصبانی هم میشوید؟
نه، وقتی دروغ میگویند، عصبانی شدن ندارد. خودشان هم میدانند که دروغ میگویند.
منظورم مثلاً نقل و قولهایی است که میگویند فلان مؤسسه اقتصادی و تجاری یا هواپیمایی ماهان برای آقای هاشمی است.
خب من میدانم که اینها را میگویند ولی خودمان که میدانیم اینها مال ما نیست، آنها هم میدانند.
...
چرا خانواده هاشمی هر کاری که میکند، آنقدر مورد توجه قرار میگیرد مثلاً حتی وقتی آقای هاشمی میخندد، تعابیر مختلفی در خصوص خنده ایشان میشود؟
یک عده از دوستان هستند که آقای هاشمی را خوب جلوه میدهند و خوب میبینند. ولی بعضیها دشمن هستند، میگویند فلان خانه مال آقای هاشمی است، دخترش این کار را کرده، پسرش این جوری بوده، این مال اوست، خانهشان تجملاتی است، آقای هاشمی تجملگرایی را درست کرده و.... من نمیفهمم منظور از تجملگرایی چیست؟ الان در خانه همه مردم یخچال هست، فرش هست، تلویزیون هست و طبیعتاً دیگر هیچکس خودش لباس نمیدوزد بلکه از بیرون میخرد. اینها اصلاً تجملگرایی نیست. من نمیدانم تجملگرایی مورد نظر آنها چیست، شما میدانید؟
آخرین باری که مبلمان خانهتان را تغییر دادید، چه زمانی بوده است؟
ما اصلاً مبلمانمان را به آن صورت تغییر ندادیم. ما از اول که انقلاب شد، در خانهمان مبل داشتیم. الان تقریباً 20 سال است که مبلمان را عوض کردیم، هنوز هم همان مبل را داریم.
...
خانم مرعشی! آقای هاشمی از تیر 60 که آقای خامنهای ترور شدند تا تیر 88، 28 سال امامجمعه موقت تهران بودند. نماز جمعههایی که میرفتند، شما هم میرفتید؟
همیشه نمیرفتم؛ فقط روزهای مخصوصی میرفتم مانند روز قدس.
الان دوست دارید بروند نماز جمعه نماز بخوانند یا نه؟
من نظری ندارم، هر طور خودش دوست دارد انجام بدهد.
بحث این است که خودشان نمیخواهند بروند یا اینکه محدودیت رفتن دارند؟
نه، محدودیتی ندارد، خودش نمیرود.
آخرین سفری که با آقای هاشمی رفتید، چه زمانی بوده است؟
همین دو هفته پیش با آقای هاشمی شمال بودم؛ نه اینکه برویم بیرون قدم بزنیم.
شما شمال ویلا یا خانه دارید؟
نه، یکی از دوستان میهمان کرده بود و بعد هم یک شب رفتیم مهمانسرای دانشگاه آزاد.
با توجه به اثرگذاریای که خانواده هاشمی داشته و دارد، چقدر راجع به مسائل مهم در داخل خانواده تشکیل جلسه میدهید، راجع به انتخابات، اخبار و...؟
همه در خانواده هاشمی خودشان عالم هستند و احتیاج ندارند جلسه تشکیل بدهند.
مرعشی در این گفت و گو به پرسش های زیادی پاسخ داده است. از جمله:
چطور با آقای هاشمی آشنا شدید؟
حاج آقا را کجا دیدید یا حاج آقا کجا شما را دید؟
یعنی شما خواستگاری کردید؟
پس چطور این وصلت صورت گرفت؟ چطور شد که حاج آقا شما را انتخاب کردند؟
از طرف خانواده آقای هاشمی چه کسی برای خواستگاری آمد؟
یعنی آقای هاشمی را نمیخواستید؟
درس خوانده بودید؟
مبارزات حاجآقا همان ایام آغاز شد؟
حاج آقا تا به حال با شما دعوا کردهاند؟
الان شاید خیلی مهم نباشد که حاج آقا طرفدار حقوق زنان باشد ولی آن موقع حاج آقا چقدر برای زنان ارزش قائل بود و چقدر نگاه ایشان از آن زمان تا حالا تغییر کرده است؟
یعنی از اول حاج آقا همین نگاه باز را به حضور اجتماعی زنان داشتند؟
میخواهم یک سؤال خصوصیتر بپرسم. اگر دوست داشتید جواب بدهید. تا حالا شده از اینکه با حاج آقا ازدواج کردهاید، پشیمان شوید؛ حتی برای یک لحظه؟حتی در تمام دورانی که ایشان در زندان بودهاند؟
چه دورهای بیشترین فشار روی آقای هاشمی بوده، یعنی شما در خانه بیشتر لمس کردهاید که فشار روی ایشان است؛ چه به لحاظ سیاسی، چه اجتماعی یا فشار کاری؟
آیا با شما در مورد فشارهایی که روی ایشان بود، درد دل میکردند؟
هیچوقت شما از ایشان درخواست نکردید که به خاطر فشارها مسؤولیتها را کم کند یا اینکه چرا آنقدر خودت را درگیر میکنی؛ اینها اعتراضاتی است که خانمها معمولاً دارند.
یعنی شما معتقدید که حاج آقا در این چند سال اخیر هم خیلی راحت کار میکرده؟
و...
متن کامل این مصاحبه در سی و یکمین شماره ماهنامه مدیریت ارتباطات منتشر شده است. این ماهنامه از کیوسک های مطبوعاتی و یا سایت www.prshop.ir قابل تهیه است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
خداییش فائزه و مهدی پنج سال رو سنگ میشستن الان سنگ شده بود پودر سنگ
ولی ببین مبله چی جونی داشته ها بیست سال تحمل کرده