انبوه سوگواران گروه گروه و دسته دسته خود را به میدان مرکزی شهر یعنی حسینیه بزرگ میرسانند. همان جایی که ده شب گذشته هزاران نفراز عزاداران در زیر خیمه عزای حسینی تا پاسی از نیمه شب به سوگورای و نوحه سرایی میپرداختند و به سخنان گویندگان در ذکر مصایب و مناقب اهل بیت علیهمالسلام گوش فرا میدادند، همه ساله یک سخنران ویژه از خارج استان به این محفل بزرگ و کم نظیر دعوت میشود.
لحظه به لحظه تعداد زن و مرد و پیر و جوان فزونی میگیرد، همه از هر گوشه کنار ایران به زادگاه و سرزمین ابا و اجدادی خود آمدهاند تا در جوار فامیل، دوستان و بستگان در برپایی خیمه عزای ابا عبدالله الحسین علیهالسلام سهمی جستجو کنند، اینجا هیچکس تماشا گر نیست، حتی طفلان شیرخواره در نقش اول ظاهر میشوند، گویی اینجا کربلاست، همه جا پر از غوغاست.
در دو گوشه حسینیه، گنبدهای بزرگترین مساجد شهر خود نمایی میکند. مسجد جامع و مسجد صاحب الزمان (عج) در زمره پر رونقترین مساجد شهر به حساب میآیند، انبوه نمازگزاران در روز و شب چشمان مؤمنین را نوازش میدهد و دل آنها را به وجد میآورد. عقربههای ساعت کندتر از همیشه در حرکتند، سایه و غبار غم بر سر، صورت، پا و شانه همه سنگینی میکند، همه صحنه حماسی و تراژدی بزرگ عاشورای سال 60 را در ذهن خود مرور میکنند، خورشید به وسط آسمان غمبار شهر نزدیک و نزدیکتر میشود.
ناگهان صدای اذان ظهر عاشورا در فضا طنین انداز میشود و همه به یاد میآورند که حسین علیهالسلام در صحرای تفتیده کربلا و در زیر باران تیر دشمنان به نماز ایستاده است، به بزرگی و وحدانیت خدا شهادت میدهد و در برابر او سر تعظیم فرود میآورد تا در برابر هیچ طاغی، یاغی تسلیم نشود و برای احیای دین جدش از همه هستی خود در میگذرد تا درس عبودیت و آزادگی به همه آحاد بشر بیاموزد.
زن و مرد در صفوف فشرده در سراسر حسینیه بزرگ به نماز میایستند و با تکبیرهالاحرام امام جمعه، مراسم کم نظیر عزاداری عاشورای حسینی در شهر «زارچ» در آستانه و دروازه شهر تاریخی و دارالعباده یزد کلید میخورد و مانور بزرگ عبودیت و عشق آغاز میشود، بسیاری از کسانی که موفق به یافتن مکانی برای اقامه نماز در حسینه نمیشوند، خود را به یکی از مساجد میرسانند تا به دعوت حق لبیک بگویند و به امام و قائد خویش در ظهر عاشورا اقتدا کنند.
امام سر از آخرین سجده نماز عصر بر میدارد، همه با هم این فراز از زیارت عاشورا زمزمه میکنند: «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»، اشک دور چشمها حلقه زده است، سینهها مملو از اندوه و غم است.
هیئت سینه زنی و زنجیر زنی یکی پس از دیگری وارد حسینیه میشوند و امسال همه بدون نشان و بیرق معینی یک نوا و یک صدا فریاد «واحسیناه» سر دادند و نمودی از وحدت و همبستگی عزاداران حسینی را به نمایش گذاشتند، همزمان در حسینیه اعظم سرچشمه زارچ مراسم سوگواری آغاز شده است و مردم «اله آباد» در ورودی شهر «زارچ» با نماز جماعت ظهر عاشورا عزاداری محلی را به پایان بردهاند و به خیل عزاداران در حسینیه بزرگ زارچ میپیوندند. در پی آنها بسیاری از مردم سرچشمه نیز گروه گروه همراه با هیئت عزاداری و تعزیه به انبوه جمعیت ملحق میشوند.
کمتر کسی از جمعیت قریب 20 هزار نفری «زارچ» هست که بدون عذر در حسینیه بزرگ حضور نیافته باشد. هزاران نفر از دیگر مردم عزادار از مرکز استان و سایر شهرها به انبوه عزادارن حسینی در این میدان پیوستهاند. بسیاری از دوستان و آشنایان که ممکن است سالیان متمادی آنها را ندیده باشی در میان موج جمعیت عزادار چشمان تو را به دیدن خود روشن میسازند، این یک سنت حسنهای است که در بسیاری از شهرها و روستاهای کشور جاری است و مردمان ترجیح میدهند که برای عزاداری تاسوعا و عاشورای حسینی به زادگاه خویش عزیمت کنند تا علاوه بر سوگواری به صله ارحام، دید و بازدید آشنایان و بستگان مبادرت ورزند .
در میانه شیون و زاری مردم جمعیت در ضلع جنوبی حسینیه شکافته میشود و از کنار مسجد جامع هیات کفن پوشان حسینی با شمایلی منحصر به فرد در حالی که سادات و بزرگسالان در جلو صف قرار دارند، یک خط سفید بر موج دریای انسانهای سیاهپوش و عزادار ترسیم میکنند و هیجان سوگ و ماتم حسینی را به اوج میبرند. در پی این سفید پوشان جان برکف که زمزمه «یا لَیْتَنا کُنّا مَعَکُم» را در دل و فریاد و شیون یا حسین بر لب دارند، ارکستر سنتی موزیک عزا نواخته میشود، طبل و شیپورها به صدا در میآید و سنجها بر هم میخورند و همه نگاهها را به خود جلب میکنند. گویی خبری در راه است.
صدای طبل، شیپور و سنج خبر از آغاز مراسم تعزیه خوانی و نمایش حماسه و فداکاری دلباختگان طریق الهی، سالار و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و شقاوت و بیرحمی یزیدیان دنیا پرست دین فروش و بی وفایان اهل کوفه میدهد. نا گهان هر گوشه حسینه به صحنهای از نمایش صحنههای مصاف حق و باطل در صحرای کربلا و در ظهر روز عاشورا تبدیل میشود.
هر یک از تعزیهخوانان در هیئت و نقشی ظاهر شدهاند. سرخ پوشان در نقش اشقیا به صحنه میآیند و سپاهیان حسین جامه سبز به تن دارند. «خولی» در هیئتی متفاوت بر شتری سوار است و تیر سه شعبه زهرآلود را در کمین گذاشته است تا زیر گلوی علی اصغر علیهالسلام را نشانه رود. علی اکبر علیهالسلام در میان حسینه به خاک میغلطد و صدای «وا ابتایش» بلند میشود. عباس علمدار مشک بر دوش راهی شریعه فرات میشود، قاسم و دو طفلان مسلم نیز صحنه دیگر از تعزیه خوانی را تابلو کردهاند.
نقش شمر از همه برجستهتر است. بیش از 50 سال پیر غلامی از خیل غلامان و دوستداران حسین علیهالسلام همه ساله در این حسینه و سایر مجالس عزا اوج شقاوت کوفیان را به تصویر میکشید و اشک غم بر گونهها سرازیر میکرد، ولی امسال جایش در بین تعزیه خوانان خالی بود و به این زودی کسی قادر نیست، آن موقعیت و جایگاه را از آن خود کند.
گروهی در نقش سپاهیان کوفه خود نمایی میکنند و هر از چند گاهی به خیمههای سفیدی که در دو طرف حسینه بر افراشته شده است، حملهور میشوند تا صحنه هجوم کوفیان را به خیام حرم در ذهن، اندیشه و قلب عزاداران حک کنند و آن را ماندگار سازند. ناگهان سپاه سواره کوفیان دور خیمهها حلقه میزنند و لحظهای بعد ستون دود و آتش در دو سوی حسینیه بزرگ به آسمان بلند میشود و از پایان رویارویی سرخ پوشان و سبز جامگان و آغاز دوران اسارت نه که آزادگی اهل بیت علیهمالسلام، رنج و درد و غم بی پایان زنان و دختران بازمانده نهضت بزرگ عاشوراییان به خیل عزادارانی که دیده از اشک پر دارند، خبر میدهد.
اندک اندک میدان از حضور تعزیه خوانان حسینی خالی میشود و بخش دیگری از عزاداری بینظیر مردم این سامان آغاز میشود. این مرحله از کربلا تا کوفه، از کوفه تا شام را به نمایش میگذارد. دهها خودرو سبک و سنگین امر حمل نمایش برخی این صحنهها را به عهده دارند که در حسینیه به گردش در میآیند. در زمانهای دور این کار به عهده مردمی بود که بر روی شانههای خود تخت ها را به حرکت در می آوردند. نخستین صحنه دفن شهدای کربلاست که همت و فداکاری زنان بنی اسد را به تماشا میگذارد و رقت قلوب و اندوه دوباره دلها را بر میانگیزد، در روز سیزدهم محرم تعزیه مفصل این صحنه در همین حسینیه به اجرا در میآید.
مجلس یزید، کاخ ابن زیاد، تنور خولی، دیر راهب، خرابه شام، بازارشام، کاروان اسرا که کودکان را بر شتران برهنه نشان میدهد، بخشی از این صحنههای غم انگیز نمایش وقایع پس از عاشوراست تا این کلام حضرت علی بن حسین، امام زین العابدین علیهالسلام را تداعی کند که وقتی از حضرت پرسیدند: «یابن رسول الله! در این سفر کجا بر شما سختتر گذاشت»، سه بار فرمود:« الشام، الشام، الشام» .
دور سوم گردش خودروها در حسینیه به پایان خود نزدیک میشود، مردم در نقطه شمال شرقی حسینیه متراکم میشوند. گویندهای پی در پی از پشت میکرفون از مردم میخواهد تا از اطراف نخل فاصله بگیرند و کف و صحن حسینه را از سنگ ریزه و دیگر موانع خالی کنند. تا لحظاتی دیگر با شکوهترین صحنه عزاداری چندین ساعته مردم در این ماتمکده بزرگ شروع می شود.
«نخل برداری» یا «نقل برداری» نمادی از تشییع جسم مبارک سید و سالار شهیدان علیهالسلام بر روی دست و شانههای غمزده خیل عزاداران حسینی است که در استان یزد و برخی شهرهای دیگر کشور به شیوههای مختلف برگزار میشود.
جوانان عزادار با پاهای برهنه ساعتی است که دستان و شانههای خود را به زیر ستونهای نخل بردهاند تا با رسیدن لحظه مقرر با چشمی اشک بار و دلی غمزده به یاد ظهر عاشورا با فریاد «یا حسین» صحنه با شکوه دیگری از عزای حسینی را به نمایش بگذارند، گوینده مرتب از پشت بلندگو میگوید، قبل از خالی شدن حسینیه از آخرین هیئت نمایش و تعزیه از حرکت نخل خودداری کنید و ناگهان با فریاد «یا حسین» نخل روی دستان و شانههای عزاداران به حرکت در میآید. انبوه مردم از زن و مرد که ساعتهاست، در انتظار این مراسم نمادین تشییع بزرگ شهیدان کربلا به انتظار ایستادهاند، در جلو و عقب و دو سوی نخل بر سر و سینه زنان و فریاد کنان سه بار به گرد حسینیه بزرگ میچرخند و در گوشهای دیگر مردم با ذبح دامهای مختلف به ادای نذورات خود مشغولند.
در جای جای شهر مردم به طبخ غذا پرداختهاند تا از خیل عزاداران در قبل و یا بعد از مراسم عزاداری پذیرایی کنند، ساعتی دیگر حسینیه بزرگ از انبوه جمعیت تهی میشود و شام غریبان از راه میرسد و چه اندوهبار است، وقتی که دستههای کوچک عزادار بی هیچ آلایش و پیرایش و علم و پرچمی به هر نقطهای که مجلس عزای حسینی بر پا بوده است، سر میزنند و اشعار آغاز دوران اسارت و رسالت بازماندگان قافله کربلا را زمزمه میکنند.
شام غریبان حسین امشب است / اول درد و محن زینب است
و ما اکنون باید جایگاه خویش را در این قافله بزرگ که در مسیر تاریخ در حرکت است، روشن کنیم که اگر همچون حسینیان به خیل شهیدان نپیوستهایم، رسالت بزرگ پیام رسانی عاشورا و عاشوراییان را از یاد نبریم که برای رستگاری در دنیا و آخرت یا باید حسینی رخت بر بست و یا زینبی زیست و زندگانی کرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
1 - سال 60 نبوده بلکه 61 صحیح است
2 - خولی تیر سه شعبه نداشته بلکه حرمله بوده که این اقدام ضد بشری را انجام داده است .
3 - حرمله یک نظامی با تدبیر و زیرک و شکست ناپذیر بوده که هیچ کدام از سرداران مختار هم نتوانستند او را شکار کنند مگر خود مختار رحمة الله علیه ، بنابراین او سوار شتر نمی شده تا در تیر رس طرف مقابل باشد بلکه در جایی کمین می کرده !!!
امید است با یک عزم ملی و دینی کل تعزیه ها توسط اشخاص تارخ دان و عالم مورد بررسی اجمالی قرار گیرد و از خرافات و تحریفات و ناهماهنگی های موجود پاک شود.