به گزارش بولتن نیوز، بولتن نیوز: کار در اسلام از جایگاه خاص و ویژه برخوردار است. در اسلام کار نه تنها به عنوان تأمین زندگی لازم و به عنوان استقلال اقتصادی و رهایی از وابستگی به بیگانگان ضروری و واجب است، بلکه به عنوان بهترین عبادت، مقدس ترین جهاد و مستمرترین تلاش مورد تأکید و سفارش قرار گرفته است.
شخصی می گوید: دیدم امام باقر(ع) مشغول کار است و در اثر شدت کار، عرق از پیشانی مبارکش می ریزد، با خود گفتم: این مرد بعید است جانشین امام سجاد(ع) باشد، او چقدر حریص به دنیا است که این اندازه خود را در راه آن به زحمت انداخته است! به منظور موعظه و نصیحت او، به حضورش رفتم، به او گفتم: خدا تو را اصلاح کند، تو از بزرگان قریش هستی، در این ساعات گرم و آتشین روز، خود را برای دنیا به زحمت انداخته ای؟! اگر اجل فرا رسد، جواب خدا را چه خواهی داد؟!
حضرت بعد از شنیدن سخنان من فرمود: اگر مرگ در این حال فرا رسد، به خدا قسم من در حال اطاعت خدا هستم و به این وسیله می خواهم خود را از منت تو و مردم حفظ کنم. راوی گفت: من می خواستم تو را موعظه کنم ولی تو من را موعظه و هدایت نمودی4.»
در این روایت نکات درس آموز و فرهنگ سازی مشاهده می شود: اول: حضرت کار را مایه افتخار، استقلال و بندگی می داند. دوم: حضرت با این که از قسم خوردن به شدت پرهیز دارد، در این جا با توجه به اهمیت موضوع و برای تصحیح یک فکر غلط و بیان اندیشه صحیح، قسم یاد کند. سوم. کار و تلاش نه فقط عیب نیست که باعث حفظ آبرو و عزت انسان در جامعه می شود و انسان را از خوار شدن نزد دیگران حفظ می کند و در سطح کلان و جهانی جامعه اسلامی را از وابستگی به بیگانگان نگه می دارد. (روزنامه کیهان، 14/2/91)
جایگاه کار در وضع فعلی کشور
در ماده 51 قانون كار ميزان مجاز ساعت كار روزانه افراد در بنگاهها و واحدهاي مشمول قانون كار كشور 8 ساعت اعلام شده است كه البته كارگر و كارفرما ميتوانند با توافق ساعات كار برخي روزها را كمتر و برخي ديگر را بيشتر درنظر بگيرند اما به صورت كلي نميتواند از 44 ساعت بيشتر باشد.
در اين زمينه عنوان ميشود كه مشمولان قانون كار در طول يك هفته كاري كه البته غير از جمعه محاسبه ميشود تا 49 ساعت نيز كار ميكنند. با اين حال قانون كار هيچ گونه تاكيدي بر وضعيت بهرهوري نيروي كار و ميزان ساعات مفيد كاري افراد در قالب ماده 51 ندارد.
همچنين برآوردهاي ديگري نشان ميدهد كه از 44 ساعت كار هفتگي قانوني در كشورهاي توسعه يافته 28 ساعت به صورت مفيد انجام ميشود و در ايران با وجود انجام 44 تا 49 ساعت و بيشتر كار در هفته؛ ساعات كار مفيد فقط 11 ساعت است.
چندی پیش مركز پژوهشهاي مجلس اعلام كرد كه در خوشبينانهترين حالت ساعات كار مفيد در ايران در هر روز تا 2 ساعت است كه ميزان هفتگي آن به بيشتر از 11 ساعت نميرسد. البته برخي آمارهاي ديگر نيز اين ميزان را 6 تا 7 ساعت در هفته برآورد كرده است. با اين حال ميزان ساعات كار مفيد هفتگي در ژاپن 40 تا 60 ساعت و در كره جنوبي نيز 54 تا 72 ساعت برآورد ميشود.
متاسفانه آمارهاي ارائه شده در مورد ميزان ساعات كار مفيد كاركنان شاغل در بخش دولتي كشور به هيچ وجه قابل قبول نيست؛ چرا كه برآورد شده است متوسط ساعت كار مفيد افراد در بخش دولتي در طول يك روز فقط 22 دقيقه است.
دیدگاه کارشناسان موافق و مخالف
اینکه چرا تا بدین حد آمار کار مفید در ایران پایین است، دلایل مختلفی توسط کارشناسان مطرح شده است. برای مثال پروفسور حسین باهر، استاد دانشگاه در گفتگو با سایت فرارو عنوان کرد: «در اثر عوامل مختلفی که از گذشته در جامعه ما وجود داشته و در سال های اخیر بیشتر شده است به نظر می رسد راندمان کاری کاهش یافته است. این کاهش در سطح عموم کارها وجود دارد و در کارهای دولتی بیشتر است.»
وی ادامه داد: «به اعتقاد بنده عمده این عوامل عبارتند از اول ازدیاد کارمندان نسبت به کار. یعنی بدنه دولت بسیار فربه شده است در حالی که باید چابک باشد؛ به طوری که باید کار معینی را به افراد کمتری واگذار کرد.»
وی افزود: «بورکراسی در ایران به دلیل اشتغال گروهی بسیار زیاد شده است. یعنی هر مدیری که می آید تعداد زیادی از اطرافیان و قوم خویش های خود را با خود می آورد و زمانی که آن مدیر می رود آن افراد باقی می مانند و مدیر بعدی که می آید دوباره با خود عده ای را می آورد.»
این استاد دانشگاه اظهار داشت: «دوم اینکه نظام نامه کاری در ایران مدون نیست. بنابراین خیلی از کارها تحت دور باطلی از بروکراسی می چرخد. یعنی کار در دست کارمندان می چرخد و مثلا شما می بینید یک نامه ساده را باید چندین نفر امضاء کنند که این موضوع باعث کاهش میزان کار مفید می شود.»
باهر گفت: «مسئله دیگر این است که بعضی از کارمندان نسبت به کار خود راضی نیستند شاید به این دلیل که خود را بالاتر از آن پستی می بینند که اکنون در آن مشغول به کار هستند. بنابراین این عدم رضایت باعث می شود که با شوق و علاقه کار خود را انجام ندهند که این موضوع باعث کاهش میزان کار مفید می شود.»
طرف دیگر ماجرا اما دولت قرار دارد که معتقد است چنین موضوعاتی، سیاه نمایی است و اصل مردود است. برای مثال معاون حقوقي معاونت توسعه مديريت و منابع انساني رييس جمهوري اعلام كرده كه كم كاري ايرانيان مخصوصا در نظام اداري دولتي را قبول ندارد.
عبدالعلي تاجي در گفت وگو با خبرگزاری ايسنا، با بيان اينكه براي افزايش بهره وري بايد در راستاي ارتقاي توانمندي افراد گام برداريم، گفت: قبول ندارم كه گفته مي شود بهره وري در نظام اداري بسيار پايين است.
وي درباره بهره وري نيروي كار و تعداد ساعاتي كه كارمندان كار مفيد انجام مي دهند، اظهار كرد: نيروي انساني مهر توسعه است و نگاه ما به اين صورت است كه اگر توسعه يي مي خواهد رخ دهد بايد ابتدا نيروي انساني توسعه يابد: براي افزايش بهره وري نيز بايد در ارتقاي توانمندي افراد گام برداريم.
او با بيان اينكه يكي از بندهاي برنامه طرح تحول اداري، مربوط به توانمندسازي كاركنان دولت است، گفت: معتقديم هرچه كاركنان توانمندتر شوند، كارايي آنها بهبود مي يابد.
تاجي گفت: اينكه گفته مي شود ساعات مفيد كار كارمندان دولت دو يا سه ساعت است، بي انصافي است و كارهايي كه طي سال هاي گذشته در كشور انجام و پيشرفت هايي كه حاصل شده در بستر نظام اداري بوده است.
وي افزود: ممكن است برخي كارمندان برخورد درخور شاني با ارباب رجوع نداشته باشند، اما اين امر قابل توسعه نيست البته تا رسيدن به نقطه مطلوب فاصله داريم و حتما بايد در جهت انضباط اجتماعي و وجدان كاري گام هايي برداريم اما اينكه گفته مي شود بهره وري در نظام اداري بسيار پايين است را قبول ندارم.
این در حالی است که رهبر انقلاب در دیدار خود با دانشجویان خراسان شمالی بر این موضوع صحه گذاشته و خواستار پیگیری دلایل بروز چنین پدیده ای در سیستم اداری و بوروکراتیک کشور شدند. بنابراین به نظر می رسد این موضوع، موضوعی است که واقعیت دارد و باید با نگاه واقع بینانه، به تحلیل چرایی آن پرداخت.
مهم ترین دلایل پایین بودن ساعت کار مفید در ایران
به طور کلی از جمع بندی نظریات و مباحث مطروحه توسط کارشناسان و صاحبنظران، می توان مهم ترین عوامل دخیل در پایین بودن ساعت کار مفید در کشور را اینگونه بیان کرد:
1- نظام سیاسی پادشاهی: تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام سیاسی حاکم بر ایران نظام پادشاهی بود. نظامی که در آن «مردم» از جایگاهی برخوردار نبودند. بازیگران عرصه سیاست و اقتصاد کشور، شامل دایره کوچکی از وابستگان به دربار بود. در چنین نظامی اگر هم افراد جامعه، وارد مناصب دولتی می شدند، کمتر فرصت ارتقا و دستیبابی به جایگاه های شغلی بالاتر را پیدا می کردند. بنابراین مردم ایران در طوا دوران سلطنت پادشاهان، فرصت عرض اندام را نداشت.
در کنار این موضوع، در حکومت پادشاهای که مبتنی بر استبداد شاه و دربار بود، کارگزاران دولتی عناصری نبودند جز «بله قربان گوی» پادشاه. این یعنی آنکه افراد فقط باید عامل اجرایی دستورات شاه باشند. بنابراین عملا فرصت هرگونه خلاقیت و نوآوری نیز از جامعه گرفته می شد.
2- فرهنگ دیرین و سنتی جامعه ایران: فرهنگ ایرانی با همه محاسنی که دارد، دارای معایبی هم هست. در فرهنگ ایرانی معمولا «زمان» از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است. توجه به موضوعاتی چون «دم غنیمت شمردن»، «بی خیال فردا» و نظایر آن و تکرار ادبیات عیش و نوش در ادبیات کهن و اشعار شعرای معروف ایرانی موید مطلب فوق است. چنین انگاره ای موجب شده تا انسان ایرانی، بسیاری از اوقات و ساعات خود را برای کارهای غیر ضروری و بی فایده صرف کند. مانند گفتگو در مورد اتفاقاتی که برای او در گذشته رخ داده، تعریف طنزها و جوک ها و یا حتی بحث های بی مورد سیاسی و اقتصادی.
«فرهنگ عشرت» فرهنگی است که ریشه های دیرینه ای در جامعه ایرانی دارد. این در حالی است که در آموزه های غنی اسلامی، یکی از بزرگ ترین سرمایه هایی که خداوند به انسان داده است «عمر» است. امام باقر(ع) می فرماید: حضرت موسی(ع) از خداوند پرسید: خدایا! مبغوض ترین بندگان در نزد تو کیست؟ خداوند در پاسخ فرمود: کسانی که شب را تا صبح همانند جسدی مرده می خوابند و روز خود را نیز به بطالت و بیکاری می گذرانند. (سفینه البحار؛ قمی؛ ج8؛ ص 863)
3- عدم تناسب تخصص با شغل: در کشور ما به دلیل وجود نیروی آماده به کار از طرفی، و کمبود شغل از طرفی دیگر موجب شده تا نیروی جوان جویای کار به مجرّد آنکه با یک فرصت شغلی مواجه می شود از ترس آنکه ممکن است شغل دیگری پیدا نکند، آن را می پذیرد. بدین ترتیب شاهد آن هستیم که بسیاری از افراد در مشاغلی مشغول به کار هستند که یا در آن زمینه از تخصص کافی برخوردار نبوده و یا از تجربه لازم برای آن کار را ندارند. این امر موجب می شود که هم علاقه به شغل مربوطه کاهش یافته و عملا فرد مورد نظر، ارتباط عاطفی چندانی با شغل پیدا نکند و در نتیجه «رضایت» کافی از شغل خود نداشته باشد، و هم اینکه بخشی از وقت افراد، مصروف یادگیری های ابتدایی مربوط به آن شغل شود.
4- فربه بودن دستگاه دولتی: به اذعان اکثر کارشناسان دستگاه دولتی و بوروکراتیک ایرانی، دستگاه فربه و عریض و طویلی است. این امر موجب شده تا عملا بسیاری از کارها در پیچ و خم های بیخود اداری پیچ و تاب خورده و مدت زیادی از وقت و زمان هدر رود. گاهی اوقات فرایند تایید و تصویب یک موضوع در دستگاه بوروکراسی کشور چندین ماه وقت صرف می کند.
از طرف دیگر این مسأله باعث می شود تا وقت اصلی کارمندان، صرف کاغدبازی ها و نامه نگاری های بیخودی اداری تلف شود. در نتیجه در چنین وضعیتی، کارهای مهم دیگر روی زمین می ماند. از سویی دیگر این موضوع، وقت زیادی از مراجعین ادارات دولتی که بخشی از آنها مسلما از کارمندان سایر ادارات دولتی هستند را نیز می گیرد.
ازدیاد روزافزون نیروها و کارمندان دستگاه های اداری نیز یکی دیگر از این موضوعات است. سیستم اداری روز به روز در حال گسترش است و نیروهای بیشتری را جذب خود می کند. این یعنی آنکه پیچیدگی های سیستم اداری از طرفی بیشتر شده، و از طرف دیگر فاقد چابکی لازم در اتخاذ تصمیمات و اجرای آنان شود. به هر میزان که نیروی سازمان ها افزایش پیدا کند، به همان میزان فرایند تبدیل «ایده» به «عمل» طولانی تر می شود و کارمندان نیز کاری ندارند جز آنکه خود را درگیر کارهای اداری و بروکراتیک بی فایده کنند.
5- پایین بودن سطح درآمد: به عقیده بسیاری از صاحبنظران، پایین بودن سطح درآمد یکی از موضوعات مربوط به پایین بودن بهره وری کار مفید در ایران است. مخصوصا در دوره هایی که بین افزایش تورم موجود در کشور با افزایش حقوق و دستمزدها، ارتباط چندانی وجود نداشته و تناسبی بین این دو برقرار نباشد. بنابراین در چنین وضعیتی، افراد به دلیل انتقادها به وضع موجود، رغبت کمتری به کار پیدا کرده و سعی می کنند به اصطلاح از کار خود بزنند. چرا که معتقدند دولت در حق آنها اجحاف کرده است.
6- بالا بودن میزان تعطیلات در ایران: یکی از مشکلات و معایب مناقشه انگیز که سال هاست مغز صاحبنظران و کارشناسان را به خود مشغول کرده است، بالا بودن روزهای تعطیل در کشور است. چنانچه می دانیم کشور ایران یکی از بیشترین تعطیلات را در بین کشورهای جهان دارد. درباره این موضوع به اندازه کافی در رسانه ها و مطبوعات بحث و نظر شده است و دیگر به آن نمی پردازیم. این را بگذارید در کنار تعطیلات اجباری که به دلیل مسائلی چون آلودگی هوا یا اجلاس های بین المللی و... به وجود می آید. مبرهن است در جامعه ای که بیش از یک سوم سال تعطیل است و عملا در آن کاری صورت نمی پذیرد، تنبلی به مرور زمان به عنوان یک عادت درآمده و افراد بیشتر دنبال خوشگذرانی و تفریح خواهند بود.
7- عدم تعریف دقیق از وظائف: معمولا در سیستم کاری کشور (مخصوصا در ادارات دولتی) تعریف دقیقی از جایگاه ها و وظائف هر یک از این جایگاه ها وجود ندارد. نیرو، جذب سازمان ها می شود بدون آنکه برای وی، جایگاه و وظیفه خاصی تعریف شده باشد. همچنین شرح وظائف درست و دقیقی از اقدامات و فعالیت های هر یک از افراد وجود ندارد. برای همین، مدیران سازمان تصور می کنند که با کمبود نیرو مواجه هستند و باز هم باید نیروهای جدیدی را استخدام کنند.
در چنین حالتی به دلیل آنکه شرح وظائف نیروها مشخص نیست، کاری که می توان توسط یک فرد در مدت زمان هشت ساعت اداری انجام شود، عملا با چندین نفر انجام می شود. پس برای هر یک از افراد، زمان کمتری صرف می شود و افراد در بهترین حالت، فقط از یک سوم وقت خود استفاده می کنند.
8- مدیران پاره وقت: در بسیاری از ادارات و نهادها شاهد پدیده مدیران پاره وقت هستیم. افرادی که تنها ساعاتی از هفته را در اداره خود مشغول به کار هستند. این موضوع در اکثر مواقع به دلیل چند شغله بودن مدیران است. بسیاری از مدیران به جای آنکه تمام همّ و غم و زمان خود را مصروف یک سازمان کنند، به دلایل مختلف مادی و معنوی، در چندین سازمان صرف می کنند. مدیرانی وجود دارند که حتی در بیش از ده سازمان، مشغول فعالیت اند. واضح است که چنین فردی اساسا نمی تواند به اقداماتی که باید انجام دهد، به درستی بپردازد. و یا برای آن کار، مجبور است روزها و ماه های بیشتری را زمان صرف کند. در حالی که یک نیروی تمام وقت که تنها در همان سازمان مشغول به کار است، چنین کاری را در مدت زمان به مراتب کمتری انجام می داد.
متاسفانه پدیده مدیران و کارمندان پاره وقت در سال های اخیر رو به افزایش بوده است. پدیده ای که موجب شده هم بهره وری کار مفید کاهش یابد و هم اینکه احساس تعلق سازمانی که یکی از ویژگی های اساسی در افزایش ساعت کار مفید است، شکل نگیرد.
از طرف دیگر یک مدیر پاره وقت اساسا فرصت ارزیابی و حتی آشنایی با کارمندان خود را ندارد. در اکثر مواقع رابطه عاطفی چندانی بین مدیر و کارمند به وجود نمی آید. واضح است که در چنین شرایطی یعنی عدم حضور تمام وقت مدیر در سازمان، عدم ارزیابی مدیر از کارمندان و عدم رابطه عاطفی بین مدیر و کارمندان، نیروهای سازمان مربوطه، رغبت کمتری برای انجام امورات محوله داشته باشند.
9- چند شغله کارمندان: در کنار پدیده مدیران پاره وقت، پدیده دیگری که مخصوصا در شهرهای بزرگ و صنعتی در سال های اخیر در حال گسترش است، پدیده کارمندان چند شغله است. به دلیل افزایش تورم و هزینه های بالای زندگی در شهرهای بزرگ، حقوق نامکفی کارمندان و البته افزایش روحیه تجمل گرایی و مصرف زدگی، بسیاری از کارمندان دارای دو یا سه شغل هستند. بنابراین این افراد مجبورند از صبح علی الطلوع تا ساعاتی از شب، مشغول کار باشند. واضح است که توانایی جسمی و روحی انسان ها محدود است. پس برای آنکه فرد مورد نظر بتواند توانایی جسمی و روحی لازم برای این مقدار زیاد کار در شبانه روز را داشته باشد، از کار خود زده و ساعاتی از وقت کاری خود را به استراحت و تجدید قوا بگذراند. چرا که وی می داند بعد از این کار باید سراغ کار بعدی رود. در حالی که اگر افراد از حقوق مکفی برخوردار بودند، کمتر رغبتی به شغل دوم و سوم پیدا می کنند. (البته پیامدهای فرهنگی مسأله چند شغله بودن افراد خیلی بیشتر از اینها است و تاثیرات به مراتب عمیق تری حتی در خانواده ها خواهد داشت که به دلیل عدم ارتباط با موضوع گزارش به آنها پرداخته نشده است.)
10- عدم نظارت کافی و دقیق: یکی از بزرگ ترین و اصلی ترین مشکلات موجود در پایین بودن ساعت کار مفید در ایران، عدم نظارت کافی، دقیق و مستمر است. در کمتر دستگاه اداری در ایران، ما شاهد نظارت بر اعمال و افعال افراد هستیم. نه مدیران جزء به اقدامات کارمندان خود نظارت مستمر دارند و نه مدیران کل به مدیران جزء. «ارزشیابی» نیروها که یکی از موضوعات مهم در هر «سیستم پویا»یی محسوب می شود در ادارات دولتی کشور یا وجود ندارد و یا کمرنگ است. به همین دلیل تفاوت چندانی میان افراد و نیروهای خوب، بد و متوسط سازمان ها و نهادهای بوروکراتیک وجود ندارد.
مکانیسم «تشویق و تنبیه» نیز که یکی از اصول اساسی مدیریت است در سیستم اداری به طور دقیق به چشم نمی خورد. فردی که از ساعات خود به نحو بهتری استفاده کرده و با جدیت بیشتری مشغول کارهای خود شده و همچنین مأموریت های محوله را در مدت زمان کمتری انجام داده، به همان میزان حقوق می گیرد که یک فرد تنبل و کم کار. همین مسأله موجب می شود فرد پر کار به دلیل آنکه تصور کند از نظر مدیر خود، تفاوتی بین او و فرد کم کار وجود ندارد، در طولانی مدت، تبدیل به یک فرد کم کار شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بنده هم تحقیقاتی انجام دادم و متوجه شدم 44 ساعت قانون کار خوب نیست و زیاد است و تاثیر منفی در زندگی کارمند دارد
لازم است اصلاح شود
از شما دوست عزیز تقاضا دارم برای جمع بندی مطالب بابنده تماس بگیرید شاید بشود کاری کرد
انسانهاي فرهيخته، حتي بدي را هم با بدي جوابگو نيستند؛ چه برسد به اينکه قبول کرده باشند کاري را بکنند و با شرايط انجام کار، رضايت اوليه خود را اعلام کردهاند. رانندهاي که از شغلش راضي نيست موجب مرگ سرنشين ميشود. آشپز اگر دقت نکند مشتري را مريض ميکند. پزشک غيرمسوول پيشقراول عزراييل ميشود و معلم ناراضي، بدآموزي را به شاگرداناش منتقل ميکند. بنابراين بياييم با خود عهد ببنديم که:
• اول: اگر کاري را خوب بلد نيستيم، دنبال آن نرويم: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» (سوره اسراء، آيه 36).
• دوم: اگر در انجام کاري، اضافه بر معلومات قبلي، لازم است نکاتي را بدانيم، از اهلش بپرسيم: «فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» (سوره نحل، آيه 43).
• سوم: مسووليت عملي را که به عهده گرفتهايم، تمام و کمال بپذيريم و به اتمام برسانيم.
• چهارم: اگر واقعا از انجام عملي ناراضي، ناراحت، پشيمان يا دلزده شدهايم رسما و صريحا اعلام کرده و آن را به موقع واگذار کنيم.